هادی عیار | نشست خبری دونالد ترامپ در کنار سروصدای بسیاری که درخصوص نحوه چینش روزنامهنگاران در جلسه و تقابلهای آشکار ترامپ و خبرنگاران داشت، یک پیام ارتباطاتی بسیار مهم نیز به دنیا مخابره کرد که شاید کمتر گیرندهای پالسهای آن را دریافت کرد اما به نظر میرسد در کتابهای آینده تاریخ رسانهای به این اتفاق بهعنوان یک گسست تاریخی نگاه شود. نشست خبری ترامپ نشان داد امروز دیگر رسانههای سنتی و بزرگ اهمیت و جایگاه قبل را برای اهالی سیاست ندارند. اگر تا امروز خشم رسانهها از یک شخصیت میتوانست در مدت کوتاهی او را از سریر قدرت به پایین بکشد یا حداقل فشار زیادی بر او وارد آورد، امروز این مناسبات تغییرات مهمی داشته است. نخستین شوک این اتفاق به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برمیگردد. هنگامی که اکثر رسانههای بزرگ آمریکا جانب کلینتون را گرفته و او را پیروز انتخابات معرفی میکردند، اما نتیجه انتخابات نشان داد امروز دیگر افکار عمومی دقیقا همان چیزی که رسانههای بزرگ مخابره میکنند نیست یا از آن تأثیر نمیگیرد بلکه ممکن است در لایههای زیرین جامعه حوادثی متضاد با آنچه رسانهها میگویند درحال وقوع باشد. اتفاقاتی که بیشک متاثر از رقیب تازه رسانههای بزرگ و سنتی یعنی رسانههای مجازی است.
شاید بتوان آخرین انتخابات ایران یعنی انتخابات یکسال پیش مجلس را نیز در همین خصوص مورد بررسی قرار داد. هنگامی که رسانههای مجازی نبض افکار عمومی در روزهای نزدیک به انتخابات را در دست گرفت و فارغ از همه تبلیغات روزنامهای و تلویزیونی از یکسو و سوابق نامزدها از سوی دیگر به راحتی میتوانست هر نمایندهای را با موج رسانهای به زیر کشیده یا بالا ببرد. آنچه در این گزارش بیش از همه به آن پرداخته میشود موضوع افول رسانههای بزرگ نزد سیاستمداران با ورود رسانههای اجتماعی همچون توییتر و فیسبوک است. امروز دیگر مواضع اهالی سیاست از کانال و دروازه خبری رسانهها عبور نمیکند تا آنها بنابر سیاستهای رسانهای خود خوانش خود از این سخنان را انعکاس دهند یا موضع حمایتگرانه یا خصمانه در قبال رجال سیاسی داشته باشند. امروز اهالی سیاست بدون واسطه رسانه و در کوتاهترین زمان ممکن حرف خود را بهوسیله توییتر به گوش مخاطبان خود میرسانند. این اتفاق از یکسو شاید شکستن انحصار رسانهای و گردش آزاد اطلاعات را نوید دهد اما پشت آن یک موضوع بسیار مهم نیز نهفته شده و آن کنار گذاشتن کارشناسان رسانهای در دروازهبانی خبر و تشخیص خبر از شایعه است.
سیاست توییتری ترامپ در قبال
رسانههای بزرگ
حمله به رسانهها از سوی سیاستمداران آمریکایی موضوع تازهای نیست اما موضع دونالد ترامپ در قبال رسانهها، خصمانه و خشونتبار است. ترامپ همواره رسانههای آمریکا را به تلاش برای تقلب در انتخابات به نفع هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا متهم کرده است. ترامپ قبل از انتخابات با صراحت کامل اعلام کرد که بهنظر میرسد این انتخابات همراه با تقلب است زیرا انتخابات را رسانههای فاسد با دنبال کردن اتهامهایی جعلی و دروغهایی آشکار برای انتخابکردن رئیسجمهوری مورد نظر خود به تقلب کشاندند. این درحالی است که جامعه رسانهای آمریکا معتقد است، ترامپ رسانهها را از اساس فاسد میداند و این اتهام بزرگی است. اعضای این جامعه میگویند، ما در راستای انتشار حقایق تلاش میکنیم و واردکردن انواع اتهامات به ما جایز نیست و خود، جرم بزرگی تلقی میشود. آنها تأکید کردند، ادعای ترامپ به معنای آن است که همه رسانهها علیه وی اقدام میکنند، این درحالی است که این ادعایی جعلی و بیاساس است. جامعه رسانهای آمریکا مدعی شده، اتهامات ترامپ درحالی است که نتایج نظرسنجیها در آمریکا حاکی است از هر سه آمریکایی یک نفر به رسانهها و اخبار آن اعتماد دارد، بنابراین حمله به رسانهها از سوی سیاستمدارانی نظیر ترامپ موضوع مهمی تلقی نخواهد شد.
برخی از کارشناسان رسانه در کنار عوامل تاثیرگذار مختلف بر پیروزی ترامپ، «توییتر» را بهعنوان یک ابزار رسانهای موثر در پیروزی وی دخیل میدانند. «توییت«های مکرر دونالد ترامپ پیش از پیروزی در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا نیز مطرح بود، اما از آنجا که پیش از پیروزی، هنوز موضعگیری «تند» او نسبت به برخی از رسانههای جمعی مشخص نشده بود و از طرفی هم انتظار میرفت که ادبیات عامیانه او پس از تکیهزدن بر مسند ریاستجمهوری آمریکا تغییر کند، حضور مستدام و شخصی او در «توییتر» چندان مهم و جنجالبرانگیز نبود. استفاده از رسانههای نوین در هر زمان امری کاملا طبیعی است و امروز نیز رجال سیاسی دنیا در شبکههای اجتماعی حضور دارند و اظهارنظر میکنند و میتوان گفت که درواقع سیاسیون از رسانههای فردی برای ارتباطی مستقیم و بهدور از فیلترهای رسانههای جمعی با مردم بهره میبرند، اما این موضوع برای ترامپ کمی متفاوت است و این تفاوت باعث واکنش بسیاری از رسانههای آمریکایی و غیرآمریکایی شده است. فارغ از انتقادهایی که به حضور پررنگ ترامپ در «توییتر» وارد شده، برخورد او با برخی از رسانهها نیز مورد توجه قرار گرفته است. او که در جریان رقابتهای انتخاباتی خود از برخی رسانههای جمعی انتقاد میکرد و معتقد بود که این رسانهها در جهت منافع ملی آمریکا حرکت نمیکنند، پس از پیروزی نیز این انتقادها را با حجم بیشتری ادامه داد؛ بهطوری که در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود به پرسش خبرنگار شبکه «سی.ان.ان» پاسخ نداد و این رسانه را به انتشار «اخبار نادرست» متهم کرد.
نسل جدید دیپلماتها و سیاسیون
بیشتر به ابزارهای رسانهای شخصی اتکا دارند
برخی از رسانهها مدعی شدهاند که «سه روز پس از انتخابات سال ۲۰۰۸ آمریکا، باراک اوباما با برگزاری یک کنفراس خبری، به سولات خبرنگاران پاسخ داد؛ این درحالی است که سه روز پس از انتخابات ۲۰۱۶، ترامپ تنها بار دیگر در توییتر خود ظاهر شد. نخستین کنفرانس خبری ترامپ در ژانویه و تقریبا دو ماه پس از انتخابات برگزار شد و بهنظر میرسد که ترامپ بیشتر ترجیح میدهد به مصاحبههای کنترلشده و «توییتر» اکتفا کند.» همچنین در جریان مصاحبهای که قرار بود «نیویورک تایمز» با ترامپ داشته باشد حواشیای به وجود آمد؛ البته ترامپ همواره از روزنامه «نیویورک تایمز» انتقاد میکرد و مدعی بود که این روزنامه در زمان انتخابات، برخورد غیرمنصفانهای با او داشته است. ترامپ اندکی پس از پیروزی در انتخابات نارضایتی خود از این روزنامه را بارها در «توییتر» اعلام کرد و بعضا از واژه شکستخورده (failing) پیش از نام «نیویورک تایمز» استفاده میکرد.
در اینخصوص علی گرانمایهپور، استاد ارتباطات معتقد است: با نگاهی به «توییت»های ترامپ متوجه میشویم که پیامهای او کاملا صریح، روشن و بیپرده است که به آن دیپلماسی آشکار گفته میشود. مشخص است که ترامپ برای درگیر نشدن با رسانههای رسمی و دولتی و عبور از فیلترهای خبری رسانهها پیامهای صریح خود را در شبکه اجتماعی «توییتر» مطرح میکند و این منشی است که در چندسال اخیر، منش اغلب سیاسیون در سراسر دنیا شده است. باید بدانیم و بپذیریم که نسل جدید دیپلماتها و سیاسیون بیشتر به ابزارهای رسانهای شخصی اتکا دارند. در عصر رسانههای اجتماعی، رسانههای جمعی باید بتوانند قدرت تحلیلی خودشان را بالا ببرند. دیگر رسانهها نباید صرفا مصرفکننده اخبار باشند، بلکه باید بدانند در پشت پیامهای سیاسیون در شبکههای اجتماعی چه چیزی نهفته است و چه تحلیلی میتوان ارایه داد.
وی با اشاره به اینکه رسانههای آینده، رسانههایی هستند که به دلیل وجود انبوهی از شبکههای اجتماعی، دیگر انتشار اخبار برایشان اهمیت ندارد، بلکه تحلیل پیامها و رویدادها حایز اهمیت است، گفت: افکار عمومی باید بداند که ابزار ارتباطی درحال تغییر است و دیپلماسی رسانهای به سمت دیپلماسی شبکههای اجتماعی مثل دیپلماسی توییتری و فیسبوکی پیش میرود. از این پس اگر میخواهیم با سیاستهای دیپلماتها در سراسر دنیا آشنا شویم باید به صفحات اجتماعی آنها در «توییتر» و «فیسبوک» مراجعه کنیم. درحال حاضر ترامپ نیز با حضور در «توییتر» فرصت تخریب و تبلیغ علیه خود را از دیگران گرفته است. او بارها این اخطار را به رسانههای جمعی گوناگون داد که من نیازی به شما ندارم و واقعا هم درحالحاضر نیازی به رسانهها ندارد، اما شاید در آینده برای بهبود و بازسازی وجهه خود و اعتمادسازی در افکار عمومی نیاز به رسانههای جمعی داشته باشد.
ماه عسل ترامپ و توییتر در غیاب
رسانههای بزرگ
نهایتا هدف از این گزارش دردناک نگاهی به سیاست رسانهای ترامپ، درک تغییرات رسانهای در جهان برای بکارگیری تصمیم درست در مقاطع مشابه همچون انتخابات است. هرچند تمام مفاهیم حوزه علوم انسانی از فلسفه تا جامعهشناسی و رسانه از نقطهای به نقطه دیگر و حتی در یک مکان خاص اما در دو زمان متفاوت، فرق داشته و ممکن است نتایج متضاد حاصل شود، اما این موضوع لزوم درک و تفسیر تغییرات در بُعد جهانی در زمینه رسانه و ارتباطات را از بین نمیبرد. در اینخصوص محمد اخگری، کارشناس رسانه درباره رابطه ترامپ با رسانهها با اشاره به مقایسه برخورد ترامپ با رسانهها در انتخابات آمریکا با رقیب وی هیلاری کلینتون خاطرنشان کرد: برخورد رسانهها با پدیده ترامپ و متقابلا برخورد ترامپ با رسانهها میتواند موضوع چندین پایاننامه دانشگاهی در حوزههای مختلف ازجمله رسانه باشد. در این جا اما بخشی از این موضوع یعنی نحوه استفاده نامزدهای انتخابات آمریکا از قابلیتهای رسانهای و نیز مغفول ماندن مفهوم دادهنگاری در عالم رسانهای کشور مورد بررسی است. هرچند برخی از صاحبنظران معتقدند، اردوگاه ترامپ به جهت تولید محتوا و روایت رسانهای کار را زودتر از کلینتون آغاز کرد و روایتهای رسانهای اردوگاه کلینتون بیشتر حالت واکنشی داشته است و شاید به همین سبب ترامپ که نسبت به رقیب از فرصت رسانهای کمتری در فضای برودکست برخوردار بود، توانست وعدههای تبلیغاتیاش را از این طریق به کاربران برساند. در اردوگاه دموکراتها
برنی سندرز در جلب حمایت جوانان از طریق رسانههای اجتماعی توفیق بیشتری داشت که البته به رقابت با ترامپ نرسید.
وی با اشاره به اینکه صرفنظر از همه تحلیلها درباره نحوه استفاده رقبا از این فضای رسانهای، پوشش خبری زنده این انتخابات در سایتهای روزنامهها و رسانههای دنیا بهره گرفتن ماهرانه از ژورنالیسمِ دیتا را نشان داد، اظهار داشت: ژورنالیسمی که جاناتان گری و همکارانش در کتابشان با عنوان «دیتا ژورنالیسم» در سال ۲۰۱۲ آن را روزنامهنگاری فردا خوانده بودند، امروز در پوشش خبری وقایع و اتفاقات دنیا به منصه ظهور رسیده است. دادهنگاری (Data journalism)، نوعی از ژورنالیسم است که با استفاده از ظرفیت دادهها (Data) شکل میگیرد و روایتی است ترکیبی از خبر سنتی با استفاده از دادهها در قالب اینفوگرافی. دادهنگاری فرآیندی خودکار در همه سطوح ژورنالیسم از گردآوری خبر تا ترکیب اطلاعات را شامل میشود. دادهنگاری برای روزنامهنگار این فرصت را فراهم میآورد تا بتواند داستان خبری پیچیده را با استفاده از دادهنما (infographics) به سادگی قابل فهم سازد.
دادهنگاری، مفهوم مغفولمانده در رسانههای ایرانی درخصوص کمپینهای انتخاباتی
اخگری در توضیح مفهوم دادهنگاری با اشاره به تعریف دیوید مک کندل، نویسنده و طراح پیشین گاردین از دادهنگاری مبنی بر اینکه دادهنگار (datajournalist) میکوشد اطلاعات، واقعیتها، دادهها، افکار، موضوعات، مباحث، پرسشها و آمار را با کمترین واژگان بصری کند، معتقد است: دیداری کردن و دستهبندی اطلاعات در دنیای امروز که عصر انفجار اطلاعات است، امکان فهم سریع و دریافت را برای کاربر فراهم میآورد و هم از این روست که برخی شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام برای انتشار عکس و تصویر مدت زمان کوتاهی را در اختیار کاربران قرار میدهند. مقایسه چگونگی روایت دادهنمایی شده از اعلام نتایج انتخابات آمریکا در وبسایت نیویورک تایمز، اشپیگل و چند سایت خبری در داخل ایران نشان میداد که در همه این رسانهها اعلام لحظهای نتایج در صدر قرار داشت اما در سه روزنامه خارجی مذکور برای بیان نتایج از قالب اینفوگرافی و با استفاده از رنگ، نتایج انتخابات بهصورت لحظهای نمایش داده میشد و تازهترین اطلاعات در قالب دیتا در دادهنما بهروز میشد. علامت (live) یا پخش زنده در بالای دادهنما میدرخشید و کاربر نیازی به روزآمدکردن صفحه نداشت. علاوه بر آن در بالا و پایین دادهنما تازهترین تحلیلها به سرعت درج میشد و نشان میداد که تحریریه مطالبی را برای هرگونه احتمال آماده کرده است. کاربر در این حالت به صورت تعاملی صفحه وبسایت را تماشا و اطلاعات دایما او را درگیر میکرد. گویی صفحه وبسایت روزنامه تبدیل به نمایشگر تلویزیون شده است اما تلویزیونی که هنگام تماشا کنداکتور آن را خودش تعیین میکند. همه اطلاعات در قالبهای مختلف بهصورت ترکیبی بر یک صفحه درج میشود. پخش زنده سخنرانیها و موضعگیریها بخش دیگری از این قصه چندرسانهای بود که در این صفحات به چشم میخورد. به دیگر سخن، همگرایی رسانهای به بهترین شکل در این نوع از ژورنالیسم به صورت حرفهای خود را نشان داد. مقایسه این شیوه از پوشش خبری با سایتهای داخلی نشان میدهد که سایتهای داخلی صرفا از متن و نوشتن تیتر روی یک تصویر مبهم استفاده میکردند که این کار حرفهای و جذاب نیست و نشان میدهد این نوع از ژورنالیسم برای رسانههای ما ناشناخته مانده است. کم نیست اخبار و رویدادهایی که جریان رسانهای غالب در جهان آن را سانسور میکند، اما زبان جهانی تصاویر دادهنما میتواند بهترین فرصت برای انتشار زنده آنها باشد، بنابراین استفاده از ظرفیتهای دادهنگاری ضرورتی است که رسانههای داخلی باید به بهرهگیری از آن اهتمام ورزند.