| الهام فتاحی | دانشجوی خبرنگاری |
هرگاه سخن از بحران به میان میآید، ناخودآگاه به یاد اتفاقات و رویدادهایی میافتیم که جان و مالمان را تهدید و افکارمان را درباره امنیت محیطی، دچار تشویش و تردید میکند.
همانطوری که تصمیمگیری جزو لاینفک زندگی هر کدام از ما است و ناگزیریم در طول شبانهروز با انواع تصمیمگیریهای ریز و درشت - از انتخاب لباس و کفش گرفته تا انواع تصمیمات مهم و اداری- روبهرو شویم، بنابراین باید، فرآیند تصمیمگیری را بهطور سیستماتیک درباره راههای مقابله با بحران بیاموزیم. همچنین لازم است مدیریت بحران را به شیوهای آگاهانه و هماهنگ با زندگی روزمره به کار گیریم. اما قبل از هرچیز لازم است بدانیم بحران چیست و چگونه میتوان چالشها و آشفتگیهای ناگهانی و غیرمترقبه را مدیریت یا پیشگیری کرد و به قول معروف چگونه علاج واقعه را قبل از وقوع کنیم.
از آنجایی که عموما حوادث، غیرقابل پیشبینی هستند و مواردی مانند سیل، زلزله، طوفان، آتشسوزی، تصادفات و ... در کوتاهمدت میتوانند به اتفاقات ویرانگر تبدیل شوند و در درازمدت، امنیت و روند طبیعی زندگی فردی و اجتماعی را دچار اختلال کنند، باید آمادگی برخورد با آن را بهصورت آموزش همگانی در جهت تأمین امنیت جانی و مالی در اولویت قرار دهیم. این موضوع بهویژه برای متولیان امر و حتی خود مردم حیاتی است.
با علم به اینکه در زندگی همه ما جدا از حوادث کلی که در زمره بحران تعریف شده، ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که روال طبیعی زندگیمان را دچار اختلال کند، لذا آموختن مدیریت بحران و استفاده از روشهای سیستماتیک، بر همه لازم و ضروری است. با توجه به اهمیت و نقش مدیریت بحران در روزمرهگی، متاسفانه تنها تعداد محدودی از اقشار جامعه توانایی استفاده از فرصتها و امکانات محدود در شرایط خاص را دارند و میتوانند به شیوه صحیح، مداخله و بستری سالم بعد از بحران به وجود آورند. با مدیریت صحیح میتوان از بسیاری بحرانهای بعدی که در بیشتر مواقع هزینههای سنگینی را بر جامعه تحمیل میسازد، پیشگیری کرد. اما در صورت سوءمدیریت و ناهماهنگی با پیکره جامعه که مردم هستند، خسارات جبران ناپذیری از این منظر به تمامی حوزهها وارد میشود اما در صورت انتخاب شیوه مدیریتی سالم و هوشمندانه، میتوان از هر نوع آسیب کلی و جزئی، کمترین لطمهها را از بحرانها متحمل شد.