لیلا مهداد| آمارها گواه این هستند که حال وضع اشتغال زنان خوب نیست! و این درحالی است که نیمی از جمعیت دنیا را زنان تشکیل میدهند و میتوانند سهم عمدهای در توسعه داشته باشند. واقعیت امر این است که حضور فعال و پویای زنان در عرصه اقتصادی همواره موردتوجه بوده، بهطوری که قدمت آن به دوقرن پیش برمیگردد، دورانی که جهان با پدیده جدید اجتماعی-اقتصادی به نام مشارکت زنان در بازار کار آشنا شد؛ پدیدهای که تغییرات و تحولات اساسی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جوامع بشری بهوجود آورد، البته نتیجه این شد که زنان انجام دوسوم کل کارهای جهان را بهعهده گرفتند. واقعیت امر این است که این بخش از جوامع یکی از بزرگترین منابع سرمایهگذاری بهخصوص در کشورهای درحالتوسعه هستند، چون مشارکت زنان در پیشبرد اهداف و به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد نقش سازندهای دارد، البته اهمیت این مبحث برای ما نیز مشخصشده و شاید به همینمنظور بود که نخستین تلاشها برای بهبود وضع مشارکت زنان از اواسط دهه70 کلید خورد؛ دههای که آمارها نرخ مشارکت زنان را تکرقمی نشان میدادند، اگرچه تا پایان دولت هشتم این نرخ تکانی به خود داد و خود را بالا کشید و توانست در 17درصد جا خوش کند، البته در دولت بعدی این نرخ نیز از صعود بازماند تا آمارهای مربوط به سال 94 این نرخ را برای زنان 13.3درصد بازگو کند.
مشارکتی که جهانی است
به قول ناپلئون؛ اگر میخواهید اندازه تمدن و پیشرفتهای ملتی را بدانید به زنان آن ملت بنگرید. واقعیت جهان امروز این است که همه جوامع به فراخور حال خود بهدنبال رشد و توسعه هستند؛ مسیری که یکی از عوامل اصلی اشتغال زنان شناخته شده است، عاملی که میتواند به توسعه همهجانبه کشور کمک کند، بهگونهای که گفته میشود این سیاست میتواند به تحقق اهداف سند چشمانداز 20ساله کمک کند. واقعیتی که سبب شده برنامهریزان در سطوح مختلف خرد و کلان (فروملی، ملی و فراملی) نقش زنان را در پیشبرد اهداف جامعه مدنظر قرار بدهند، اگرچه این نقش علاوه بر نقشهای چندگانه زنان اهمیت یافته و برای همین است که در کشورهای مختلف ما نهادها و وزارتخانههایی را میبینیم که به امور زنان میپردازند و سعی دارند اهمیت حضور زنان در حیات جوامع را گوشزد کنند، چون به این مسأله پی بردهاند که برنامههای توسعه بدون حضور زنان بیمعناست و دستاوردها نشان از این دارند که زنان در فرآیند توسعه باید مشارکت برابر داشته باشند.
فاکتورهای مهم
شاید گفتن از مشارکت زنان در عرصه اقتصاد در کلام سهل به نظر برسد، درحالیکه برای محقق شدن آن نیاز است تا فاکتورهایی مهیا شود؛ بهبود فضای کسبوکار، تقویت بخش خصوصی و افزایش تولید، چون واقعیت امر آن است که با مهیاشدن این فاکتورهاست که میتوان توانمندسازی زنان را عملی و در کنار آن شغل مناسب برای آنان را ایجاد کرد، اگرچه در نتیجه سطح اشتغال کشور نیز افزایش را تجربه خواهد کرد. مسأله اصلی این است که نبود این فاکتورها نتیجه را تغییر خواهد داد، چون نبود ایجاد شغل جدید و در عین حال افزایش اشتغال زنان سبب خواهد شد زنان بیشتر از مردان در بازار کار به چشم بخورند. اتفاقی که بیشک بازتابهای اجتماعی را بهدنبال خواهد داشت. یکی از بازتابهای اجتماعی افزایش بیکاری در میان مردان است که بهخودیخود مشکلاتی در پی خواهد داشت. یکی دیگر از فاکتورهایی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در این عرصه فرهنگسازی نیز مقولهای است که باید در اولویت قرار بگیرد؛ بستری که از اهمیت بالایی برخوردار است و سازمانهای مردمنهاد میتوانند در مهیا کردن آن نقشآفرین باشند، البته در این میان تقویت بخش خصوصی نیز میتواند مثمرثمر باشد.
کشورهای درحال توسعه
اگرچه اهمیت حضور زنان در عرصههای اقتصادی جوامع محرز شده، اما هنوز وضع اقتصادی زنان بهخصوص در کشورهای توسعهیافته تحتتاثیر جنسیت قرار گرفته و تفکرات سنتی نیز به آن دامن زدهاند، البته این شرایط تنها مختص ایران نیست و میتوان مشکل افزایش نرخ بیکاری زنان را در سایر کشورهای درحال توسعه نیز دید. اگرچه با تاکید بر اهمیت این قشر از جوامع در عرصههای اقتصادی از سوی سازمانهای بینالمللی هنوز هم در جوامع زنان شاغل دستمزدی پایینتر از مردان دریافت میکنند، مسألهای که حتی در برخی جوامع توسعهیافته نیز به چشم میخورد، درحالیکه مطالعات صندوق بینالمللی پول نشان از این دارد که اگر زنان با تمام پتانسیل وارد بازار کار شوند، جوامع در بخش اقتصاد کلان تغییرات مثبتی را شاهد خواهند بود. البته باید توجه داشت که زنان ایرانی قدمی مهم برای بهدست آوردن جایگاههای اقتصادی کشور خود هستند و خوشبختانه وزارتخانهها و سازمانهای مسئول هم توانستهاند با همکاری یکدیگر قدمهای موثری را در این راه بردارند، البته نیازمند حمایتهای بیشتر مسئولان ذیربط است.
پیشینه
زنان در گذر زمان
مرور مشارکت زنان در امور اقتصادی ما را به دوران مادها میرساند؛ دورانی که زنان در کنار کارهای خانه و نگهداری از فرزندان در زراعت نیز همیار شوهرانشان بودند، اما زنان دوران هخامنشیان علاوه بر طی مسیر زنان دوران مادها در مقابل مشارکت خود دستمزد دریافت میکردند، اگرچه این دستمزدها غیرنقدی بود و بیشتر در قالب اجناس و کالاهای مختلف ارایه میشد؛ دورانی که زنان بیشتر در بافندگی میداندار بودند. با ورقزدن تاریخ به دوره اشکانیان میرسیم؛ دورانی که مجسمه سنگ آهکی به دست آمده از گورستان یک زن و شوهر در پالمیر نشان میدهد ریسندگی نخ و بافندگی شغل زنان بوده است، زنانی که در فعالیتهای تولید و اقتصادی مشارکت داشتهاند، البته همانند رم و یونان اختیار استفاده از اموال زنان در اختیار مردان بوده و زنان از هیچ حقوقی برخوردار نبودند. اما تاریخ گواه این مسأله است که زنان در دوره ساسانیان به تناسب طبقهای که به دنیا میآمدند، از شرایط متفاوتی برخوردار بودند، اما در مجموع نشانهها حکایت از این دارند که بنابر قوانین متداول، زن شخصیت حقوقی نداشته و شی تلقی میشده است. دوره صفویه برای زنان با دورههای قبل تفاوت یافت، چون توانستند به حقوقی دست بیابند که تا آن روز از آنها محروم بودند؛ حق شرکت در فعالیتهای اجتماعی، حق انتخاب همسر و ... زنان دوران صفویه در تولید صنایعدستی نقشآفرین بودند، اگرچه این فعالیت اقتصادی تنها در چارچوب خانهها صورت میگرفت و بهطورکلی تاریخ کمتر از اشتغال آنان سخن میگوید. البته از دوران صفویه تا شروع مشروطیت قالیبافی و صنایعدستی رایجترین کار زنان بود، اگرچه در خانوادههای فقیر شرایط کمی متفاوت بود و با بروز مشکلاتی همچون فوت همسر، زنان مجبور به کسبوکار بیرون از منزل میشدند؛ فروش مواد خوراکی، مشاطهگری، قالیبافی و... درواقع در این دوران زنان بیشتر از گذشته بیرون از خانه فعالیت داشتند؛ زنان در این دوره حتی در جریان تحریم تنباکو و وقایع مربوط به مشروطیت نقشی فعال داشتند. در سالهای دوره مشروطیت تا پهلوی اقداماتی صورت گرفت تا زمینه اشتغال زنان فراهم شود. تأسیس دارالمعارف برای تربیت آموزگاران زن شاید یکی از اقدامات اساسی آن دوران بود، چون بعد از آن تعداد مدارس دخترانه افزایش یافت و مقدمهای برای ورود دختران و زنان به عرصه فعالیتهای اقتصادی شد.
نگاه مخالف
توانمندی زنان را ببینیم
فاطمه قنبرپور- عضو اتاق بازرگانی ارومیه| گفتن از مشارکت زنان در حوزه اقتصادی مقولهای است که جای بحث فراوانی دارد، جدا از اینکه این قشر از جامعه در سطح خرد جامعه نقشآفرین باشند یا در سطح کلان. به اعتقاد من در شرایط حاکم فعلی، ما تنها به حداقلها رضایت داریم، درحالیکه رضایت اصلی در این است که زنان بهعنوان نیمی از جامعه در سطح کلان اقتصاد حضور پیدا کرده و نقشآفرین باشند. فاطمه قنبرپور، عضو اتاق بازرگانی ارومیه صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: یکی از مواردی که متاسفانه باید به آن اشاره کنم این است که برخلاف تصورات، شرایط زنان بهجای بهبود روند نزولی یافته است. به اعتقاد من تا زمانی که نگاهها در سطح کلان در جامعه و مدیریتهای بالا نسبت به خانمها نگاه بازی نباشد و براساس توانایی و قدرت زنان نباشد، عملا آنها در این عرصه تنها خواهند ماند و در سطوح کلان نیز کمکی به آنها نخواهد شد. قنبرپور نگاه بالادستیها را به مسأله زنان مسألهای اساسی دانسته و میگوید: من بهعنوان یک زن در استان آذربایجان فعالیت میکنم، اما نکته اساسی این است که نگاه به من بهعنوان یک زن توانمند در سطح استان مساعد و در کنار آن شرایط فراهم باشد که این فرصت برای من و زنانی همچون من فراهم بیاید تا به این عرصه ورود کنیم و در حد توان خود نقشهایی را در سطوح مختلف بهعهده بگیریم. واقعیت امر این است که نگاه ما به زنان براساس توانمندیها نیست. عضو اتاق بازرگانی ارومیه بر این باور است که نگاهها و آمادهکردن عرصهها برای زنان به این بخش از جامعه اعتمادبهنفس میدهد و بیشک زنان خواهند توانست مسئولیتهای خود را در سطوح مختلف خردوکلان به خوبی ایفا کنند. زنان ما نیازمند این هستند که جسارت حضور در جامعه را پیدا کنند. زمانی که زنان در جامعه مورد حمایت واقع نشوند، چه مادی و چه معنوی چطور میتوانند اعتمادبهنفس ورود به کارهای بزرگ را بیابند. واقعیت این است که ما در سطوح پایینتر جامعه باید شرایط ورود زنان را مهیا کنیم تا به مرور زمان آنها را در سطوح کلان جامعه نیز ببینیم، درحالیکه درحال حاضر این شرایط تنها برای مردها مهیاست! ما در چنین شرایطی نمیتوانیم زنان را در سطوح بالای اقتصادی یا حتی سیاسی ببینیم که مسئولیتی را به عهده داشته باشند. قنبرپور در ادامه میافزاید: ما در عرصه مشارکت زنان کارهایی را انجام دادهایم، اما واقعیت امر این است که این مبحث جای کار بیشتری را میطلبد، چون درحالحاضر جوامع توسعهیافته از این فاکتور بهره برده و به نتایج مثبت آن دست یافتهاند. واقعیت این است که نمیتوان توانایی و توانمندی نیمی از جامعه را نادیده گرفت و به توسعه اندیشید. شاید راهکار این باشد که حضور زنان را از سطوح خرد مهیا کنیم و به آنها فرصت تجربهاندوزی را بدهیم، کاری که برای مردان انجام دادهایم. درواقع زنان نیز میتوانند با طی سلسلهمراتب به سطوح بالا برسند و ایفای نقش کنند و حتی نقشهای کلان را به عهده بگیرند و توانمندیهای خود را به تصویر بکشند.
عضو اتاق بازرگانی ارومیه اذعان میکند: زنان فریاد خاموش هستند؛ جامعهای که مورد ظلم واقع شدهاند -من نگاه فمینیستی ندارم، منظور من از ظلم، خشونت جنسی، جسمی و ... نیست- واقعیت این است که زنان هیچگاه دیده نشدهاند و توانمندیهایشان موردتوجه واقع نشده است. به نظر من زنان ما باید خودشان روی پای خود بایستند و آماده مجادله سنگین در این جامعه باشند. جای تاسف این است که بعد از سالها ما تازه به این مبحث رسیدهایم که بخواهیم توانمندی نیمی از جمعیت جامعه را به اثبات برسانیم و خواهان ایجاد فرصت باشیم تا آنها بتوانند این توانایی را به نمایش بگذارند؛ تواناییای که شاید این امکان را به وجود بیاورد که پروژه یا طرحی بهتر از مردان اجرایی شود. قنبرپور در صحبتهایش میگوید که زنان ما دارای تشکل خاصی نیستند و به تنهایی و تکبهتک از حقوق خود دفاع میکنند.
نگاه کارشناس
گام نخست را برداشتهایم
طیبه سیاووشی عنایتی- عضو فراکسیون زنان| مشارکت زنان از آن دست مباحثی است که در جوامع مختلف به بحث و بررسی گذاشته شده و نتایج مثبتی از آن چه در عرصه سیاست، چه اقتصاد و چه عرصههای دیگر به دست آمده است، اما متاسفانه در مورد ایران باید گفت نظام اقتصادی نتوانسته در مهیاکردن زمینههای مشارکت به خوبی ظاهر شود، اگرچه زنانی را شاهدیم که در این عرصه ورود کرده و موفق ظاهر شدهاند. شاید یکی از دلایل حضور کمرنگتر زنان به پشتوانه اقتصادی آنها در ایران برگردد، چون در موارد نادری دیده میشود که زنان مناطق مختلف کشور با تلاش خود توانستهاند در سطح خرد و کلان اقتصاد ورود پیدا کرده و فعالیتهایی را به عهده بگیرند. طیبه سیاووشیعنایتی، عضو فراکسیون زنان صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: با همه این تفاسیر باید گفت گامهای اولیه در این عرصه برداشته شده؛ گامهایی که از یک طرح صحبت به میان میآورند؛ طرح مشاغل خانگی که به تصویب رسیده و برنامه ششم توسعه زنان و مسائل آن را هدف قرار داده است آن هم به منظور افزایش توان اقتصادی خانوادهها بهویژه در مناطق روستایی. سیاووشیعنایتی یکی از دلایل اجراییشدن این طرح در مناطق روستایی را مهاجرت اکثر مردان این مناطق عنوان میکند و ادامه میدهد: یکی از مواردی که باید موردتوجه قرار بگیرد این است که هیچ آماری از مشاغل خانگی که جمعیت زنان مشغول هستند، وجود ندارد و به همینمنظور راهکار این است که این مسأله بهعنوان یک برنامه نظاممند اقتصادی پیش برود. واقعیت این است که یکماه از عمر ابلاغ این قانون به دستگاههای دولتی نمیگذرد. البته اجراییشدن این قانون یعنی گام برداشتن در این مسیر. این عضو فراکسیون زنان در ادامه صحبتهایش میگوید: در عرصه مشارکت زنان و ورود آنان به سطوح مختلف البته کارهایی قبل از این صورت گرفته است؛ کارهایی به صورت پراکنده! اما این طرح گامی است منسجم در راستای اقتصاد خرد. سیاووشیعنایتی بر این باور است که زنان توانمند فوقالعادهای در میان زنان ایران به چشم میخورند؛ زنانی که به پشتوانه تلاش خود امروز در اتاق بازرگانی یا بخشهای دیگر فعالیت میکنند یا در تجارت حضور دارند و برخی نیز کارآفرینی را برای ایفای نقش انتخاب کردهاند. زنانی که از توان و پشتیبانی معنویای برخوردارند و توانستهاند باوجود ضربهها و مشکلاتی که در این مسیر داشتهاند، بایستند و به راه خود ادامه بدهند. واقعیت تلخ این روزها این است که هیچکدام از قوانین موجود در کشور برای زنانی که از توان اقتصادی کمتری برخوردار هستند، امتیازاتی درنظر نگرفتهاند. این بدان معنا نیست که ما برخورد جنسیتی به این مسأله داریم، اما با این حال نمیشود به سهولت از آن عبور کرد. ما برای رسیدن به توسعه موردنظر نیازمند مشارکت زنان هستیم. این عضو فراکسیون زنان در ادامه عنوان میکند: در طرح اخیری که به تصویب رسیده، سهمی برای توانمندسازی زنان درنظر گرفته شده است. اگرچه در برنامه توسعه نیز ما با سهم 30درصدی زنان روبهرو هستیم، اما با همه این موارد ما به تلاش بیشتر در این عرصه نیازمندیم و میطلبد که این سهم با گذر زمان افزایش بیابد. البته درنظر گرفتن امتیازات دیگر برای این بخش از جامعه میتواند ما را در افزایش این سهم یاری کند. در زمینه تسهیلات میتوان امتیازاتی در مورد بازپرداخت برای زنان قایل بود یا در زمینه مالیاتها معافیتهایی را برای زنان درنظر گرفت. سیاووشیعنایتی این دست از امتیازات را سهمخواهی جنسیتی نمیداند و عنوان میکند: طی همه این سالها کوتاهیهایی در عرصه زنان وجود داشته، برای همین این نوع از تسهیلات و امتیازات کمی از کوتاهیهای گذشته میکاهد. واقعیت این است که زنان ما کمک نمیخواهند، بلکه تنها خواهان این هستند که موانع موجود برداشته شوند. در بودجه سالجاری، بودجه 20میلیارد تومانی برای توانافزایی زنانی که بضاعت مالی و مهارتی کافی ندارند، درنظر گرفته شده و این درحالی است که در مجلس اخیر و فراکسیون زنان نیز تلاشهایی برای برداشته شدن موانع صورت میگیرد تا امتیازاتی برای زنان قایل شویم؛ زنانی که در تلاش برای ارتقای توان اقتصادی جامعه هستند.
نگاه موافق
آهسته گام برداشتهایم
محسن ایزدخواه- اقتصاددان| آمارها از مشارکت 14درصدی زنان روایت میکنند، درحالیکه همین آمارها برای مردان حکایتی متفاوت دارند و از مشارکت 45 یا 46درصدی میگویند. آماری که در مقایسه با جوامع بسیاری پایین محسوب میشود، اما مسأله اصلی این است که نباید تنها به این اکتفا شود، بلکه راهکارها را باید جستوجو کرد تا این میزان اعداد بالاتری را طی سالهای آینده به خود ببیند. محسن ایزدخواه، اقتصاددان در ادامه صحبتهایش به این راهکارها اشاره کرده و میگوید: در زمینه بحث در مورد مشارکت زنان باید رویکرد یافتن راهکارها باشد تا به ایدهآل مدنظر رسید. در این راستا ما نیازمند انجام مجموعهای از کارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... هستیم تا بتوانیم این نرخ را بالا ببریم. نخستین مسأله این است که زنان در سطحی از مهارت و دانش قرار بگیرند تا متقاضی نیروی کار طالب بهرهبردن از پتانسیل بانوان در حوزه فعالیت خود باشند. بالابردن سطح مهارت و دانش زنان در حوزه کار بیشک یکی از فاکتورهای مهم است. دومین نکتهای که اهمیت دارد این است که به لحاظ فرهنگی مقوله اشتغال زنان در جامعه باورپذیر شده و جا بیفتد، چون بعد از این مرحله است که بحث شایستهسالاری به میان میآید؛ مبحثی که میتواند راه را برای زنان در کسب مناسب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اداری باز کند. اگر این شاخص موردتوجه قرار بگیرد و به لحاظ فرهنگی پذیرفته شود بهنظر به راحتی مناصب مختلف پذیرش نیروی کار زنان را در برنامه خود قرار میدهند. ایزدخواه صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: آنچه را که ما فکر میکنیم باید نسبت به آن حساس باشیم و روی آن تاکید کنیم اهمیت این مسأله است که ما تبعیض ناروا را از میان برداریم و این جایگاه فرهنگی و اجتماعی را ایجاد کنیم که متقاضیان نیروی کار، شایستهسالاری را مدنظر قرار بدهند، نه براساس جنسیت. این اقتصاددان مسأله نگاه فرهنگی و اجتماعی را دلیل مهم حرکت آهسته جامعه ایران در بهره بردن از پتانسیل نیروی زنان میداند و عنوان میکند: این باور باید در جامعه درواقع عملیاتی شود. درحال حاضر ما شاهدیم که چه محدودیتهایی برای ورود زنان به ورزشگاه وجود دارد. البته ما نیازمند طی مسیری هستیم که بسیاری از جوامع توسعهیافته آن را طی کردهاند، چون در برههای در این جوامع نیز برای انتخابات و حضور زنان در عرصه سیاست موانعی وجود داشت و نقشی برای زنان قایل نبودند و این اتفاق به تدریج در این جوامع روی داد. جامعه ایران نیز به گذر زمان نیازمند است تا این نرخ را افزایش بدهد و بتواند از این بخش از پتانسیل بهره ببرد، اگرچه ما از اوایل انقلاب توجه به زنان را در دیدگاه امامخمینی(ره)، آیتا... بهشتی و مطهری داریم، اما گام برداشتن در این مسیر طی این سالها به آهستگی اتفاق افتاده، ولی هنوز این دیدگاه وجود دارد و با توجه به رویکردهایی که دولت در پیش گرفته بهنظر میرسد که این مسأله سریعتر از گذشته اتفاق بیفتد. البته آثار آن را ما در سالهای اخیر دیدیم. نمونه بارز آن کاندیداشدن زنان در شورای شهر از استان سیستانوبلوچستان بود. درواقع ما تا به امروز گامبهگام و آهسته پیش رفتهایم و بیشک این نقش به مرور پررنگتر از قبل نیز خواهد شد.
تجربه دیگران
بهترین کشورها برای فعالیت سیاسی زنان
آمارهای مجمع جهانی اقتصاد حاکی از این است که طی سالهای اخیر وضع زنان در 85درصد از کشورها بهبود یافته است، ولی از نظر سیاسی و اقتصادی هنوز تا برابری حقوق زنان و مردان راهی طولانی در پیش است. ایسلند در میان کشورها برای زنان بهترین کشور محسوب میشود، چون از عرصههای سیاست، آموزش، اشتغال و بهداشت دارای بهترین سطح برابری حقوق زنان است. اما به زنانی که علاقهمند به حضور در عرصههای سیاسی هستند باید گفت روآندا کشور خوبی برای آنهاست، چون اکثر اعضای پارلمان را زنان تشکیل میدهند، تایلند نیز بهعنوان بهترین کشور برای مدیران ارشد زن نام خود را در این لیست قرار داده است، چون حدود 45درصد زنان این مشاغل را در اختیار دارند. اما برای مشارکت نیروی کار بروندی جای خوبی برای زنان است، چون زنان سهم 92درصدی را در اختیار دارند و به همین منظور مقام نخست در جهان را از آن خود کرده است. در زمینه فاکتور درآمد لوکزامبورگ برای زنان کشور مناسبی است، چون تا سطح درآمدهای 40هزار دلاری دستمزد زنان و مردان یکسان است. شاید در باورها نگنجد، اما باید گفت حدود 60درصد صاحبان مشاغل حرفهای و تخصصی مثل قانونگذاری، مدیران ارشد و مقامات عالیرتبه دولتی از آن زنان است.
زنان شاغل آلمان و ترکیه
شاید بتوان گفت ورود زنان آلمانی به عرصه فعالیتها به سال1988 برمیگردد، زمانی که «ریتاز سموت» دومین مقام در سطح کشور را از آن خود کرد و بهعنوان ریاست پارلمان آلمان انتخاب شد، البته این تنها زنی نبود که توانست پستی در این رده به خود اختصاص بدهد، چون ریاست قوهقضائیه نیز در برههای مادر سه فرزند را در رأس خود دید، اما با همه این اوصاف سهم زنان آلمانی از سمتهای رده بالا تنها 6.7درصد است. در این کشور بین 11 تا 36درصد کرسیهای پارلمان فدرال را زنان اشغال کردند، البته از اساتید دانشگاهها 5.7درصد به زنان تعلق دارد. در واحدهای بازرگانی نیز که به کسب آزاد اشتغال دارند، زنان نیز به چشم میخورند، اگرچه در شرکتهای بزرگ آلمانی نیز ما در میان هیأتمدیره حضور زنان را میبینیم. البته دستمزد پایینتر از مردان در برخی مشاغل در آلمان برای زنان دیده میشود، در کارهای نیموقت نیز بیشتر زنان مشغول به کار هستند. یکی از خصوصیات زبان آلمانی در این است که جنسیت در اسامی عام کاملا مشخص میشود، برای همین کارفرمایی که جویای یک کارمند یا کارگر است، به ناگزیر باید در آگاهی استخدامی که در روزنامه درج میکند، آشکارا مشخص کند که به یک فرد مذکر نیاز دارد یا مؤنث. قانون به کارفرما اجازه نمیدهد که از اشتغال یک فرد تنها به خاطر جنسیتش خودداری کند با این اوصاف از 32درصد آگاهیهای مربوط به مشاغل کارشناسی و مدیریت، سهم زنان 3درصدی بود و همه این مسائل سبب شد سازمانهای زنان برای این تبعیضها دست به اقداماتی بزنند و حتی به دیوانعالی اروپایی در لوکزامبورگ شکایت ببرند، به همین منظور درحال حاضر امروز نزدیک به 55درصد دختران و زنان شاغلند و حدود 40درصد نیروی کار آلمان را تشکیل میدهند. آماری که چندی پیش تهیه شده نشان میدهد تنها 2/3درصد از مدیران شرکتهای بزرگ و 5/5درصد از مدیران شرکتهای متوسط در آلمان مؤنث هستند و اما زنان ترکیه براساس معیارهای اتحادیه اروپا (برنامه لیبسون) سعی دارند سهم 8میلیونی شاغلان را به دست بیاورند -سهم 60درصدی نرخ اشتغال- و این درحالی است که این رقم درحال حاضر 6میلیون است و شاید به همین منظور بود که در سال2010 کمپین اشتغال زنان راهاندازی شد؛ ماموریت اصلی این کمپین، ایجاد آگاهی در بین سیاستمداران، کارفرمایان، زنان، سازمانهای مردمنهاد، رسانهها و کل جامعه درباره این مسأله مهم و به جلو راندن آنها برای انجام اقدامات لازم در جهت افزایش نرخ اشتغال زنان در ترکیه است.
بدترین کشور برای مشارکت اقتصادی جزایر باهاما؛از نظر مشارکت اقتصادی و فرصتهای اشتغال برای زنان، کشور باهاما در صدر جدول و بریتانیا در مقام ۳۳ قرار دارد. باهاما طی 6سال گذشته حدود ۹۰درصد از نابرابری زنان در عرصه مشارکت اقتصادی را برطرف کرده است. اما در همین مدت کشور یمن فقط توانسته است ۳۲درصد از نابرابری اقتصادی بین زنان و مردان را کاهش دهد.
منابع دیگر
زنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند؛ جمعیتی که میتواند در توسعه و پیشرفت جامعه به خوبی نقشآفرینی کند؛ مسألهای که جوامع توسعهیافته از آن بهره بردهاند و بیشک مسیری است که باید جامعه ایران نیز آن را طی کند. در این شماره به مشارکت زنان در عرصه اقتصاد ایران پرداخته شده است و لینکهای زیر نیز میتوانند در این زمینه راهگشا باشند.
ایسنا
www.isna.ir/news/94070300790
دنیای اقتصاد
http: //donya-e-eqtesad.com/SiteKhan/1130132
هفتهنامه تجارت فردا
http: //www.tejaratefarda.com-19/12844
روزنامه شرق
ttp: //sharghdaily.ir/News/31712
انتخاب
http: //www.entekhab.ir/fa/news/248440
اتاق بازرگانی، صنایع،معادن و کشاورزی تهران
http: //www.tccim.ir/Images/Docs/TCCIMirBizReport_231.pdf
مهرخانه
http: //mehrkhane.com/fa/news/2926