کوچه دوم
 

 

| سید جواد قضایی| وقتی اتفاق بدی افتاد مهم‌ترین کار حفظ خونسردی است. مثلا یک بار موبایل و شلوار و پیراهن و کوله سفرم توی ماشین وحید جا مانده بود. ماشین را کنار تابلوی (شنا ممنوع) پارک کرده بودیم.وحید قبل از من پریده بود توی آب دریا و حسابی بین 3 تا کوسه که فقط باله‌هایشان معلوم بود محاصره شده بود. سعی کردم وحید متوجه ماجرا نشود بنابراین داد زدم: گوشتش تلخه نخوریدش!.گوششان به این حرف‌ها بدهکار نبود و نزدیک‌تر می‌شدند، دوباره داد زدم: مغز نداره! اگه بخورینش مثل این احمق می‌شین، ببینین چقدر مو داره؟ باید دو هفته مسواک بزنین تا لای دندوناتون تمیز بشه، کرمم داره، چرک و بی‌تربیته ، نفخ می‌شین. چشمم را بسته بودم تا صحنه خورده شدن دوستم را نبینم که ناگهان وحید زد به پشتم و گفت: داری چی میگی؟ گفتم: کوسه‌ها رفتن؟ گفت: کوسه کجا بود سه تا تیکه آشغال بود روی آب و چند تا فحش داد که توی متن جا نمی‌شود بنویسم. بعد رفت سمت ماشین، گازش را گرفت و رفت.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/103435/کوچه-دوم