اسماعیل آذر استاد دانشگاه
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست
ادعای حافظ در این بیت حول محور سفیدی و سیاهی مفاهیم میچرخد. با این توضیح که به نظر حافظ در کنار هر سپیدی، سیاهی و در کنار هر مثبتی، منفی وجود دارد. نقطه تمایز حافظ با دیگر شاعران در آن است که او ازجمله شاعرانی است که افراد مختلف را با یکدیگر در مقام قیاس میگذارد و روی خوبی و بدی انسانها تأکید دارد. بیت بالا خطاب به افرادی است که در حوزههای مختلف ادعا دارند. به نظر حافظ ادعا کردن نه قدر و ارزشی دارد و نه ما را به نقطه مشخصی میرساند، آنچه حایز اهمیت است عمل آدمی است. به بیان دیگر رمز موفقیت اهل دل بودن آدمیان است نه ادعاهای بی حد و حصر برخی از آنها. با این توضیح که همواره تفاوتهایی بین افراد اهل دل و افراد اهل خاک وجود دارد. از سوی دیگر افرادی که از تبار خاکاند (افراد غیر اهل دل) سخن اهل دل را نمیفهمند و فاصله زیادی بین خود و اهل دلان میبینند، آنها گمان میکنند از اهل دل برتر هستند. یکی از خصوصیات افرادی از تبار دل این است که بیغل و غشاند و مردمان را با فریب و نیرنگ خویش نمیآزارند. در کار آنها نه نیرنگی است و نه فریبی. اهل دلان خداییاند و در راه او قدم بر میدارند. این خصیصه در نیت و رفتار چنین انسانهایی موج میزند. فردی که او را از تبار دل مینامیم از خدا سخن میگوید. رابطه اهل دل با خداوند قوت دارد. آنگونه که حافظ هم درباره چنین انسانهایی میگوید پیشوای اهل دل خداوند است. نا اهل دلان همواره در تلاشاند با الفاظ و سخنان گمراهکننده فرد اهل دل را از مسیر حق و حقیقت خارج کنند. تعبیر نا اهلان از سخنانی که از زبان اهل دل خارج میشود، برداشتهای اشتباه و ابهامآلود است. با این توضیح که هر مفهومی غیرآنچه دقیقا منظور دل تباران را میرساند، ارایه میدهند. در دوران مختلف ادبی، شاعران سراسر جهان از موضوعاتی مثل خدا، معنویات، قرآن، آیین آسمانی، هوای نفس و تفکر شخص خویش الهام گرفتهاند. «نظامی»، «منوچهری دامغانی» و «حافظ شیرازی» مثالهایی برای برقراری نوعی مقایسه در این زمینه هستند. بیشتر اشعار نظامی الهام گرفته از کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن است. منوچهری دامغانی تفکر و برداشت درونی و به بیان دیگر هوا و هوس انسانی را در منشأ اشعارش قرار میدهد. درحالیکه حافظ تمامی عناصر تاثیرگذار بر شعر و شاعری را مدنظر قرار داده و در بخشهای مختلف کتابش و بازههای زمانی متفاوت بسته به شرایط موجود یکی از این المانها را مدنظر قرار داده است. به بیان دیگر حافظ با پرداخت مناسب به همه موضوعات و پردازش صحیح در مواجهه با موقعیتهای متفاوت کار خود در زمینه شاعرانگی را پیش میبرد. چنین نگاهی حاکی از نگرش جامع و همهجانبه شاعری چون حافظ است. نتیجه و برداشتی که باید از این سخنان به دست آید آن است که برخی شاعران در درک افراد و جامعهای که در آن زندگی میکنند با سایرین تفاوت چشمگیری دارند. حافظ در بیت بالا اهل دلان را از خاکیان جدا میسازد و معتقد است، تطبیق این دو نوع انسان با یکدیگر ممکن نیست. فرد اهل دل به واسطه نزدیکی که به خالق دارد، سوداگری نمیکند، چرا که خداوند در دل چنین انسانهای عاشقی نفوذ کرده است. مضمون کلی بیت آن است که اهل دل و نا اهلان تا روزی که زمین پا برجاست با یکدیگر پیوند نمیخورند حتی اگر تا آخرین دم با یکدیگر زندگی کنند.