شماره ۹۶۱ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۳ مهر
صفحه را ببند
نقدی بر کتاب سواد رسانه‌ای کلاس دهم
کتاب سواد رسانه‌ای را حذف کنید

  امیرعبدالرضا سپنجی دکترای ارتباطات

از آن‌جا که یکی از دغدغه‌های چند‌سال اخیرم ترویج سواد رسانه‌ای و آموزش آن به دانش‌آموزان، مربیان و خانواده‌ها به‌عنوان یک ضرورت عصر رسانه‌ها بوده است، خبر تدوین کتاب آموزش سواد رسانه‌ای برای کلاس دهم دبیرستان برایم موضوعی جالب و جذاب بود و از همان ابتدا آرزو می‌کردم کتابی مناسب، دقیق و کارشناسی‌شده، تهیه و تدوین شود. ترجیح من آن بود که در قالب یک گفت‌وگو، نگاه کارشناسی‌ام به کتاب سواد رسانه‌ای کلاس دهم و مشاهداتم از سیر تدوین این کتاب را بیان کنم. اما این شیوه، یعنی نگارش دو مطلب در زمینه محتوا و فرم این کتاب، همچنین سیر تدوین آن انجام پذیرفت که در این مطلب قسمت نخست این دو مطلب ارایه می‌شود.
در این مطلب به بهانه شروع‌ سال تحصیلی و اضافه‌شدن درس سواد رسانه‌ای به مقطع دبیرستان تلاش خواهم کرد در حد امکان و با نگاهی بی‌طرفانه و کارشناسی، پیش‌نویس کتاب سواد رسانه‌ای کلاس دهم را که در وب‌سایت دفتر تالیف کتب درسی وزارت آموزش‌وپرورش قابل دستیابی است، بررسی کنم و در مطلبی دیگر به بیان آنچه در سیر تدوین این کتاب شاهد بودم،  خواهم پرداخت.
پیش از بررسی متن کتاب، نکته‌ای را درباره عنوان آن مطرح می‌کنم. عنوان کتاب مذکور که بیان‌شده هدفش آموزش سواد رسانه‌ای است، «تفکر و سواد رسانه‌ای» در نظر گرفته شده و هیچ جای کتاب یا مقدمه مشخص نیست که چرا واژه «تفکر» در ابتدای این عنوان آمده است. لازم به ذکر است که در کلاس هفتم نیز دانش‌آموزان کتابی را با عنوان «تفکر و سبک زندگی» می‌خوانند. اما درباره این‌که اضافه‌کردن عبارت «تفکر» به‌عنوان این کتاب، چه هدف یا مزیت و منفعتی دربردارد، به‌نظر می‌رسد لازم است مسئولان امر توضیح دهند.    
1) بررسی متن کتاب را با نگاهی به پیش‌گفتار آن‌که تحت‌عنوان «بی‌مقدمه» (!) نوشته شده، شروع می‌کنم. در این متن تلاش‌شده با طرح پرسش‌هایی ضرورت یادگیری سواد رسانه‌ای به دانش‌آموزان گوشزد شود. در پایین صفحات این متن و در قالب اشکال گرافیکی، بدون هرگونه توضیح روشنگرانه و تسهیلگر، صرفا تاریخ اختراع یا ابداع رسانه‌های مختلف آمده، همچنین در متن مقدمه با بیان پنج توانمندی مطرح‌شده در تعریف یونسکو از سواد رسانه‌ای، هدف‌گذاری اولیه کتاب مشخص شده است. توانمندی‌های مدنظر یونسکو از سواد رسانه‌ای چنین است: الف- تحلیل انتقادی پیام، ب- شناخت منبع و زمینه‌های شکل‌گیری پیام، ج- تفسیر پیام و ارزش‌های مطرح در آن، د- شناخت و انتخاب رسانه‌های مناسب و ه- دسترسی به رسانه‌ها برای مصرف و تولید پیام.
اگرچه پس از مطالعه و بررسی فصول کتاب می‌توان اجمالا بررسی کرد که واقعا این کتاب چگونه به اهداف فوق پرداخته و به آنها نزدیک یا از آنها دور شده است. لازم به ذکر است که نسخه موجود از کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای، به‌جز مقدمه‌ای که گفته شد شامل دو فصل و هفت درس است که در 54صفحه و حدود 5400کلمه منتشر خواهد شد (این تعداد کلمات، محتوایی معادل حدود 18صفحه از یک کتاب معمولی است که قرار طی 9ماه و هر هفته دو ساعت تدریس شود. به این ترتیب، به نظر می‌رسد محتوایی در حد 18صفحه و برای یک‌سال تحصیلی، بسیار اندک و ناکافی است). ضمن آن‌که کتاب در نگاه نخست مملو از تصاویر، کاریکاتورها و جدول‌هایی است که آن را به کتابی برای مخاطبان پیش‌دبستانی و دبستانی شبیه می‌کند و نه برای دانش‌آموزانی که دو‌سال دیگر باید در دانشگاه ادامه تحصیل دهند. علاوه بر آن‌ ساختار صفحات کتاب به مجموعه اسلایدهای پاورپوینتی می‌ماند که در کارگاه‌های آموزشی ارایه می‌شود و نه یک متن درسی.
2) در مورد محتوای فصل نخست کتاب با عنوان «ما، رسانه و پیام» باید گفت این فصل از سه درس تشکیل‌شده که عناوین دروس عبارتند از رسانه در تونل زمان، پیام همبرگری و پنجگانه سواد رسانه‌ای. پیش از بررسی محتوای این دروس لازم به ذکر است که کل این سه درس از 19صفحه همراه با تصویر و 2326کلمه (معادل حدود هشت صفحه متن استاندارد یک کتاب معمولی (!)) تشکیل شده است که برای سه درس از یک کتاب درسی بسیار کم‌محتوا به‌نظر می‌رسد.
اما درس اول، یعنی «رسانه در تونل زمان»، در 7 صفحه تنظیم و با تصویری از مجوز استفاده از رادیو در زمان رضاشاه آغاز و سپس چند پرسش درباره گذشته و آینده رسانه‌ها از دانش‌آموز پرسیده شده است. پس از آن هم درخصوص تراشه‌های کاشتنی در بدن، نکاتی در حد یک پاراگراف آمده است. توصیه به دیدن یک فیلم درباره فناوری و بیان تعریف رسانه، رسانه فردی و جمعی، در سه سطر نیز بخش بعدی است. یک کاریکاتور و دو جدول 6 و 7 سطری درباره ویژگی‌ها، مزایا و معایب رسانه‌ها هم در ادامه این درس آمده است.
در انتها طی دو صفحه و در قالب طرحی گرافیکی، مبحثی تحت‌عنوان «بیاموزیم»، نحوه جست‌وجو در اینترنت را به دانش‌آموزان کلاس دهم(!) می‌آموزد. حال، واقعا پرسش این‌جاست که این درس به دانش‌آموزان درباره روند تکوین رسانه‌ها در طول تاریخ چه می‌آموزد؟ ضمن آن‌که همین متن علاوه بر آن‌که فاقد اطلاعاتی روشن و علمی است، اشکالات ویرایشی و نگارشی مختلفی دارد. همچنین مشخص نیست آموزش نحوه جست‌وجو در اینترنت به‌عنوان موضوعی تقریبا بدیهی و پیش‌پاافتاده به دانش‌آموزانی که سال‌های آخر دبیرستان را می‌گذرانند، در این کتاب چه جایگاهی دارد. البته در عین حال و با اغماض از تمامی نقص‌‌های فراوان محتوایی و ساختاری، شاید دروس فصل نخست به نسبت سایر درس‌ها، محتوای در مجموع مناسب‌تری داشته باشد.  
3) درس دوم، «پیام همبرگری» (!) نام دارد و 6 صفحه است که در ابتدای آن، در قالب فعالیت گروهی خواسته‌شده دانش‌آموزان فیلم تاریخچه تبلیغات را ببینند و سپس به پرسش‌هایی پیرامون آن پاسخ دهند. در ادامه نیز تولید پیام در رسانه‌ها به ساندویچ همبرگر (!) تشبیه شده که دارای متن، زیرمتن و فرامتن است، سپس در یک صفحه و در قالب مثال، فرامتن به دانش‌آموزان توضیح داده شده است.  
در بخش‌های بعدی این درس چند کاریکاتور برای گفت‌وگوی کلاسی و یک فعالیت خانگی برای تمرین شناخت پیام همبرگری آمده است. بخش انتهایی این درس توصیه به دیدن فیلمی کرده است که به کمک آن می‌توان عکس‌های باکیفیت‌تری از اینترنت یافت و سپس از دانش‌آموز پرسیده شده که در جدولی بیان کند چقدر با نرم‌افزارهای دفتری (آفیس) شرکت مایکروسافت آشنایی دارد.
در مورد محتوای درس دوم کتاب می‌توان گفت فارغ از تشبیه ناساز و بی‌اندام پیام و کار رسانه‌ای به ساندویچ همبرگر (!) که به نوعی وهن و توهین به فرآیند کار رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی به‌عنوان یک فعالیت هدفمند و متعالی بشری است، همچنین سایر بخش‌هایی که هیچ دانشی به خوانندگان کتاب نمی‌دهد و صرفا می‌خواهد دانش‌آموز بدون آن‌که مبانی و اصول اظهارنظر درباره رسانه‌ها و تولیدات رسانه‌ای را  فراگرفته باشد، چیزی بگوید؛ صرفا شاید محتوای همان صفحه‌ای که در قالب مثال، فرامتن را به دانش‌آموزان معرفی کرده، قابل تامل و اعتنا باشد.
4) «پنجگانه سواد رسانه‌ای» عنوان درس سوم کتاب است که در 6 صفحه تدوین شده است. در این درس، پنج جنبه سواد رسانه‌ای یعنی قالب، هویت فرستنده، انگیزه، محتوا و مخاطبان در قالب یک شکل معرفی شدند، سپس در متن کتاب، مخاطبان به دوگونه فعال و منفعل تقسیم شدند و نکات موجود در شکل طی چند سطر توضیح داده شده است. در بخش بعدی، در قالب گفت‌وگوی کلاسی چند پرسش درباره برنامه‌های خندوانه و نود پرسیده، سپس طی جدولی انواع ساختارهای تلویزیونی، بدون هرگونه توضیحی فقط نام برده شده و در ادامه آن جدول پرسش‌هایی درباره نحوه ساخت، فرستنده و معانی آشکار و پنهان پیام پرسیده شده است. پس از این جدول پیشنهاد شده یک گفت‌وگوی گروهی درباره تبلیغات بازرگانی و فرهنگی انجام شود و چند لطیفه (!) رسانه‌ای در ادامه‌اش آمده، در انتهای این درس نیز بخش دوم نحوه جست‌وجو در اینترنت در قالب یک شکل گرافیکی بیان شده است.
درخصوص محتوای این درس همان نقدهایی که قبلا مطرح شد، موجود است، علاوه بر آن‌که مشخص نیست واقعا در این درس که عنوانش پنجگانه سواد رسانه‌ای بوده، مولف یا مولفان هدف‌شان آموزش چه چیزی بوده و در انتهای این 6 صفحه و حدود 800کلمه که بیش از نیمی از آن تصویر و کاریکاتور است، چه چیزی را به دانش‌آموز خواهند آموخت؟ علاوه بر آن‌ از پنجگانه مورد بحث سواد رسانه‌ای، تنها به مخاطبان و آن هم در حد دوسطر پرداخته شده و احتمالا شناخت سایر موارد از جانب فراگیر، مفروض گرفته شده است.
5) فصل دوم کتاب با عنوان «ویژگی‌های رسانه» در قالب چهاردرس تدوین شده است که عناوین دروس عبارتند از  زبان و قالب رسانه‌ها، رسانه‌های مهم قرن بیستم، رسانه‌های عصر دیجیتال و بازی‌های ویدیویی. در ادامه، دروس این فصل بررسی خواهد شد. این فصل نیز 29 صفحه و حدود 3067 کلمه دارد (یعنی تقریبا محتوای این چهار درس، حدود 10 صفحه از متن یک کتاب استاندارد است (!)).
درس چهارم، یعنی زبان و قالب رسانه، هشت صفحه است. در صفحه نخست، اشکالی به‌صورت دایره‌ای قرار گرفته که مشخص نیست هدفش چیست و چه می‌خواهد بگوید. در این شکل، ابزارها، فرآیندها یا نهادهایی مثل تلفن همراه، روابط عمومی، وبلاگ، جست‌وجو، پرینت و... در کنار هم قرار گرفته‌اند، سپس از دانش‌آموزان پرسش‌هایی درباره این‌که آیا تا به‌حال آشپزی یا از آبکش و چنگال استفاده کرده‌اند (!)، پرسیده شده است. پس از این آموزش آشپزی دو سطری در قالب فعالیت گروهی از دانش‌آموز خواسته شده که فرم رسانه‌ای یک سخنرانی، مسابقه ورزشی، تبلیغ شامپو، تبلیغ انتخاباتی و... را پیشنهاد و دلیل انتخابش را توضیح دهد.
بعد از این بخش با ترسیم یک هرم، رسانه‌ها از کتاب تا بازی‌های رایانه‌ای مرتب شده‌اند و بدون هرگونه استدلالی به همراه فلشی (بُردار) مشخص شده که کتاب باعث افزایش تمرکز و تحلیل مخاطب می‌شود، همچنین اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای باعث تأثیر بیشتر بر مخاطب و کاهش زمان انتقال پیام شده‌اند. در ادامه نیز توصیه شده فیلم «تاریخچه تبلیغات» دیده شود، ضمن آن‌که در بخش «بیشتر بدانیم» کارکردهای رسانه‌ها در پنج سطر، نام برده شده است. در انتهای درس از دانش‌آموز پرسیده شده که برای تبلیغ کتابخوانی چگونه عمل خواهد کرد و در بخش «بیاموزیم»، طی یک صفحه و در قالب طرحی گرافیکی که کاملا ناخوانا و با قلم بسیار ریزی طراحی شده، تفاوت فایل تصویری jpeg، gif و png آموزش داده شده است. ضمن این‌که واقعا جای این پرسش جدی وجود دارد که تشخیص تفاوت فایل‌های تصویری فوق، چه دخلی به آموزش سواد رسانه‌ای دارد؟
6) درس پنجم کتاب با عنوان «رسانه‌های مهم قرن بیستم» هشت صفحه است. لازم به توضیح است که در این فصل، یک کشف بزرگ (!) نیز رخ داده و «کتاب» که با اختراع چاپ و در قرن پانزدهم میلادی پا به عرصه جوامع انسانی گذاشته، به‌عنوان مهم‌ترین رسانه قرن بیستم، البته در کنار «تلویزیون» معرفی شده است.
در بخش گفت‌وگو و کار کلاسی این درس از دانش‌آموزان درباره موثرترین رسانه برای تبلیغ کتابخوانی و دلایل آن، همچنین سرانه مطالعه و این‌که چرا آمار فروش انجیل در جهان به‌صورت میانگین فروش ارایه می‌شود، سوالاتی شده است. علاوه بر این و بدون هرگونه آموزش و هدف مشخصی از دانش‌آموزان خواسته شده مقایسه‌ای بین تیترهای سه روزنامه داشته باشند.
پس از این قسمت، تلویزیون در سه‌ونیم سطر معرفی و بعد از چند پرسش درباره این رسانه، هفت توصیه درمورد نحوه تماشای تلویزیون ارایه شده است، سپس ضمن این توصیه اخلاقی یک‌سطری که «چشم‌ها دریچه روح هستند، مراقب نگاه خود باش، مواظب آنچه نگاه می‌کنی باش!»، بدون بیان هر نکته آموزشی و در قالب «فعالیت در خانه» از دانش‌آموزان خواسته شده تصویر رسانه‌ها را با آنچه در زندگی واقعی‌شان وجود دارد، در یک جدول دو ستونی یادداشت کنند. البته احتمالا در این قسمت، نگارنده متن تمایل داشته موضوع بازنمایی در رسانه‌ها را طرح کند، اما از خیر  آن گذشته و به این نکته اشاره‌ای نکرده است. در انتهای این درس بخش دوم آشنایی با فایل‌های تصویری در یک صفحه و به همان صورت ناخوانای درس قبلی آمده است.
7) درس ششم کتاب با عنوان «رسانه‌های عصر دیجیتال» و در هفت صفحه ارایه شده است. در ابتدای این درس و در سه سطر «زندگی دوم» معرفی و ادعا شده است که در این درس به «پرکاربردترین» رسانه مورد استفاده دانش‌آموزان پرداخته می‌شود. اما در ادامه و بدون هر آمار یا استدلالی، دو رسانه تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی، اولی در دو صفحه و دومی در قالب 7 سوال و توصیه به دیدن یک فیلم معرفی شده‌اند. ضمن آن‌که نگارنده یا نگارندگان هم بی‌توجه به آن‌که لازم بود تنها یک رسانه را طبق مدعایشان معرفی کنند، مشخص نکرده‌اند که بالاخره کدام ‌یک از این دو، «پرکاربردترین» رسانه دانش‌آموزان هستند، علاوه بر این‌که احتمالا منظور نویسندگان از «شبکه اجتماعی» «پیام‌رسان‌های موبایلی» (نظیر تلگرام و...) بوده که اساسا شبکه اجتماعی نیستند، اما شاید نویسنده متن با این واژه آشنایی نداشته است.
در فعالیت خانگی این درس هم، بدون هرگونه آموزش یا بیان نکات کاربردی از دانش‌آموزان خواسته شده در یک شبکه اجتماعی عضو شوند، در مورد وقت‌گذاری در این شبکه‌ها با خانواده‌هایشان گفت‌وگو کنند و به کمک مطالعه کتاب‌ها و سایت‌ها درباره آداب حضور در شبکه‌های اجتماعی، پنج نکته بنویسند.
بخش انتهایی درس نیز با همان قلم ریز و ناخوانا (!) و در یک صفحه به قسمت سوم کاربرد فایل‌های تصویری پرداخته است.
8) اما آخرین درس از کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای کلاس دهم، عنوانش «بازی‌های ویدیویی» است که 6 صفحه دارد. در این درس، بازی‌های ویدیویی باز هم بدون هر استدلال یا آماری، جذاب‌ترین رقیب تلویزیون دانسته شده و در گفت‌وگوی کلاسی توصیه شده تریلر PES 2017 و فیلم «بازی کن فوتبالیست» دیده شود. سپس در جدولی 10سطری و در قالب 26پرسش تلاش شده 10 مولفه موجود در بازی‌های رایانه‌ای معرفی و به دانش‌آموز آموخته شود.
به هر روی، فارغ از آن‌که در این درس هم مثل سایر دروس کتاب، آموزشی اتفاق نمی‌افتد، پرسش‌های موجود در جدول فوق، خطای فاحشی دارد. این خطا به کاربرد اصطلاح نادرست «همزادپنداری»، به‌جای واژه «هم‌ذات‌پنداری» (self-identification) مربوط می‌شود و مشخص می‌کند که متاسفانه و باوجود تذکرات مختلف، علاوه بر نقص‌‌های علمی و فنی در متن کتاب، مشکلات نگارشی و ویرایشی هم وجود دارد. شاهد این موضوع خطاهای پرشمار علمی و ادبی است که این مورد آخر از مصادیق آن است.  
در بخش بعدی و در یک جدول چهار سطری، نسل‌های اول تا سوم اینترنت مقایسه شده‌اند و از دانش‌آموزان خواسته شده کمی(!) درباره ویژگی‌ها و تفاوت‌های این سه نسل تحقیق کنند. در انتها و در یک‌سوم پایین صفحه آخر کتاب سایر کاربردهای فایل‌هایjpeg  و... در قالب «بیاموزیم» بیان شده است.
جمع‌بندی
با توجه به نکات پیش گفته می‌توان نتیجه گرفت تقریبا هیچ‌یک از اهداف و توانمندی‌های مدنظر یونسکو از تعریفی که برای سواد رسانه‌ای ارایه شد، در متن کتاب موسوم به «تفکر و سواد رسانه‌ای» محقق نشده است، زیرا در این متن، نه شیوه‌های تحلیل و تفسیر انتقادی پیام و ارزش‌های موجود در آن مطرح شده، نه به رسانه‌ها (فرستندگان پیام)، اهداف پیدا و پنهان‌شان و زمینه‌های شکل‌گیری پیام اشاره‌ای شده و نه آموزشی برای تسهیل دسترسی به رسانه‌ها برای مصرف و تولید پیام به فراگیران داده شده است. شوربختانه باید گفت متن مورد اشاره، یک متن مشوش و بدون هدف، شامل مجموعه اسلایدهایی مملو از عکس و کاریکاتور بوده و با تبدیل فرمت نرم‌افزاری به کتاب تبدیل شده است و باوجود جلسات طولانی و صرف وقت فراوان برای تهیه اهداف رفتاری و سرفصل‌های تخصصی برای مبحث سواد رسانه‌ای، کتاب مورد اشاره، کوچکترین نشانی از موارد پیش گفته به‌منظور آموزش سواد رسانه‌ای را ندارد. علاوه بر آن ‌به‌نظر می‌رسد واقعا نیازسنجی‌های لازم و کافی برای تهیه این متن صورت نگرفته و چنین محتوایی فارغ از نیازهای حال و آینده دانش‌آموزان کل کشور آماده شده است.
ضمن آن‌که شاید تدوین‌کنندگان این کتاب در نظر داشته‌اند با استفاده از فیلم‌هایی که عناوین‌شان در کتاب آمده است، همچنین طرح پرسش‌هایی، ذهن دانش‌آموزان را به موضوع رسانه‌ها و پیام‌هایشان حساس کنند، اما نام این کار، آموزش سواد رسانه‌ای نیست. همچنین با توجه به مضایق موجود در سیستم آموزشی و عدم‌وجود وسایل کمک آموزشی در اقصی نقاط کشورمان در بسیاری از موارد، اساسا امکان نمایش چنین فیلم‌هایی در کلاس‌ها وجود ندارد و لازم است بر متن کتاب درسی تکیه کرد که شوربختانه متن این کتاب نیز، چه از جنبه محتوا و چه فرم، متن مناسبی نیست.
در نتیجه و با عنایت به موارد فوق، همچنین مکتوبی که در همین نشریه درباره مشاهداتم از نحوه تدوین کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» نگاشته‌ام و البته به دلیل همین نقص‌ها و ضعف‌های غیرقابل چشمپوشی به کناره‌گیری‌ام از تیم تالیف این کتاب انجامید. کتاب پیش‌ گفته را چه از لحاظ محتوا و فرم و چه صلاحیت علمی تیم مولفان از جنبه تسلط به دانش ارتباطات و مطالعات رسانه‌ای، فاقد بضاعت علمی و عملی مناسب می‌دانم.
بر این مبنا و به‌عنوان عضو کوچکی از خانواده مدرسان و پژوهشگران حوزه ارتباطات و رسانه‌ها  به مسئولان متعهد و خدوم وزارت آموزش‌وپرورش، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی و دفتر تالیف کتب درسی پیشنهاد می‌کنم متن حاضر را که می‌دانیم با تعجیل فراوان و بدون گذراندن فرآیندهای علمی و کارشناسی لازم آماده شده، از لیست کتب درسی امسال دانش‌آموزان کلاس دهم خارج کنند. به‌علاوه، هرچه سریع‌تر و همچون سایر کتب درسی تخصصی نظیر ریاضیات، تعلیمات دینی یا زیست‌شناسی که از متخصصان همان حوزه‌ها برای تالیف کتب دعوت می‌شود، برای تدوین برنامه جامع آموزش سواد رسانه‌ای به دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصیلی، همچنین تالیف کتب سال‌های آتی درس سواد رسانه‌ای، با تخصیص زمان و بودجه‌ای مناسب، کارگروهی از کارشناسان متخصص و مبرز ارتباطات کشور تشکیل دهند.

 

 


تعداد بازدید :  3377