| جواد یعقوبزاده| تسهیلگر اجتماعی و فعال محیطزیست|
جنگلهای هیرکانی تنها و تنها يكدرصد از خاک کشورمان را تشکیل میدهد؛ اما غنیترین و یکی از تأثیرگذارترین و باارزشترین عرصههای طبیعی ایران است. جنگلهایی با قدمتی بیش از میلیونها سال که بهعنوان یکی از قدیمیترین جنگلهای جهان شناخته میشود و ارزش و خدمات اکوسیستمی آن از قبیل نگاهداشت خاک و تولید آب و اکسیژن و جلوگیری از وقوع سیل و جذب گردوغبار و... برای ساکنان بخش زیادی از کشور و همچنین خدمات تفرجی آن برای تمام ایران بر کسی پوشیده نیست. اخیرا خوشبختانه توجهها به این عرصه باارزش بیشتر شده است و طرحی به نام «تنفس» موفق شده است برنامهای برای جلوگیری از بهرهبرداری چوب در جنگلهای شمال را به پیش برد و طبق آخرین ابلاغیه وزیر جهاد کشاورزی تا انتهای امسال تمام شرکتهای بهرهبردار چوب در قالب طرحهای جنگلداری میباید تعطیل شوند و برداشت از جنگلهای هیرکانی حداقل در یک دوره 10ساله کاملا منتفی میشود. این اتفاق و این توجه بسیار حایز اهمیت و امیدوارکننده است اما سوال اینجاست که عده بسیار زیادی اکنون در شرکتهای بهرهبردار فعلی شاغل هستند و طرح تنفس، از دسترفتن هزاران فرصت شغلی را در پی خواهد داشت که قبل از آن این شرکتها از محل درآمد چوب، حقوق ایشان را پرداخت میکردند و همچنین به جنگلکاری و حفاظت میپرداختند و لذا این خلأ اشتغالی و مالی و همچنین حفاظتی را باید به گونهای حل کنیم. رویکرد طرح تنفس بر مبنای صیانت و حفاظت است و برنامههایی که مطرح میشود این است که نیروی انسانی شرکتهای بهرهبردار در قالب طرحهای حفاظتی به کار خویش ادامه دهند اما با توجه به عرصه قریب به 2میلیون هکتاری جنگلهای هیرکانی نیازمند بکارگیری نیروهای بسیار و صرف هزینههای بسیار است که باید پرسید دولت در پرداخت آنها با توجه به کیسه نه چندان پربار خویش موفق خواهد بود؟ و این تزریقها قابل اتکا و مهمتر از آن در آینده پایدار است یا خیر؟ آن هم با توجه به وابستگی شدید ایران به درآمدهای نفتی و لزوم تجدیدنظر در آن با توجه به پایانپذیربودن این منبع و نوسانات قیمتی شدید آن حایز توجه و اهمیت است. از طرفی در موفقیت پیرامون حفاظت از مشاعات و عرصههای طبیعی بهخصوص چند رویکرد بسیار محوری در قالب جنگلداری اجتماعمحور مطرح است که در نمونههای موفق در سراسر جهان همچون نپال و هندوستان و کاستاریکا و بوتان و بسیاری کشورهای دیگر قابلمشاهده است:
1- درونزابودن بخش زیادی از اقتصاد جنگل تا در قالب یک سیستم حفاظتی و بهرهبرداری پایدار بتواند بر روی پای خویش بایستد و در مقابل طوفانها و تلاطمات مختلف سیاسی و اقتصادی دولتها و ...ایستادگی کند.
2- نقش و مشارکت همه ذینفعان شامل عموم مردم تا سازمانهای دولتی درگیر و سازمانهای غیردولتی و همکاری همه آنها با یکدیگر و البته نقش ذینفعان اولیه یعنی مردمان جنگلنشین و بومی منطقه که رابطهای به قدمت تاریخ با این جنگلها دارند و هر نوع فعالیتی بدون مشارکت آنها عقیم خواهد ماند و تجربیات ناموفق دهههای اخیر طرحها پیرامون جنگل در ایران همچون خروج دام و... مبین همین مطلب است. در مورد اقتصاد پایدار برای جنگل، مسألهای که اکنون بیشتر از هر چیز دیگری مطرح است، گردشگری و ایجاد پارکهای جنگلی است. طبق برنامه دولت و همچنین قراین و شواهد بسیار، نیاز و خواستهای پیرامون دریافت خدمات گردشگری در کل استانهای شمالی و بهویژه عرصههای جنگلی که روزبهروز بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، وجود دارد و کفه ترازوی تفرج در جنگلها در مقابل گردشگری ساحلی و... روزبهروز در حال سنگینترشدن است. لذا گردشگری میتواند مسألهای قابل اتکا باشد و پیرامون استانهای شمالی جزو برنامههای اصلی دولت نیز بیان شده است و رئیسجمهوری محترم نیز بارها در سفرهای استانی یا جلسات این موضوع را مطرح كردند. «حسن روحانی: توسعه گردشگری راهحل معضل بیکاری در مازندران است.2/7/94 – ساری» اما گردشگری در حقیقت هم فرصت است و هم تهدید زیرا در عرصههای طبیعی و بسیار شکننده و حساس همچون هیرکانی، آنچه که مدنظر باید باشد اکوتوریسم یعنی گردشگری همسو با طبیعت و مسئولانه است که هم موجب حفظ عرصههای جنگلی میشود و هم به اقتصاد و اشتغال جوامع بومی کمک شایانی میكند. توضیح جامعتر اکوتوریسم در این مجال نمیگنجد و در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت و کوتاه سخن که انجمن جهانی اکوتوریسم، آن را اینگونه تعریف کرده است «سفر مسئولانه در مناطق طبیعی که با حفاظت از طبیعت همراه باشد و سبب افزایش سطح رفاه مردم محلی شود.» پس مهمترین مولفه اکوتوریسم در کنار توجه به حفظ طبیعت، مشارکت و بهبود معیشت جوامع محلی است و این دو چون تار و پود به یکدیگر تنیده هستند. بهمنظور تشخیص اهمیت جهانی موضوع، سازمان ملل سال 2002 را سال بینالمللی اکوتوریسم تعیین کرد و کمیسیون توسعه پایدار، یونپ و سازمان جهانی گردشگری را موظف به انجام فعالیتهایی در این سال ساخت. اما مسأله بسیار مهمی که اکنون و با توجه به تمامی مسائل که پیشتر در این مقاله عنوان شد، وجود دارد حضور سرمایهگذاران و شاید درستتر بگویم هجوم سرمایهگذاران خارج از حوزههای جنگلی برای ورود به بحث گردشگری پس از طرح تنفس است.