شماره ۹۲۵ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۳۱ مرداد
صفحه را ببند
نگاهی به المپیک ریو!

احمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رضا  کاظمی طنزنویس [email protected]

در مورد مسابقات المپیک و حواشی آن حرف زیادی زده شده اما این دلیل نمی‌شود که ما حرف نزنیم. دراین راستا می‌خواهیم نگاهی کنیم به برخی زوایای جذاب المپیک امسال!
مکان!
المپیک و مسابقات ورزشی که خوب است، قطعا «ریودوژانیرو» اگرمیزبان جنگ جهانی هسته‌ای هم بشود، مردم بازهم از اقصی‌نقاط جهان برای دیدن این سرزمین خوش آب و هوا (آب و هوای غیرجغرافیایی البته) و جاذبه‌های طبیعی که نه ولی جاذبه‌های دیگرش به سمت آن سرازیر خواهند شد. از این‌رو کشور برزیل را باید واقعا بهترررررین مکان برای این مسابقات دانست. خود مسئولان برگزاری این مسابقات هم به این موضوع به‌ خوبی واقف بودند!
کاروان ایران
حاشیه‌های المپیک برای ما خیلی زودتر از مراسم افتتاحیه مسابقات، با رونمایی از لباس‌‌های مامان‌دوز کاروان ایران آغاز شد! البسه‌ای که آدم را بیشتر یاد داستان «لباس جدید پادشاه» می‌انداخت و خوشبختانه درنهایت به خیر گذشتند. بزرگترین دستاورد روزهای ابتدایی بازی‌ها هم که مثل همیشه برای ما حفظ ارزش‌هایمان بود. همان‌طور که می‌دانید، قانون نانوشته‌ای در زمینه ورزش وجود دارد، به اسم «پایستگی شایستگی» که می‌گوید: «ارزش‌ها و شایستگی‌های ما هیچ‌گاه به وجود نمی‌آیند و هیچ‌گاه از بین نمی‌روند بلکه از مسابقه‌ای به مسابقه دیگر منتقل می‌شوند». که خوشبتخانه این قانون با شروع بازی‌های کشتی و وزنه‌برداری تا حدی نقض شد!

مجری‌‌ها
یکی از جذابیت‌های ویژه برنامه المپیک همانا واژه‌ها و اصطلاحات حدادعادلی و صعب‌البیانِ پیمان یوسفی است که اگر حتی پادشاه عربستان هم به گوشش برسد، دچار چنان بحران هویتی می‌شود که دش‌داشه‌اش را درمی‌آورد، یک شلوار لی خشتک آویزان با تیشرت فیفتی‌سنت تنش می‌کند و اسم خودش را هم از «سلمان بن عبدالعزیر آل سعود» به «امانوئل ‌گُشتاسبِ آریامنش!» تغییر می‌دهد. در این بین، سوالات سوپرمفهومی جواد خیابانی از کارشناسان برنامه که «این چیه؟ این کِی اینطوری شد؟ چرا؟ این چه جوریه؟ این اسمش چی بود؟ حالا چی میشه؟ قبلش چی شد؟ اون میشه اینجوری نشه؟ اگه اینجوری بشه؟ واوی‌لا واوی‌لاست؟» بار علمی برنامه را بالا می‌برد.
گزارشگرها
صدای‌ هادی عامل و جواد محتشمیان نه‌تنها به جز جدایی‌ناپذیر بازی‌های کشتی و والیبال بلکه به جزیی از حافظه صوتی و سلول‌های مغز ما هم تبدیل شده است. جوری که بنده خودم هرجا توپ والیبال ببینم یا کلمه «کشتی» به گوشم بخورد، ناخودآگاه صدای این عزیزان توی سرم می‌پیچد. حس نوستالژیکی که گزارش آنها به آدم القا می‌کند، از خودکار بیک، پاک‌کن جوهرپاک‌کن، سوباسا اوزارا، سرندیپیتی، و حتی تیتاب با شیرکاکائوی شیشه‌ای هم بیشتر است! من شخصا آن‌قدری که با شنیدن جمله «خسته نباشی دلاور، خداوقت پهلوان» احساس پیری می‌کنم، با دیدن موهای سفید و چروک‌های پیشانی‌ام حس سالخوردگی نمی‌کنم!
مسابقات پیامکی
بدون ‌شک اگر فدراسیونی برای رده‌بندی آزاردهنده‌ترین و روی‌ مخ‌ترین اصوات جهان وجود داشت، «دعوت به ارسال پیامک برای حمایت از ملی‌پوشان» قبل از «صدای شبانه اگزوز موتورسیکلت در کوچه»، «صدای سرظهرِ تخریب بتن با هیلتی» و «صدای وزوز پشه دور سر هنگام خواب»، رتبه اول را به خود اختصاص می‌داد. به‌خصوص این روزها که این مسابقات علنا تبدیل به «کلاهبرداری» شده. سوال تابلویی که به ماست چکیده، موسیر هم جوابش را بلد است، با فونت تیتر سایز 90 نوشته می‌شود، یکسری از فانتزی‌های ملت هم تحت ‌عنوان جایزه با فونت 65 و با رنگ متضاد درکنارش قرار می‌گیرد اما هزینه 160تومانی ارسال هر پیامک را با مداد اتودِ دو دهمِ همرنگ با زمینه می‌نویسند. این‌جوری:
سوال: نام قهرمان تاریخی کشتی ایران چیست؟
گزینه‌ها: 1 . پتویی 2. روتشکی 3. ملافه‌ای 4. تختی
جوایز: دور دنیا در 80روز، 2 دستگاه بت‌موبیل (ماشین اختصاصی بتمن)، 5 دستگاه پنت‌هاوس واقع در نوک برج میلاد، سند شش‌دانگ موتل قو و 3هزار‌میلیارد جایزه 3هزارمیلیاردتومانی!
(هزینه هر پیامک فقط و فقط... اصلا ولش کن چیز قابل داری نیست که بخوام بگم)

 


تعداد بازدید :  560