| نادر گلستانی | کارشناس و مدرس اصول بینالمللی هلالاحمر|
به لطف پرودگار تاکنون پنج اصل انسانیت، بیغرضی، بیطرفی، استقلال و خدمات داوطلبانه در 15مقاله در نشریه ماه نو و همچنین 8 مقاله از اصول بیطرفی، خدمات داوطلبانه و استقلال در روزنامه شهروند چاپ شده است. بسیار خرسندیم که این مقالات نقش بسزایی در گفتمانسازی فرهنگ بشردوستانه و درک صحیح از ارزشهای اصول اساسی نهضت بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر در جهت دیپلماسی بشردوستی ایفا کرده است.
عزیزان، بشردوستی شأن و شخصیت هلالاحمر است و بر این اساس برای حمایت از زندگی و سلامتی مردم ایران اسلامی باید با شناخت ارزشهای بشردوستانه اصول و اهداف والای هلالاحمر، اخلاق تمام دستاندکاران بهویژه اعضای جمعیت اعم از جوانان، داوطلبان، امدادگران و نجاتگران عزیز «بشردوستانه» باشد. جهت نیل به اهداف مجددا تاکید میکنم که ابتدا باید همگان این ارزشها را بشناسیم و آنها را عمیقا درک کنیم؛ سپس با تبدیل ارزشهای اصول هفتگانه به مهارتهای بشردوستانه، تلاش کنیم تا گفتارهایمان به گفتوگوی بشردوستی و خلق و خویمان به اخلاق بشردوستانه تغییر کند، بهطوری که این گفتوگوها و رفتارهای بشردوستانه ابتدا درون جمعیت ظهور و بروز پیدا کند و سپس وقتی عامه مردم بهویژه نیازمندان در بیرون جمعیت با هرکدام از مدیران کارشناسان و اعضای وابسته به جمعیت در هر نقطه از کشور، چه در شرایط و وضع بحرانی و چه در شرایط طبیعی و عادی برخورد میکنند؛ گفتارها و رفتارهای بشردوستانهشان برای آنها ملموس و مشهود باشد. به بیانی دیگر گفتارها و رفتارهای بشردوستی که از زلال انسانیت و کیمیای عشق بدون تبعیض به نوع بشر سرچشمه میگیرد؛ خود موتور محرک تمام فعالیتهای نوعدوستانه بوده و موجب تسکین آلام بشری میشود.
امیدواریم روزی همگان درک کنیم که وقتی لباس مقدس هلالاحمر را به تن میکنیم باید تلاش کنیم تا ارزشهای اصول بنیادین که با دستورات دین مبین اسلام مطابقت دارد، در زندگی فردی، اجتماعی و کاریمان ساری و جاری شود و با آگاهی و بصیرت از اصول یادشده بهویژه ارزشها اصول انسانیت، بیطرفی، بیغرضی، استقلال و «اصل یگانگی» سبک زندگیمان را به سبک زندگی بشردوستی ارتقا دهیم؛ آنگاه مدعی بشردوستی رشد فضایل و مکارم اخلاق اسلامی در زمینههای فردی و اجتماعی بوده و برای ارتقای منابع مادی و معنوی در جمعیت گامهای اساسی برداریم، به عبارت دیگر فقط با عملیاتیکردن ارزشهای اصول مذکور میتوانیم با اقدامات خداپسندانه، نیکوکارانه و داوطلبانه بدون تبعیض در مسیر اجراییکردن «اصل یگانگی» قدم های اثربخش برداشته و آلام بشری دردمندان کشور با هر مذهب، سیاست، قومیت و نژاد را کاهش دهیم.
عزیزان، ما مروجان واقعی صلح و دوستی در هر کشور و هر جای جهان هستیم، بدونشک برای دستیابی به صلح و دوستی و حمایت از زندگی و سلامت انسانها با تضمین احترام و کرامت آنها باید پنج اصل قبل از اصل یگانگی را که در مقالات گذشته به سمع نظرتان رسید، رمزگشایی میکردیم، به همین دلیل اصل یگانگی بهعنوان ششمین اصل مطرح است، چراکه عملیاتیشدن کامل اصل یگانی نیازمند اجرای کامل و دقیق پنج اصل قبل از این اصل است. بیتردید ارزشهای اصول و اهداف بهخودیخود درون جمعیت اجرایی نمیشوند و نیازمند مدیران بشردوست، توانمند و ارزشی و همچنین قوانین و برنامههایی فراتر از قوانین و برنامههای فعلی جمعیت است تا بتوانیم با مدیریت کاربردی و پرسنل آگاه، برنامههای اثربخش را در سطح ملی و بینالمللی عملیاتی کنیم.
بدانیم تحقق اهداف والای جمعیت از طریق دیپلماسی بشردوستی است و این دیپلماسی نیازمند تبدیل ارزشها به مهارتهای بشردوستی و بهرهمندی تمام دستاندرکاران و اعضای وابسته به جمعیت از این مهارتهاست.
مایلم قبل از پرداختن به ارزشهای اصل یگانگی درباره ضرورت تعهد و پایبندی همگان نسبت به اصول بنیادین جمعیت و نقش بسزای آن در سیاستگذاریها، تصمیمات و مصوبات شورایعالی و مجمع عمومی هلالاحمر یک مثال عینی بزنم.
همگان میدانیم که نمایندگان مجلس باید به تمام ابعاد اصول قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی اشراف کامل داشته باشند، برای همین منظور بلافاصله بعد از پایان انتخابات مجلس شورای اسلامی منتخبان مردم جهت شناخت و درک صحیح از اصول قانون اساسی در کلاسهای آموزشی شرکت میکنند، چراکه آنها باید قوانین را براساس اصول قانون اساسی کشور تصویب کنند. حال هر قدر نسبت به این اصول اشراف بیشتری داشته باشند، به همان میزان قوانین جامعتر و کاربردیتر را تصویب میکنند. اینگونه قوانین است که میتواند گرهگشای مشکلات مردم باشد. در همین راستا بارها شاهد بودهایم که حتی طرحها و لوایحی که حاصل صدها و حتی هزاران ساعت کار کارشناسی کمیسیونهای مختلف در دولت و مجلس است، وقتی به صحن علنی مجلس میآیند، چنانچه مفاد این طرحها و لوایح فقط با یکی از اصول قانون اساسی مغایرت داشته باشد، طبیعی است که نمایندگان طبق تعهد نسبت به اصول قانون اساسی به آنها رأی منفی میدهند.
حکم اصول بنیادین برای هلالاحمر همانند اصول قانون اساسی در مجلس و دولت است. به بیانی دیگر نمایندگان مجمع هلالاحمر که به صورت غیرمستقیم نمایندگان مردم هستند و شورایعالی جمعیت بهویژه مدیران ارشد هلالاحمر باید همانند نمایندگان مجلس به عمق ارزشهای اصول بنیادین آگاهی کامل داشته و نسبت به آنها متعهد و پایبند باشند که انشاءالله هستند؛ در این صورت است که کلیه تصمیمات و مصوبات مجمع و شورایعالی بدون هیچ اشکالی به رئیس و دبیرکل جمعیت جهت اجرا، ابلاغ میشود، به بیانی دیگر رئیس، دبیرکل، معاونان و رؤسای سازمانهای هلالاحمر نیز همانند قوه مجریه هستند و هرقدر نسبت به اصول و اهداف هلالاحمر شناخت و تعهد داشته باشند، به همان میزان پرسنل و اعضای وابسته به جمعیت نیز متعهد خواهند بود، در نتیجه این تعهد در جهت تسکین عادلانه درد و رنج مردم نیازمند کشور موفقتر عمل خواهیم کرد، در حقیقت هر قدر شناخت از ارزشهای بشردوستانه درون جمعیت بیشتر باشد؛ آلام بشری در کشور بیشتر تسکین مییابد و از زندگی و سلامت انسانها بیشتر حمایت میشود.
حال سوال این است: آیا تمام نیروی انسانی (ستادی و صف) درون جمعیت از صدر تا ذیل از ارزشهای جمعیت آگاهی دارند؟ اگر جواب منفی است. باید بپرسیم چرا تاکنون این ارزشها که بفرموده رهبر معظم انقلاب با دستورات دین مبین اسلام مطابقت دارد؛ از همان بدو ورود به پرسنل ستادی و صف شاغل در جمعیت بهویژه اعضای وابسته به هلالاحمر آموزش داده نشده است؟ اصلا چه کسی متولی است؟
اگر فرد یا افرادی درون جمعیت به آنها پایبند نباشد و حتی خلاف آنها عمل کند، تکلیف چیست؟ و چه مرجعی رسیدگی میکند؟
بنده معتقدم عدم آگاهی و شناخت هلالاحمر نسبت به عمق ارزشهای بشردوستانه اصول اساسی از یک سو و از سویی دیگر عدم توجه به عملیاتیکردن اصول بیغرضی، بیطرفی و استقلال، بزرگترین چالش جمعیت در زمان کنونی است.
در این مقاله قصد داریم تا از ارزشهای اصل یگانگی بهعنوان ششمین اصل از اصول بنیادین رمزگشایی کنیم.
توجه داشته باشیم که هدف از طرح سوالات فوق مطالبهگری اصل یگانگی است و بخش مهمی از عملیاتیکردن این اصل را تشکیل میدهد.
اصل یگانگی چیست؟
طبق تعریف فدراسیون بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر اصل یگانگی یعنی: «در یک کشور، تنها یک جمعیت ملی صلیبسرخ و یا هلالاحمر میتواند وجود داشته باشد. این جمعیت برای استفاده عموم مردم است و باید فعالیتهای انساندوستانه را در سرزمین خود انجام دهد.
طبق اصل یگانگی، همه اقشار مختلف مردم بهعنوان بخشی از جامعه در هر نقطه از کشور باید «بهطور یکسان از خدمات بشردوستانه جمعیت هلالاحمر بدون غرض و تبعیض بهرهمند شوند.»
طبق اعلامیه فدراسیون بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر تحتعنوان اصل یگانگی باید به سه مفهوم زیر توجه کنیم:
1- یگانگی یا یکتایی: یعنی در هر کشور تنها یک جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر میتواند وجود داشته باشد.
2- کثرت: یعنی ورود به جمعیت باید برای همگان آزاد باشد.
3- عمومیبودن: یعنی جمعیت باید فعالیتش را در کل قلمرو کشور برای عموم مردم گسترش دهد.
در واقع این سه مفهوم درکنار هم اجزای تشکیلدهنده اصل یگانگی هستند و هرگز از یکدیگر جداییناپذیرند و باید در اجرا بهطور همزمان به هر سه مفهوم مذکور توجه کنیم.
حال تلاش میکنیم تا هر یک از این مفاهیم را به صورت شفاف و روشن تبیین کنیم.
یگانگی یا یکتایی چیست؟
منظور اصلی از مفهوم «یگانگی» به معنی یگانگی و یکتایی در «رهبری» است. به بیان دیگر جمعیت باید به وسیله یک هسته مرکزی کارگردانی شود که این هسته مرکزی باید منحصرا برای نمایندگی جمعیت در مواجهه با دیگر جمعیتها و اعضای هلالاحمر و صلیبسرخ بینالمللی ذیصلاح باشد. درحقیقت شخصیت منحصربهفرد جمعیت ملی در به رسمیت شناختن یگانگی در «رهبری» است.
بنابراین رهبری واحد برای هر جمعیت ملی بسیار الزامآور است. جمعیت ملی در هر کشوری یگانه است، همین یگانگی و یکتایی موجب شده تا صلیبسرخ و هلالاحمر تنها جمعیت از نوع خودش در مرزهای هر کشور باشد. این جمعیت باید از درجه تاثیرگذاری و نتیجه اقدامات و فعالیتهایش که بسیار ضروری و حایز اهمیت است، آگاهی کامل داشته باشد.
شاید شما عزیزان بپرسید که چرا باید در هر کشور فقط یک هلالاحمر وجود داشته باشد؟ اجازه دهید برای پاسخ به این سوال یک مثال بزنیم؛ دنیای امروز را تصور کنید که در یک کشور دهها، صدها و حتی هزاران سازمان متعدد در جهت انسانیت و کمکهای خیرخواهانه فعالیت میکنند. در حقیقت اکثر این سازمانها اصول مشابهی مانند اصل انسانیت هلالاحمر را اعلان کردهاند و کارهای مشابه را بهطور مستقل تبلیغ میکنند و البته خدمات موازی را هم انجام میدهند! در این شرایط به خوبی سردرگمی ایجادشده کاملا مشهود و قابلدرک است.
در این شرایط و بنا به دلایل فوقالذکر یگانگی در رهبری برای هلالاحمر بسیار الزامی است. به بیانی دیگر برای جمعیتهای ملی، ضروری است که تنها سازمان در نوع خودش در هر کشور باشد، این موضوع نیز ضروری است که این سازمان تنها از یک کمیته مرکزی فرمان بگیرد، درست شبیه ارتشی که تنها میتواند از یک ستاد فرماندهی تبعیت و پیروی کند.
بنابراین ضروری است که جمعیت برای داشتن یگانگی در رهبری، تمام انرژی و منابع خود را برای ایجاد ساختاری منظم، هماهنگ و منسجم معطوف کند و به منظور داشتن سلسله مراتب در کلیه سطوح، نیازمند وحدت رویه باشد.
حفظ یگانگی با ایجاد روابط صریح
یگانگی در رهبری یکی از چالشهای کشورهای مشترکالمنافع است. در این کشورها با وجود بخشهای محلی که غالبا قدرتهای نسبتا گستردهای هم دارند و کم و بیش خودمختار نیز هستند، میتوان تمایل واضحی به غیرمتمرکزسازی را مشاهده کرد.
در برخی از کشورهای دیگر، جمعیت صلیبسرخ و هلالاحمر با حفظ شأن و شخصیت مستقل خود، با دیگر سازمانهای خیریه متحد شده و حتی حق استفاده از علامت و نشان خود را به آنها نیز میدهند. این نوع همکاری ممکن است برای جمعیتهای ملی خوشایند باشد که مشاهده کنیم جمعیت ملی به یک نقطه اتکا برای مردم و نهادهای خوشنیت در هر کشوری درآمده است، اما باید برای پیشگیری از چالشها و روندی پرمخاطره، ضمن تعریف نوع همکاریها به خوبی شفافسازی شود. در همین راستا مهمترین نکته این است که جمعیتهای ملی باید نخست روابط صریح و دقیقی را با دیگر سازمانهای مرتبط «تعریف» کنند. دوم راه نفوذ به هسته مرکزی یا ستاد فرماندهی و رهبری از طریق این سازمانها به هلالاحمر بسته شود. فقط از این طریق است که احترام به اصول و قوانین صلیبسرخ و هلالاحمر در همکاریها تضمین میشود.
نکته مهم دیگر در یگانگی این است که جمعیتهای ملی باید در قلمرو خود و در نتیجه اقدامات و فعالیتهایش، کاملا مستقل و ارباب خود باشد. در مورد همین موضوع در همایشهای بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر، حکمی صادر شده است که هیچ جمعیت ملی نمیتواند در قلمروی کشور خارجی شعبهای تاسیس کند یا افرادی را برای ماموریت به آن کشور بفرستد، مگر اینکه از جمعیت ملی در آن کشور مجوز داشته باشد.
اصل عمومیت
طبق اعلامیه صلیبسرخ و هلالاحمر، کثرت و عمومی بودن جمعیت ملی در قالب اصل عمومیت بیان میشود.
الف: کثرت اعضا
ورود به هر جمعیت ملی باید برای همگان آزاد باشد، یعنی جمعیت نباید از عضویت هیچ فردی در کشور خود، هرکسی که باشد، به دلایل نژادی، قومی، طبقهای، عقاید مذهبی یا سیاسی ممانعت کند. درست است که ورود به جمعیت برای عضویت همگان آزاد است، اما اعضای وابسته به جمعیت باید به نکات بسیار مهم و ضروری به شرح زیر که از قوانین جمعیتهای ملی است، توجه کنند.
1- اعضای جمعیت ملی نخست باید نسبت به اصول بنیادین متعهد باشند، بهخصوص دستاندرکاران و همه اعضا باید در عمل طبق اصول اساسی بهویژه اصول بیغرضی و بیطرفی و استقلال خدمات خود را به صورت داوطلبانه و بدون غرض و تبعیض به هر کسی که نیازمند است، ارایه کند.
2- اعضای پذیرششده جمعیت باید طبق اصل خدمات داوطلبانه هدفشان از عضویت فقط یاری رساندن به انسانهای دردمند باشد؛ بنابراین هدف نباید سودآوری باشد.
در حقیقت اصل عمومیت (Multitudinism) به این معنی نیست که جمعیتهای ملی صلیبسرخ و هلالاحمر بدون استثنا باید تمام شهروندان کشور خود را بپذیرد. جمعیت نباید افرادی را که به اصول بنیادین پایبند نیستند را بپذیرد و همچنین جمعیت میتواند افرادی را که به دلیل خصوصیات اخلاقی و رفتاری مغایر با ارزشهای اصول اساسی یا به دلیل عدم مهارتهای تخصصی لازم و همچنین عدمتوانایی در انجام مسؤلیتهای محوله، آنها را از عضویت حذف کند.
در همین رابطه تاکید میشود، جمعیت ملی به هیچوجه نباید پستهایی که مسئولیت ایجاد میکند یا پستهایی که نیازمند مهارت و دانش خاصی و تجربه مدیریتی و تخصصهایی مثل پزشکی است را در اختیار انسانهای نالایقی که به ارزشهای اصول بشروستانه هم متعهد نیستند، قرار دهد.
بنابراین جمعیت ملی اولا طبق این اصل حق ردصلاحیت و حذفکردن افراد نامطلوب و غیرمتعهد را دارد. ثانیا حذف این افراد در مقام عضویت افراد شایسته و متعهد از اهمیت کمتری برخوردار است، بهخصوص برای جمعیتهایی که هیچ حق عضویتی از اعضایشان نمیگیرند، امری ضروری است.
به بیان سادهتر معنای این اصل این است که از یک سو جمعیت نمیتواند؛ صلاحیت عضویت افراد را برمبنای دلایل تبعیضآمیز و یا ملاحظات سیاسی و مذهبی رد کند و از سویی دیگر هم از پذیرش افراد بدون تعهد عملی نسبت به ارزشهای اصول بنیادین و عدملیاقت کافی خودداری کرده و به بیان سادهتر میتواند آنان را پس از سالها فعالیت از چرخه مدیریت، همکاری و عضویت حذف کند.
در حقیقت مهمترین کاربرد اصل عمومیت این است که اول با ایجاد امکان ابراز عقیده برای کلیه عناصر اجتماعی، سیاسی و مذهبی، از فرقهگرایی و روح تعصب جلوگیری میکند.
دوم این اصل اطمینان و صمیمیت را در جمعیت، در داخل و خارج از کشور تضمین میکند.
سوم اینکه اصل عمومیت بهترین پاد زهر در برابر هرگونه جانبداری است.
چهارم صلیبسرخ و هلالاحمر باید یک نهاد مردمی باشد تا بتواند توده مردم را به سمت خود جلب کند. برای این نهاد مهم است که اساس گستردهای در کل کشور برای کمک به آحاد مردم داشته باشد. قدرت این نهاد مردمی از توده مردم و در اتحاد و همبستگی جمعیتهای ملی در سطوح ملی و بینالمللی است. همانگونه که رهبران این نهاد باید از هر چهار گوشه دنیا باشند، رهبری جمعیت ملی هم باید برگرفته از توده مردم از اقوام و طبقات مختلف مردم بدون تعصبات ملی، مذهبی و سیاسی باشد.
اهمیت یگانگی در جمعیتهای بومی
اصل یگانگی بهویژه در کشورهایی که جمعیت بومی زیادی داشته و در کنار جمعیت پیشرفتهتری از مهاجران زندگی میکنند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این اصل موجب میشود تا ابتدا بومیان بهطور فزاینده با صلیبسرخ و هلالاحمر همکاری کنند. همچنین آنان میتوانند به موقعیتهای رهبری نیز دست پیدا کنند. آنگاه صلیبسرخ و هلالاحمر قادر خواهد بود برای تسکین آلام بشری به تمام نقاط غیرقابل دسترس در کشور دسترسی بیشتری یابد و موجبات درک بیشتری از آرمانهایش را برای همگان فراهم کند. درواقع بعد از اینکه جمعیت ملی استقلال خود را به دست آورد و به اندازه کافی اعتماد همگانی را جلب کرد، بسیار ضروری است که بتواند کاری را که برای حمایت از زندگی و سلامت اقشار گوناگون مردم شروع کرده، به پایان ببرد. تجربیات اخیر در جریانهای «استعمارزدایی» باید برای ما در این ارتباط آموزنده باشد.
در گزارش تانسلی (Tansley Report) ملاحظه شده است که صلیبسرخ و هلالاحمر نیازهای جامعه را بهطور شایستهای مورد توجه قرار میدهد، بهویژه در مناطق محروم و کمتر برخوردار مثل روستاها. در اکثر کشورها، داوطلبان از شهرها میآیند و با بدگمانی سنتی هممیهنان خود نسبت به شهرنشینان روبهرو میشوند. به این دلیل است که دکتر پیردورول آرزوی خود مبنیبر رسیدن به «صلیب سرخ پابرهنهها» را اینگونه شرح داده است که نهاد مردمی از روستاها تشکیل شده و نفوذ خود را در همهجا ثابت خواهند کرد.
ب: عمومیت فعالیتها
طبق اصل یگانگی، جمعیت باید فعالیتهایش را درون کشور برای عموم مردم گسترش دهد. از آنجایی که در هر کشور تنها یک صلیبسرخ و هلالاحمر میتواند وجود داشته باشد، بهطور منطقی این جمعیت باید بپذیرد که دامنه فعالیتهایش را در تمام مرزهای کشور بگستراند، در غیر این صورت شکافی در کارهای بشردوستانه وجود خواهد داشت. البته تانسلی ریپرت اشاره کرده است که بسیار دور از ذهن است که بتوانیم این شرایط را در سراسر جهان محقق کنیم، چون فراگیری که ما در مورد آن صحبت کردیم، از مقیاس بینالمللی به حوزه ملی انتقال داده شده و شکلی از عمومیبودن فعالیتها را به خود میگیرد. این یک فراگیری محدود به مرزهای جغرافیایی است، فراگیری که برای هر جعمیت ملی متناسبسازی شده، ولی جوهره تمام آنها مشابه است، بهطوری که در کنار هم الهامبخش و تداعیکننده یک سازمان جهانی هستند. این فراگیری نیاز دارد که جمعیت ملی کلیه فعالیتهای بشردوستانه در حوزه سنتی خود را به عهده بگیرد. فعالیتهایی که پیش از این هم توسط سازمانهای دیگر دنبال نمیشد. در این مسیر، ترکیب این قوانین به صلیبسرخ اجازه میدهد که هرجایی حاضر باشد و جستوجو کند تا مطمئن شود که درد و رنج بدون درمان در قلمرو قدرت جمعیت وجود نداشته باشد یا جمعیت برای کاهش آن تمام سعی و تلاش خود را انجام بدهد.
جهت نیل به این اهداف، سیستم تمرکززدایی منطقهای شایعترین و بدونشک بهترین روش است. گروههای محلی در تمام مراکز استانی و در تمام شهرهای مهم تشکیل میشوند، حتی اگر ضروری باشد، واحدهای کوچکتری در مناطق ثانویه، مثل محلههای شهری یا حتی بلوکهای آپارتمانی هم ممکن است بهعنوان ضمایم این گروهها تشکیل شوند. با این حساب، مرحلهبهمرحله، جمعیت ملی میتواند در بین مردم نفوذ کند. کاری که او را قادر میسازد تا به کل گروههای نفوس مردم برسد و از این خلال، مأموریت خود را در کل کشور گسترش داده و از همکاری و تشریک مساعی با مردم که بدان نیازمند است؛ لذت ببرد.