کافهها از نخستین نشانههای شهری تجدد در سبک زندگی نسل جدید ایرانیان در تاریخ معاصر به شمار میآمدند. این نهادهای نوبنیاد به سبک غربی، که در جایگاه مقایسه در برابر قهوهخانههای ایرانی جای میگرفتند، بخشهایی از جامعه را به سوی خود میکشاندند که آنان را به قهوهخانهها چندان راه نبود. نسلی نو از ایرانیان که در دانشگاههای اروپایی درس خوانده یا در دارالفنون دانش آموخته بودند، نیازهایی نو در حوزه زندگی اجتماعی داشتند که تهرانِ آن روزگار برنمیآورد. کافهها، مکانهایی به شمار میآمدند که در مسیر تازه زندگی اینان را به خود میکشاندند. کافه لقانطه، از نخستین کافههای مشهور نوین در تهران بود. جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» خاطرههای خود را درباره این کافه چنین روایت میکند «در ابتدای این خیابان [باب همایون] کافهای بود بنام «لقانطه» که آنرا مردی بنام غلامحسین خان لقانطه دایر کرده صورتی آبرومند به آن داده و مشابه آن یکی هم در میدان بهارستان برپا ساخته بود. در جلو این لقانطه حوض کاشی زیبایی وسط پیادهرو ساخته بود که از نهر خیابان لولهکشی شده، فوارهای در وسط آن فوران مینمود، علاوه بر جریان قسمتی از آب نهر که از آن عبور میکرد و دور آنرا گل و گلدان و قلیانهای بلور بادگیر نقره چیده حاشیه کنار نهر خیابان را چمنکاری و گلکاری نموده صفا و جلا و زیبایی جداگانه بآن داده بود. ... تابستانها با چیدن میز و صندلی در پیادهرو و در زمستانها از مشتریان در داخل پذیرایی مینمود. بنا بر رسم زمان چای و قلیان در درجه اول متاع این کافه یا لقانطه یا قهوهخانه بود و قهوه دومین آن که هنوز در اینجا خلاف سایر قهوهخانههای دیگر که در آنها فروش قهوه به کلی از میان رفته بود بطالبان فروخته میشد و در تابستانها انواع شربتآلات مانند شربت بهلیمو، سکنجبین، شربت آلبالو، شربت ریباس و همچنین بستنی و فالوده که عرضه میگردید». این تاریخنگار فرهنگ و زندگی مردم تهران قدیم سپس از وقتگذرانیهایی یاد میکرد که پارهای بخشهای تهران آن روزگار در این کافهها و دیگر همترازان، بدان شیفتگی نشان میدادند «اگرچه این کافه مانند تمام قهوهخانهها از پیش از آفتاب دایر و بعد از دکاکین تمام کسبه تعطیل میگردید اما جوش و جلای آن از دو سه ساعت بغروب مانده تا یکی دو ساعت از شب گذشته بود که اعیان و رجال با اسب و کالسکه، درشکه و اتومبیلهای سواری خود، که این مرکب کمکم و تکوتوک زیر پای بزرگان پیدا شده بود، در آنجا تفریح و وقتگذرانی میکردند و کافهای بود تقریبا گرانقیمت که دو برابر قهوهخانههای دیگر پول میگرفت و به اعیان و اشراف و اداریهای والامقام و فرنگدیدهها و روزنامهنگاران و نویسندگان اختصاص یافته بود».