شماره ۸۴۵ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت
صفحه را ببند
جهل مبنای توجیه‌گری

برخي افراد كه مواجه با پديده‌هاي ناهنجار مي‌شوند، به‌سرعت در پي علت‌يابي آن در قالب‌هاي كليشه‌اي هستند. زماني بود كه تلويزيون و فيلم‌هاي آن عامل اصلي خشونت معرفي مي‌شد و هيچ‌گاه كسي هم به خود زحمت نداد اين سوال را طرح كند كه مگر پيش از عصر تلويزيون، خشونت نبود؟ اينكه برخي فيلم‌هاي خشن نوع خاصي از رفتار را تشويق كند، يك مسأله است و اينكه منشأ اين رفتار تلويزيون و فيلم‌هاي آن باشد مسأله ديگري است. اكنون هم اتفاقاتي كه در سطح كشور رخ مي‌دهد، بهانه‌اي مي‌شود تا عده‌اي بر مخالفت بي‌ثمر خودشان با استفاده از رسانه‌هاي جديد پافشاري كنند؛ مخالفتی كه كور است و تنها نتيجه‌اش اين مي‌شود كه فرصت مواجهه درست با رسانه‌هاي جديد از جامعه گرفته شود. اتفاقي كه در مورد يك كودك افغانستاني در اطراف تهران رخ داد از اين نمونه است كه عده‌اي مي‌خواهند بگويند اين نوع رفتارها تحت تاثير رسانه‌ها و شبكه‌هاي جديد است؛ در حالي كه اين منطقه ايرادات خاص خود را دارد. نمونه روشن آن فاجعه‌اي بود كه چندين‌سال پيش در همان منطقه رخ داد و جواني مشهور به بيجه تعداد زيادي از كودكان را مورد تعرض قرار داد و آنان را كشت. آيا آن فاجعه نيز محصول ماهواره و تلگرام بود؟ در آن زمان چنین ابزاری در دسترس او نبود. خيلي پيش از دوره ماهواره و اینترنت و در مشهد يك مرد تعداد زيادي از زنان را پس از برقراري ارتباط كشت. قبل از آن در حدود 30‌سال پيش و آن زمان كه دسترسي مردم فقط به يك شبكه تلويزيوني داخلی بود كه تا ساعت 11 شب برنامه داشت و تمام مي‌شد، يك مرد در تهران و تبريز بيش از 20 زن را پس از تعرض مي‌كشت و در نهايت هم به‌صورت كاملا اتفاقي دستگير شد. در همان زمان در آرام‌ترين و مذهبي‌ترين شهر ايران يعني يزد، يك جوان پس از تعرض به 6 كودك و كشتن آنها، بالاخره دستگير شد آن هم با رفتن نيروهاي پليس از تهران. چنددهه پيش از آن اصغر قاتل معروف در تهران مشهور شد، هنگامي كه حتي راديو هم در دسترس خيلي‌ها نبود، چه رسد به تلويزيون يا مطبوعات آنچناني.
ولی ظاهرا ساده‌سازی پدید‌ه‌های اجتماعی نیز به موازات این اتفاقات همیشه بوده است. 25‌سال پيش و در ابتداي دهه 1370 در همين تهران و در خيابان‌ها شعار مي‌نوشتند كه وجود ويديو در داخل خانه به‌منزله تبديل آن به فاحشه‌خانه است! حالا با ورود ماهواره، اينترنت و شبكه‌هاي مجازي بايد چه گزاره‌اي را گفت؟ همان زمان بارها تذكر داده شد كه با اين فناوري‌ها مخالفت نكنيم، دير يا زود فراگير خواهد شد. اگر این رسانه‌ها مشكلي دارند، بكوشيم كه در استفاده از آنها ورزيده شويم، ولي گوش شنوايي نبود.
آنچه گفته شد به معناي آن نيست كه بگوييم اين رسانه‌ها هيچ اثر منفي ندارند، همچنان كه اثرات مثبت آنها را نيز نبايد ناديده گرفت. اگر اين رسانه‌ها اثرات ثابتي داشت، بايد در همه جهان كه به آنها دسترسي دارند شاهد چنين اثراتي باشيم، ولي روشن است كه از میان همه کشورها، فقط برخي از جوامع هستند كه از قدرت سازگاري با فناوري عاجز هستند و در نتيجه بيش از منافع این رسانه‌ها، دچار مضراتش مي‌شوند. اين نيز ربطي به فناوري ندارد بلكه ريشه آن فقدان زيرساخت‌هاي اجتماعي، از قبيل نبودن انسجام يا نظارت اجتماعي كافي در جامعه است. جهت اطلاع بايد گفت كه فصل مشترك همه جنايات فوق كه از 70‌سال پيش تاكنون رخ داده و شاهدش بوده‌ايم، بحث حاشيه‌نشيني، سكونتگاه‌هاي غيررسمي و مهاجرت است. اين سه عنصر چنان در هم تنيده هستند كه قابل جداسازي نيستند. اگر از كارشناسان امور اجتماعي جويا شويم، كمتر كسي است كه اين عوامل را از هر عامل ديگري در بروز اين اتفاقات موثرتر نداند؛ براي نمونه شكنجه يك زن و دو كودك از سوي مرد معتاد مشهدي را چگونه مي‌توان تحت تاثير شبكه‌هاي مجازي يا ماهواره دانست؟ يا صدها‌هزار معتاد و زنان خياباني و... چه ربطي به ماهواره و شبكه‌هاي مجازي دارند؟ در سكونتگاه‌هاي غيررسمي كه به‌صورت حاشيه‌نشيني بروز مي‌كند و عموما افراد مهاجر ساكن هستند، فقر و بيكاري نيز گسترده است و نظارت و انسجام اجتماعي در حداقل است، غیرطبیعی نیست اگر همه اين‌گونه اتفاقات رخ ‌دهد. كيست كه تصور كند، در يك جامعه شهري سالم و امن، يك جوان 16ساله دوست‌دختر و پيش از آن نيز زن صيغه‌اي داشته باشد و بعد هم به يك دختر خردسال تعرض كند و او را بكشد و... اينها در يك محيط ناسالم شهري که حاشیه‌نشینی و غیررسمی است، رخ مي‌دهد. اگر يك‌دهم فشاري را كه براي مبارزه با اينترنت و رسانه‌هاي جديد وارد كرديم، صرف اصلاح اين معضل مي‌كرديم، به‌طور قطع وضعيت امروزمان بهتر بود. اتفاقی که افتاده عکس این ماجراست. کسانی که خود را بیش از بقیه از این رخدادها ناراحت‌تر نشان می‌دهند، بیش از همه در شکل‌گیری این مناطق حاشیه‌ای نقش داشته‌اند و در بروز این امور ناخوشایند مسئولیت دارند. نکته مهم این است كه سكونتگاه‌هاي غيررسمي را مي‌توان كم كرد يا حتي از ميان برد و اين خواست عمومي هم هست، ولي مبارزه با ماهواره و اينترنت، چيزي جز آب در ‌هاون كوبيدن نيست. دشمن ما ماهواره و اينترنت و... نيست؛ جهل بزرگترين دشمن جامعه ما است، جهلي كه مبناي توجيه‌گري است.


تعداد بازدید :  647