پولاد امین - شهروند| با اینکه از همان ابتدا، از زمانی که اخبار تولید فیلمی به نام ایستاده در غبار در مطبوعات درج شد، عنوان شده بود که یک نسخه تلویزیونی در قالب مینیسریال نیز از این فیلم تدوین خواهد شد، اما وقتی تلویزیون شروع کرد به پخش تیزرهای این سریال که وعده نمایش آن را در هفتههای آتی میداد، خیلیها شگفتزده شدند. حقیقتش این است که زمان ساخت ایستاده در غبار هنوز مهدویان، مهدویان نشده بود؛ یا به عبارت بهتر هنوز کارگردانی نشده بود که سینمادوستان مشتاق فعالیتها و قول و وعدههایش باشند. او آن زمان نه با همین ایستاده در غبار یک طیف مشخص از منتقدان را مسحور کرده بود و نه با ماجرای نیمروز سینمای ایران را متوجه استعداد غریبش در بازآفرینی یک دوران تاریخی نزدیک ساخته بود. شاید از این رو باشد که بیشتر مخاطبان تلویزیون زمانی که تبلیغات پخش قریبالوقوع ایستاده در غبار را دیدند، فکر کردند که این همان فیلم است که قرار شده در چند بخش روی آنتن برود. راستش این است که تا آن زمان چیزی از تدوین مجدد این فیلم برای نمایش بهعنوان سریال نشنیده بودیم و طبیعی بود که تنها ایستاده در غبار موجود همانی باشد که سازندهاش آن را در جشنواره و سپس بر پرده سینما اکران کرده بود؛ اما زمانی که اولین قسمت این سریال همزمان با سالگرد ربودهشدن احمد متوسلیان (نهم تیرماه) روی آنتن رفت، کسانی که به وسوسه ندیدن ایستاده در غبار غلبه کرده و یا به هر دلیل آن را به تماشا نشسته بودند، با نسخهای یک سر متفاوت (فارغ از مثبت یا منفیبودن بار این واژه) از فیلمی مواجه شدند که در سینما اکران موفقی را تجربه کرده بود. در این مرحله البته هنوز این پرسش یا تردید که آیا محمدحسین مهدویان در جریان تدوین مجدد این سریال بوده یا نه، ایجاد نشده بود. درواقع مسأله خاص و پرسشبرانگیزی نیز در این میان وجود نداشت و با اندک تعمق و تفکری میشد چندی پیش را به یاد آورد که روابطعمومی شبکه افق بهعنوان تهیهکننده اصلی ایستاده در غبار اعلام کرده بود که همزمان با ساخت فیلم سینمایی ایستاده در غبار نگارش فیلمنامهای دیگر برای نسخه سریالی هم در دستورکار بوده؛ و حتی این نکته هم در آن خبر آمده بود که مینیسریال ایستاده در غبار که 30 دقیقه طولانیتر از نسخه سینمایی آن است که در سینماها اکران شد و حضور موفقی هم در جشنواره فیلم فجر داشت، درنهایت در 6 قسمت روی آنتن خواهد رفت که این اتفاق هم رخ داد و ایستاده در غبار از دو شبکه تلویزیون به نمایش درآمد.
ماجرای حاشیهای این فیلم اما زمانی آغاز شد که در پی پخش اولین قسمت این مجموعه تلویزیونی که جمعه، ۹ تیرماه از شبکههای اول و افق پخش شد، محمدحسین مهدویان بهعنوان کارگردان نسخه سینمایی ایستاده در غبار که در حال حاضر کارهای مربوط به ساخت فیلم لاتاری را بهعنوان اولین فیلمش که با موضوع اجتماعی قاچاق دختران جوان به منظور سوء استفاده جنسی جلوی دوربین خواهد برد، دنبال میکند، به پخش این نسخه از تلویزیون واکنش نشان داد. او که از سوی خبرنگاران درباره نسخه تلویزیونی ایستاده در غبار مورد پرسش قرار گرفته بود، از هرگونه پاسخ رودررو حذر کرد و البته همان شب در صفحه شخصی خود نوشت: خیلیها میپرسند چرا حرفی از نسخه سریال ایستاده در غبار نزدم. پاسخش خیلی ساده است چیزی که هنوز خودم ندیدهام را به کسی توصیه نمیکنم. نه اینکه نگذاشته باشند ببینم؛ نه، خودم ترجیح دادم نبینم. مهدویان در ادامه به توافقی قدیمی در اینباره اشاره کرده که چارهای برای او باقی نگذاشته است: ایستاده در غبار برای من همان فیلم 104 دقیقهای است که در سینماها اکران شد. این سریال براساس یک توافق قدیمی آماده شد و من هم به دلایلی باید تن در میدادم؛ چارهای نبود. الان هم واقعا درست نمیدانم این نسخه نادیده اصلا خوب از آب درآمده است یا نه؛ اما حتی با فرض اینکه عالی هم از آب درآمده باشد باز علاقهای به دیدنش ندارم. ایستاده در غبار از نگاه من همان فیلم سینمایی ۱۰۴ دقیقهای است که گفتم. ای کاش فقط همان نسخه از تلویزیون پخش میشد؛ این فیلم نسخه دیگری ندارد.
مهدویان درواقع با متنی که منتشر کرده، نارضایتیاش را از تهیهکننده به مودبانهترین شکل ممکن علنی کرده بود. او که در ماجراهای مربوط به روزهای جشنواره ماجرای نیمروز نشان داده بود بهرغم سابقه نه چندان طولانیاش تبحر زیادی در برخوردهای مغرورانه و نگاه از بالا به پایین به دیگرانی که منافع او را با خدشه مواجه میکنند، دارد، اینبار اما در ابراز نارضایتیاش کمترین نشانی از آن مهدویان معترض نداشت. شاید به این دلیل که نمیشد تهیهکنندهای را که در دورانی که هنوز سابقهای نداشت دستش را گرفته و در مهدویانشدن او نقش عمدهای داشت، بیش از این برنجاند. شاید به این دلیل که حس میکرد ممکن است فرداهایی دوباره کارش به این تهیهکننده بیفتد؛ اما در عین حال به این نکته اشاره کرده بود که از ابتدا در جریان توافقات اوج با صداوسیما بوده است.
ساخت سریال با استفاده از راشهای فیلمهای سینمایی در ایران سابقه زیادی دارد. این جریان بهخصوص در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد جریان عمدهای در سینمای ایران به وجود آورده بود؛ و بهخصوص بعد از تأسیس دفتر سیما فیلم این نکته که این دفتر از یکسری فیلمها در ازای تدوین نسخه سریالی مجزا حمایت کند، باعث ساختهشدن آثار زیادی در سینمای ایران نشد. این جریان اما درنهایت به این دلیل که مختصات مدیومها را نادیده میگرفت و بیتوجه به اینکه سینما و تلویزیون بهعنوان دو مدیوم متفاوت لحن و زبان خاص خود را میطلبند، برای هر دو این مدیومها نسخهای واحد تجویز میکرد، کمکم از دور خارج شد. در تمام آثاری که به این شکل ساخته شده بود، اگر چه به هیچ اثر شاخصی بر نمیخوریم، اما آنچه در تمام آنها مشترک بود این بود که کارگردان بابت تسهیل و تسریع ساخت فیلمش به این روند رضایت داده بود؛ و خود نیز در روند تدوین برای سریال حضوری مستقیم داشت. مورد ایستاده در غباراما حقیقتش تا جایی که یادم میآید، نخستينباری است که تدوین نسخه سریالی بدون حضور و اشتیاق کارگردان بوده است. گفتههای مهدویان میتوانست موج چندانی ایجاد نکند؛ به شرطی که تهیهکننده خود را به ندیدن میزد و پاسخی به ادعاهای او نمیداد؛ اما اوج این کار را نکرد. اوج که خود را در رشد مهدویان سهیم میبیند، شاید به همین دلیل پاسخ داد و البته در پاسخش بیش از هر چیزی به همین نکته اشاره کرد. محمد ذوقی، مسئول روابط عمومی سازمان اوج در پاسخش که به سیاق مهدویان در صفحه شخصی خودش درج کرد، به محمد حسین مهدویان از روزهایی گفت که این کارگردان برای ساخت این فیلم چه شوری داشته و چه قولهایی برای ساخت سریال از این موضوع داده بوده: متنت را که دیدم میخواستم تماس بگیرم که با هم بنشینیم، چایی بخوریم و گپی بزنیم. ولی از صبح خیلیها سوال کردهاند از من درباره پست اخیرت و این چندمینبار بود که پست گذاشتی برایمان و ما را رنجاندی و سوالات خلقالله را به سویمان گسیل داشتی. اینبار هم مثل خیلی اتفاقهای دیگر بهترین راه سکوت است. ولی چند خطی از برادر کوچکت: حاج احمد مرد جهاد و عمل بود. درست همانطور که تو با ذوق و شوق بعد از ۲سال تحقیق دربارهاش گفتی و ما کیفور شدیم و از خدایمان بود که کسی بیاید و یک کاری سینمایی بکند برای حاج احمد. بدون حرف و ادعا، اینبار عمل، برای اولینبار در این سیوچند سال نبودن حاج احمد. و بعد از آنهمه تحقیق، مستند و... اهل فن، درباره این شیر مرد جهاد و بعد از پژوهشهای خودت و باتجربهای که از آخرین روزهای زمستان داشتی، گفتی بهترین راه برای روایت اینهمه تحقیق، یک سینمایی و یک سریال است. ما با هم نشستیم. گفتی که سینمایی بسازیم و بعد که دیده شد تازه سریال را پخش کنیم و ما با هم حرف زدیم و از همه مهمتر به هم تعهد دادیم که یک فیلم سینمایی و یک مینیسریال درباره حاج احمد تولید کنیم. ما هم به سیاق بقیه برنامههایمان به صداوسیما تعهد دادیم که یک سریال جذاب به نام ایستاده در غبار برایتان کنار گذاشتهایم و البته که برایم عجیب بود که در مورد تهیه سریال گفته بودی: من هم به دلایلی باید تن در میدادم!
مسئول روابطعمومی سازمان اوج نوشتهاش را چنین ادامه میدهد: حالا خدا خواست و تو بعد از ایستاده در غبار شدی محمدحسین مهدویانی که همه سینما مثل ما دوستت دارند و بعد که در مورد سریال حرف زدیم، تو لابد تصمیمت عوض شد یا هر چه و نیامدی پای سریال. هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی. برخلاف آن تعهد! و سالگرد ربایش حاج احمد نزدیک بود و کمکم داشت آش خوش رنگ و لعاب ایستاده در غبار از دهن میافتاد، خب چه انتظاری از ما داری؛ جز اینکه بعد از این همه مماشات، یا علی بگوییم و سریال را برسانیم؟ سریالی که تعهد تو بود که حالا دلت نمیخواست باشد. ذوقی نوشتهاش خطاب به مهدویان را اینطور به پایان برده است: آخر مَشتی! مگر خودت نبودی که خط اصلی تدوین سریال را دادی؟ کسی دخالتی در بخشبندی سریال و گرفتن راشهای سریال داشته جز خودت؟! از روی بخشهای جدید سریال هم معلوم است که به نیت یک مینیسریال و یک سینمایی ضبط کرده بودی. البته هنوز هم دیر نشده رفیق جان! ما همچنان بر عهد خود هستیم. خدای ما بعد از سیمرغهای جشنواره هم خدای «اوفوا بالعهد» است. تو دوست دیرین مایی. اگر فرصت کردی بنشینیم و سریال را ببینیم و گپ بزنیم و کیف کنیم از دیدن و شنیدن حاج احمد.
...و به نظر میرسد این داستان هنوز ادامه داشته باشد...