سارا سحابی | این روزها علاقهمندان آثار تلویزیونی جهان، در تب و تاب تماشای فصل هفتم «بازی تاج و تخت»اند؛ سریالی که بسیاری از علاقهمندان از آن با عنوان بهترین فانتزی تراژیک تلویزیونی در دهههای اخیر یاد میکنند. رکورد تریلر فصل هفتم این سریال در هفتههای پیشین زده شد و 10میلیون نفر، کلیپ ورودیه این فصل را دیدند. با این حال به نظر میرسد تاریخ تلویزیون در اعصار گذشته، دهههای پیشین را هرگز از یاد نبرد چون تلویزیون زمانی بسیار قدرتمندتر از اینها پیش میرفت. درست است که شاید با پخش سریالها و مستندهای اینچنین درحال برگشت به دوران قدرت خود باشد، اما چه کسی میتواند لحظات سفر انسان به کره ماه را از یاد ببرد؟ اینکه آیا واقعا فضانوردان آمریکایی در آن سال پا روی کره ماه گذاشتند یا نه، بحث این نوشته نیست. اینکه آیا در پی اجرای ترفندهایی سیاسی در دوران جنگ سرد بودند یا نه نیز از منظری دیگر مهم است. مهم این است که 500میلیون نفر در جهان از طریق تلویزیون این رویداد را دنبال کردند. البته اقبال تلویزیون فقط محدود به اینگونه اتفاقات نبود. سال 1962، مردم آلمان غربی کار را تعطیل میکردند تا زودتر به خانه برسند و بنشینند پای سریال «دستمالگردن». این سریال جنایی براساس رمانی با همین نام نوشته فرانسیس داربریچ، نویسنده انگلیسی، ساخته شده بود. زنی جوان به قتل میرسد و جستوجو برای یافتن قاتل آغاز ماجراست، اما جالب اینجاست که پیدا کردن قاتل زن تبدیل به یک پرسش ملی شد! تا جایی که مجله اشپیگل در یکی از شمارههای خود سراغ ارنست لامر، یکی از وزرای کابینه آلمان رفت و از او پرسید به نظر شما چه کسی زن را به قتل رسانده؟! چنین سوالی علاقهمندان را یاد اظهارنظر باراک اوباما درباره رمانهای مریلین رابینسون (نویسنده کانادایی) و همچنین سریال «کارآگاه حقیقی» (True Detective) میاندازد. هرچند تب و تاب غرق شدن در سریالها و کتابها امروزه دیگر آنقدر نیست که آن سوالی را بپرسند که از وزیر کابینه آلمان پرسیدند. جالب اینجاست وزیر دموکرات مسیحی نیز در پاسخ گفته بود: «همسرم میگوید که معاون کشیش این قتل را انجام داده اما من به او گفتم امکان ندارد که یک کشیش چنین کاری کند.» این وسط بازار حدس و گمان هم داغ بود تا جایی که بالاخره یک مجری در روزنامه آگهی داد و نام قاتل را علنا فاش کرد. لو رفتن نام قاتل در یک سریال آنقدر به هموطنان گران آمد که روزنامه «بیلد» این مجری را «خائن به وطن» نامید! بههرحال آمارها نشان میداد که 90درصد مردم آلمان غربی سریال «دستمالگردن» را دنبال میکردند. این درحالی بود که آن روزها تلویزیون به اندازه نصف بهای یک فولکس واگن قیمت داشت و تنها 5میلیون نفر تلویزیون داشتند. با این حال، مردم در خانههای هم جمع میشدند و سریال را میدیدند. امروز با پا گرفتن سریالها، عدهای گمان میکنند تلویزیون دوباره درحال قدرت گرفتن است. شاید حق داشته باشند اما گستره رقابت آنقدر زیاد شده که دیگر کسی به قاتل یک زن فکر نمیکند. مردم همزمان چند سریال را دنبال میکنند و تا فصلهای بعدی هر سریال، شاید دیگر یادشان رفته باشد چه کسی چه کسی را کشت!