کمپین «من هم یک کودک هستم» بهمنظور فرهنگسازی و مشارکت مردم در حمایت از کودکان کار تشکیل شده است. علاقهمندان به حمایت از این کمپین با ورود به سایت «فاندوران» هر مقدار که تمایل دارند در خرید گل و کتاب کودکانه، مشارکت مالی انجام میدهند، همچنین 16خرداد طی یک حرکت مردمی در خیابان ولیعصر (حد فاصل پارکوی تا تجریش)، افرادی اقدام به توزیع بیش از هزار گل، کتاب و بروشور فرهنگسازی در مورد رفتار صحیح با کودکان کار به خودروهای گذری میکنند.
گل هدیه نمادین کودکان کار به مردم است و کتاب هدیه مردم به کودکان کار. توزیعکنندگان از مردم میخواهند کتاب را به نخستین کودک کاری که میبینند هدیه دهند. این حرکت توسط گروه مردمی گلوریا (بهمعنی دختر گلفروش) و با حمایت سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران و سایت فاندوران انجام میشود. شما هم میتوانید به حامیان این کمپین بپیوندید و با فرهنگسازی درست، باری از دوش کودکان کار بردارید.
لیلا مهداد| شقایق موسوی دانشجویی است که میخواهد کمپین «من هم یک کودک هستم» را با درمیانگذاشتن ایدهاش با دوست و همدانشگاهیاش راه بیندازد. کمپینی که برای او گامی است برای رفتن به سوی اهدافش. میخواهد نگاهها را به کودکان کار تغییر بدهد و استعداد این کودکان را بیابد. میگوید جوان ایرانی پر است از ایده، فکر و خلاقیت؛ پس نترسید و فکر و ایدههای انساندوستانه و خلاقتان را عملی کنید. حالا پیشرویتان گفتوگویی با شقایق موسوی، مبدع کمپین «من هم یک کودک هستم» است...
میپرسم انجمن «گلوریا» چگونه شکل گرفت و ایده اولیه آن چه بود؟
شقایق موسوی میگوید ایده اولیه، فروش گل بود؛ ارتباط برقرار کردن با بچههای کار و...
من و دوستم که همدانشگاهی نیز هستیم در انجمنهای مختلف عضو بودهایم و کار داوطلبانه همیشه جزو برنامههایمان بوده است؛ در بازارچهها شرکت میکردیم، در انجمنها به بچهها نقاشی آموزش میدادیم، روزهایی را در کتابخانه، داوطلبانه ارایه خدمات میکردیم و... در همه این مدت یکچیز برای ما مشهود بود؛ اینکه بچههای کار برای عموم مردم شناختهشده نیستند و تنها افرادی که در انجمنها فعال هستند، یعنی داوطلبان و مددکاران اجتماعی، این قشر را میشناسند و مردم عادی این بچهها را افرادی میدانند که توسط عدهای هر صبح به سر چهارراهها آورده میشوند تا کسب درآمد کنند. برای همین تصمیم گرفتیم این بچهها را بیشتر به عموم مردم بشناسانیم. ایده اولیه که توسط من ارایه شد، فروش گل بود؛ نوعی ارتباط برقرارکردن با بچههای کار. درواقع ما تلاش داریم تا مردم به نوعی تعامل با این بچهها برسند و برای لحظهای هم که شده خود را جای آنها بگذارند. البته درحالحاضر آن ایده اولیه دادن گل به اهدای گل و کتاب رسیده است.
میپرسم با اینکه در ابتدای راه هستید، توانستهاید یک ایده دوستانه را اجرایی کنید، تا به اینجا چند نفر را با خود همراه کردهاید؟
موسوی از اتاق فکر و حامی مالیشان شرکت فاندوران میگوید...
ابتدای کار من به همراه دوستم کار را شروع کردیم و سعی داشتیم با واکاوی ایده اولیه اهداف گروه را تعیین کنیم، به مرور زمان تبلیغاتی را میان دانشجویان داشتیم و از این طریق داوطلبانی به ما پیوستند، البته از شبکههای مجازی غافل نبودیم و تبلیغاتی در آنها داشتیم. جای بسی خوشبختی است که برخی از هنرمندان از این کمپین حمایت کردهاند و حمایت آنها باعثشده افراد زیادی جذب کمپین شوند. درحالحاضر اتاق فکری داریم که هفت، هشت نفر در آن فعال هستند و شرکت «فاندوران» حامی مالی گروه است. برای تعدادی که قرار است در گروه بهصورت داوطلبانه حضور فعال داشته باشند، فرم ثبتنامی در گوگل داریم تا ثبتنام کنند. به این ترتیب ما اطلاعات این افراد را داریم و برای همکاری حتما جلسه معارفهای با آنها خواهیم داشت، بقیه علاقهمندان نیز میتوانند در روز برگزاری کمپین با حضورشان، حمایتشان را از کودکان کار اعلام کنند.
پرسشم در زمینه اهداف «گلوریا» است، اینکه قرار است این کمپین چه اهدافی را پیریزی کند؟
موسوی از کمککردن از جنس احترام خریدن برای بچههای کار میگوید، از ادغام امور خیریه با مشارکتهای اجتماعی...
یکی از اهداف اصلی و اولیه ما این است که همگی به این نتیجه برسیم که میشود امور خیریه را با مشارکتهای اجتماعی ادغام کرد. متاسفانه درحالحاضر کار خیر میان عموم مردم اینگونه تعریف میشود که میتوان در خانه نشست و کمک مالی کرد و ادعا داشت که کار خیر انجام دادهایم! ما تلاش داریم این نگرش تغییر کند و تکتک افراد جامعه در همه امور مربوط به اجتماع مشارکت داشته باشند. درواقع بعد مالی امور باید کمی کمرنگتر شود- ما برای بستن این کمپین 5میلیون هزینه کردهایم درحالیکه شاید گردش مالی یک بازارچه دو روزه خیریه 200-300میلیون تومان باشد- ما به دنبال این هستیم که کمککردن از جنس دیگری باشد؛ کمکی از جنس احترام خریدن برای بچههای کار، ایجاد ارتباط با این بچهها و... ما برای رسیدن به اهدافمان در ابتدا میخواهیم یکسری فعالیتها را عملی کنیم تا عموم مردم با این گروه و اهدافش آشنا شود مانند همین کمپین گلوریا. برنامه بعدیمان این است که کارهای اجتماعی را دنبال کنیم تا مردم عادی نیز درگیر آنها شوند، درواقع به همان مشارکت برسیم. بروشورهایی قرار است حاوی مطالبی در جهت معرفی کودکان کار توزیع شود؛ اینکه نیازی نیست عضو «انجیاو»یی باشید تا این کودکان را ببینید، تنها کافی است برعکس تمام زمانهایی که شیشه خودروتان را بالا میکشید، این بار شیشه خودرو را پایین داده و هدیهای به این کودکان بدهید. در حقیقت شما شروعکننده باشید. باید همه ما بیاموزیم که این کودکان هیچ تفاوتی با کودکان دیگر ندارد و تنها ناچارند زودتر کار کنند. بعد از این فعالیتها قرار است گروه همگام بر سایر انجمنها تلاشهایی را در زمینه استعدادیابی این بچهها انجام بدهد. واقعیت این است که بسیاری از این بچهها استعداد ورزشکارشدن، هنرپیشه و هنرمندبودن را دارند حتی برخی از آنها میتوانند وارد کارهای فنی شوند. واقعیت زندگی این بچهها این است که ناچارند کار کنند و درآمد داشته باشند و چه خوب است که این کار در زمینهای باشد که در آن استعداد و توانایی دارند، چون در این صورت به مرور زمان میتوانند در آن زمینه تخصص به دست بیاورند.
از چشمانداز و آیندهای که گروه پیشروی خود ترسیم کرده میپرسم.
این فعال مدنی جوان از گام بزرگی به نام فرهنگسازی میگوید، از ایجاد خودباوری در کودکان کار و...
شاید فرهنگسازی گام بزرگی باشد و بیشک برای رسیدن به آن نیاز به طی روندی طولانی است ولی با همه اینها تلاش گلوریا این است که بتواند فرهنگ برخورد و ارتباط درست با این کودکان را در جامعه جا بیندازد. زمانی که برخوردها اصلاح شدند، نوبت به ایجاد خودباوری در این کودکان میرسد -واقعیت غیرقابل انکار این است که به هر فرد و قشری بقبولانی که تو همین هستی و همین خواهی ماند، به این باور میرسد که هیچگاه نمیتواند رشد کند و به سطوح بالاتر برسد- باید کمک کنیم تا این کودکان اعتمادبهنفس ازدسترفتهشان را بیابند و در این زمینه همه ما باید به نوبه خود کمک کنیم. درواقع گلوریا در نظر دارد انجمن چیزی شبیه به فرهنگسرا باشد و در زمینههای مختلفی که بچهها استعداد دارند آموزشهایی را ارایه کند. خوشبختانه در زمینه آموزش هم مشکلی نداریم، چون در اطرافمان هستند افرادی که میتوانند در زمینهای که تخصص دارند هفتهای یکی، دوبار داوطلبانه آموزشهایی را به کودکان ارایه کنند. ما به دنبال ثبت انجمن هستیم اما به دنبال راه انداختن دفتر و... نیستیم و سعی داریم سوار بر انجمنهای دیگر، فعالیتهایمان را دنبال کنیم. انجمنهای زیادی هستند که در راستای اهداف و فعالیتهای ما سالهاست کار میکنند و راه طولانیای را دنبال کردهاند و میان مردم به جایگاهی دست یافتهاند، برای همین گروه ما میتواند اهدافش را با بچههای تحتپوشش این انجمنها دنبال کند و روی همین بچهها سرمایهگذاری داشته باشد.