شماره ۸۹۶ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۷ تير
صفحه را ببند
سدبسازیم یا نسازیم؛ مسأله این است!

حامد حقی مدیرعامل موسسه مقاوم‌سازی و بهسازی لرزه‌ای ایران

چندی پیش مطلبی را در یکی از روزنامه‌ها با این عنوان «علیه سدسازی گفتن و نوشتن مد روز شده» خواندم که به نتیجه رسیده بود این روزها صحبت از محیط‌ زیست و مخالفت با سدسازی تبدیل به یک مد شده است و هر کسی می‌خواهد بگوید که اندیشمند و دانشمند است، می‌آید با نوشتن یک صفحه مطلب در برخی روزنامه‌ها، خود را فعال محیط‌ زیست معرفی می‌کند و مخالفت جدی خود را با سدسازی اعلام می‌کند. این فعال محیط‌ زیست طوری اظهاراتش را بیان کرده بود که گویی همه پروژه‌های سدسازی، انتقال آب و آبخیزداری در کشورمان با دانش فنی بالا و شناخت کافی از زمین و محیط‌ زیست صورت گرفته است و هیچ رخداد نامیمونی برای محیط‌ زیست اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. اگرچه تاحدودی با نگارنده آن مطلب موافق هستم و قبول دارم که این روزها هر کسی با خواندن دو یا سه مطلب کوتاه از یک رشته، خود را متخصص آن رشته می‌داند و متاسفانه در مدیریت بحران هم به کَرات شاهد آن بودیم، یعنی هر کسی با حضور دو، سه روزه خود در یک سانحه و گرفتن چند عکس سلفی، خود را مدیر بحران و متخصص مدیریت بحران می‌داند، حتی به‌راحتی با داشتن یک پاورپوینت و گذراندن یک یا دو دوره در سازمان مدیریت بحران فلان شهر با رشته تحصیلی کشاورزی در کلاس‌های آموزشی به‌عنوان مدرس حضور می‌یابد و حرف از روش‌های مقاوم‌سازی و ساخت‌وساز مقاوم می‌زند! البته قبول دارم درحال حاضر شرایط به شکلی شده است که هر فردی با هر تخصصی در هر کاری وارد می‌شود. اما همه صاحب‌نظر هستند به‌ویژه در رشته‌هایی مثل مدیریت بحران که دانش آکادمیک و دانشگاهی آن هم چندسالی بیشتر نیست ایجاد شده است. اگرچه این مسأله ریشه‌دار است و متاسفانه کمتر کسی در رشته‌ای که خوانده است دارای شغل شده و این موضوع ریشه اجتماعی دارد و جای بحث آن در این مجال نمی‌گنجد، اما در حوزه محیط ‌زیست چه باید گفت؟ آیا نوشتن از محیط ‌زیست با این همه وقایع گوناگون نیاز به مد شدن دارد؟ محیط زیستی که روزهای پر از بحران را تجربه می‌کند؛ آتش‌سوزی‌های گسترده در جنگل‌های کشور، خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی، خبر انقراض گونه‌های مختلف آبزیان در خلیج فارس، خطر نشست زمین و خالی شدن سفره‌های زیرزمینی، مشکلات شوری آب کارون بزرگ، مشکلات سد گتوند و سد سیوند، خشکی دریاچه زیبای ارومیه که روزگاری از برندهای ایران عزیز و خطه آذربایجان ایران ما بوده است، پیش‌بینی‌های زیست‌محیطی که درباره انتقال آب کاسپین به سمنان به گوش می‌رسد، جنگل ابر و هزاران معضل زیست‌محیطی دیگر که مدت‌ها از آنها غافل بودیم و چیزی را که هزاران‌‌سال طول کشیده تا ایجاد شود، ظرف دو، سه دهه به نابودی کشاندیم.
حالا اگر کسی مطلبی در روزنامه‌ای بنویسد و عشقش را به محیط‌ زیست ایران بیان کند، همچنین در تلاش باشد تا این دغدغه را در مسئولان هم ایجاد کند، می‌شود کسی که مخالف سدسازی و مدافع محیط‌ زیست است؟! یعنی محیط ‌زیست آن‌قدر مظلوم است که اگر کسی حرف از محیط ‌زیست بزند و تقاضا کند که سدسازان قبل از اجرای هر پروژه انتقال آب، مطالعات زیست‌محیطی انجام دهند، می‌شود دشمن سدسازی و دشمن مردم؟! با یکی از طرفداران حوزه سدسازی صحبت می‌کردم که چون دانشی نداشت در همان ابتدای مذاکره با گارد بی‌اساسی شروع به صحبت کرد که نکته ظریفی در صحبتش داشت؛ خوب اگر سد نسازیم و سد‌ها را خراب کنیم چگونه آب این مردم را تأمین کنیم و چگونه می‌توان کشاورزی آنها را تعطیل کرد و....! خوب یقینا من متخصص سدسازی نیستم و هیچ تخصصی هم در محیط‌ زیست ندارم و اگر نگارشی می‌کنم براساس دغدغه‌هایی است که در محیط‌ زیست دارم و شاهد نابودی تدریجی آن هستم. به‌خاطر دریاچه‌ای است که روزگاری در کودکی با خانواده در آن تفریح کرده‌ام و امروزه باید نابودیش را تماشا کنم. اما یقینا ما نخستین و آخرین کشوری نیستیم که سد ساخته‌ایم، نخستین و آخرین کشوری نیستیم که باید به محیط ‌زیست بها دهیم، نخستین و آخرین کشوری نیستیم که زمین‌های حاصلخیز کشاورزی داریم و نخستین و آخرین کشوری نیستیم که باید به مردم آبرسانی کنیم و آبرسانی به مردم و ایجاد اشتغال در کشاورزی هم صحبتی نیست که به این دو، سه دهه ختم شود و هزاران‌‌سال است این مردم به آب نیاز داشته و کشاورزی می‌کرده‌اند؛ قرار هم نیست که هر مطلبی در روزنامه‌ای نوشته می‌شود، نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد و هر وقت جنگلی سوخت از میزان خسارتش فقط بنویسیم و تلاشی برای پیشگیری‌اش نداشته باشیم. یقین بدانیم اگر تاکنون با محیط‌ زیستمان به‌درستی رفتار می‌کردیم و مشکلات زیست‌محیطی فعلی را نداشتیم، هیچ‌کس به نگارش این حوزه در روزنامه ورود پیدا نمی‌کرد و اگر امروز شاهد مطالب فراوان محیط زیستی در رسانه‌ها هستیم، درحالی‌که تا یک‌دهه پیش، دغدغه‌ای در این حوزه نبود، فقط و فقط حاصل عملکرد نادرست ما در حوزه محیط‌ زیست است. پس بیاییم به‌جای این‌که روزنامه‌ها را نقد کنیم که چرا در مخالفت با سدسازی مطلب می‌نویسند و به جای این‌که فعالان زیست‌محیطی را با کسانی که منافع مالی دارند برابر کنیم، در پروژه‌های عمرانی و آبخیزداری‌مان کمی چاشنی مطالعات محیط زیستی اضافه کنیم و فقط امروز را نگاه نکنیم. نمی‌شود به بهانه این‌که امروز مجبوریم آبرسانی کنیم و کشاورزی را رونق دهیم، 10‌سال آینده را مورد نظر قرار ندهیم. صحبت از بحران آب و بحران‌های زیست‌محیطی است، صحبت از بحرانی است که 10‌سال و 20‌سال و 30‌سال آینده همانند زلزله بم ویرانگر است و صحبت از بحران ‌هزار‌سال آینده نداریم. اگر هم مطلبی می‌نویسیم و تخصص سدسازی نداریم و در محیط ‌زیست هم صاحب‌نظر نیستیم، به‌عنوان یک فرد عادی که دغدغه محیط ‌زیست دارد و شاهد نابودی تدریجی آن است، از مسئولان بخواهیم که در طرح‌های خدمت‌رسانی‌شان به مردم، فقط طول مدت دوران 4ساله خود را نبینند!

 


تعداد بازدید :  958