شماره ۹۳۷ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۴ شهريور
صفحه را ببند
مسابقه ورزشي و نه جنگ

از همان زمان كه لشكر سلم و تور اينترنتي در ايران براي خالي‌كردن مشكلات روحی و روانی درونِ خود به صفحات اين و آن شخص حمله مي‌كردند و به آبروريزي مشغول بودند، مي‌شد حدس زد كه چنين رفتار و فرهنگي ريشه در رفتارهاي ديگر نيز دارد و فقط منحصر به صدها و هزاران جوان ناشناخته نيست. اثبات اين ادعا را مي‌توان در حوادث يك‌ماه و روزهاي گذشته مشاهده كرد.
مهم‌ترين نمونه‌اش در جريان مسابقات وزنه‌برداري المپیک در سنگين‌وزن بود. داوري در مورد وزنه‌هاي برداشته شده ممكن است ايراد داشته باشد، ولي چنان نيست كه يكسره و قاطعانه بتوان آن را رد کرد؛ چه بسا اگر خيلي مته لاي خشخاش نمي‌گذاشتند، مي‌توانستند تأييد كنند ولی چنان نبود که یکسره برباطل بودند. اين موضوعي بود كه برخي از كارشناسان وزنه‌برداري ايراني نيز به آن اذعان كردند. در واقع اگر هم وزنه را مي‌پذيرفتند، وزنه‌بردار ايراني در بهترين حالت نقره مي‌گرفت و نه طلا. ولي آن رفتار زشت را انجام دادند و در همان جا اعلام كردند كه جايزه طلا را به وزنه‌بردار حذف‌شده مي‌دهند. چرا؟ در واقع اين بخشش از بودجه عمومي و جیب مردم بود و بيش از آنكه ناشی از مقابله با حق‌خوری باشد، محصول كوششي از جانب مديريت ورزش براي اين است كه عدم موفقيت يا نرسيدن به انتظارات را محصول حق‌كشي معرفي كند. اين رفتار نوعي اقدام براي جبران ناكامي است؛ و جالب اينكه به‌سرعت پوشش ملي‌گرايي به خود مي‌گيرد و كسي جرأت نمي‌كند خلاف آن را بگويد يا آن را نقد كند. همه افراد از ورزشكار تا مربي تا مسئولان فدراسيون و گزارشگران صداوسيما و مطبوعات و مقامات سياسي همه و همه يك گزاره را تكرار مي‌كنند، گويي كه همه دنيا پيمان بسته‌اند كه حق ما را بخورند! و جالب اينكه در اين مورد فردي مثل وزير امور خارجه نيز كه بايد دقيق و براساس ادبيات ديپلماتيك سخن بگويد، نيز وارد ميدان مي‌شود و از همين ادبيات استفاده مي‌كند، حال از ديگران چه انتظاري بايد داشت؟
رويداد دوم كه شرم‌آور بود، حملات مقامات فدراسيون تكواندوي ايران عليه مربي ايراني تيم جمهوری آذربايجان و يك ايراني عضو اين تيم است. من و شما هم دوست نداريم كه يك ايراني عضو تيم مقابل كشورش باشد (البته مربي فرق مي‌كند) ولي ورزش جنگ نيست كه طرف را متهم به وطن‌فروشي كنيم. هر چند در مورد مربيان اين امر بسيار رايج است و همان‌طور كه ما مربي خارجي داريم و تيم ايران را حتي در برابر تيم كشور خودشان هدايت مي‌كنند (مثل مربي تيم واليبال ايران در مقابل آرژانتين) بنابراين به جاي شناخت علت باخت و ناکامی تیم خودمان، اگر مربي ايراني را وطن‌فروش بناميم، صدبار بدتر از كامنت‌هاي زشت جوانان در صفحات مجازي افراد ديگر است. اين نحوه رفتار را مقايسه كنيد با تكواندوكار كره‌اي كه پس از باخت به يك حريف ناشناخته با روي خوش و خنده دست او را بالا برد و محل مسابقه را ترك كرد؛ در حالي كه تكواندو ورزش ملي آنان محسوب مي‌شود.
 مشكل فقط در سطح رئيس فدراسيون و كارگزاران آن نيست؛ با اين رفتار بايد در سطح عمومي برخورد شود. دو‌ سال پيش رئيس فدراسيون فوتبال ايتاليا جمله‌اي را در تعريض به سياهان به كار برد که بوی نژادپرستی می‌داد و با برخورد شديد فضاي عمومي و مسئولان مواجه شد؛ ولي در ايران يك رئيس فدراسيون بدترين اتهامات را به يك مربي مي‌زند و آب از آب تكان نمي‌خورد. در واقع مسئوليت اين رفتار فقط متوجه او نيست، افكار عمومي و مقامات بالاتر نيز در آن شريك هستند. رقابت‌هاي ورزشي و المپيك قرار است جاي جنگ را بگيرد نه آنكه به جنگي ديگر تبديل شود. اين ادبيات خشن عليه ديگران منشاء جنگ و مذموم‌تر از آن نيز است.
و بالاخره مورد اخير در مسابقه فوتبال ايران و قطر ديده شد. رفتار نيمكت ايران و در مواردي اعتراضات بازيكنان بسيار زشت و زننده بود. شايد برخي گمان كنند كه با اين رفتارها مي‌توانند بر فرآيند بازي اثرگذار بوده و نتيجه مطلوب را كسب كنند. شايد در مورد يك بازي خاص چنين باشد، ولي اين‌گونه رفتارها عوارض بلندمدتي دارد كه جز خشكاندن استعدادهای ورزشي و مديريت و هدايت تيم‌ها نتيجه ديگري ندارد. ميدان ورزشي ميدان جنگ با قطر و عربستان و... نيست. جالب است كه در وسط مسابقه و در پايان آن به صورت مفصل و از سوي مجري برنامه مسابقه فوتبال ليست كامل بازيكنان خارجي قطر را برمي‌شمرد و بارها و بارها آن را ذكر كرد ولي آقاي كارشناس كه فرد محترمي بود، حتي يك بار هم به زاویه نگاه مجري عليه تيم قطر اعتراضي نكرد. افرادي كه دست به چنين رفتاري زدند، آيا جرأت آن را داشتند كه هنگام بازي در تيم‌هاي اروپايي نيز چنين رفتاري از خود نشان دهند؟ قطعا خير؛ زيرا چنان نقره‌داغ مي‌شدند كه تا آخر عمر يادشان نرود.
مسأله  فقط فقدان فرهنگ و رفتار درست نيست؛ مسأله اصلي ساختاري است كه ايجاد مي‌كنيم و حتي افراد با‌تجربه را در اين ساختار تحت تنش قرار مي‌دهيم و چنان فشاري به فرد وارد مي‌شود كه براي خلاص شدن از آن دست به اقدامات خلاف مقررات و اخلاق مي‌زند؛ سپس خود را پشت پرده غیرت! و میهن‌دوستی پنهان می‌کند. به نظر می‌رسد که مسئولان ورزش باید دست به کار شوند و هم از سخنان رئیس فدراسیون تکواندو و هم از اقدامات نیمکت تیم فوتبال عذرخواهی رسمی کنند؛ البته اگر شجاعت داشته باشند.


تعداد بازدید :  1419