مهدی مالمیر روزنامهنگار
پلمبشدن کافیشاپها ماجرای تازهای نیست و بهویژه در این چند سالی که کافهها رونق بیشتری گرفتهاند و با اقبال رو دررو شدهاند، خبر بستهشدن کافههایی که به حکم قضائی از قوانین سرباز زدهاند، هر ازچندی روی خروجی خبرگزاریها مینشیند. اینبار اما خبر تا اندازهای متفاوتتر است: کافه «شیرینی فرانسه»، یکی از کافههای قدیمی تهران بسته شد. چنانچه از خبرها و اظهارنظرهای مسئولان پیداست، این کافه به علت برگزاری مراسم ولنتاین توسط میهماناناش بسته شده است! این خبر زمانی تعجببرانگیزتر میشود که درنظر آوریم، بیش از 2ماه از روز موسوم به ولنتاین یا عشاق میگذرد و قاعدتا اگر خلاف قانونی از گردانندگان این کافه قدیمی سر زده است، بنا بر عرف اداری و حقوقی، باید همان روزها مورد بازخواست قرار میگرفته است اما اینکه چرا پس از 2ماه این حکم به صاحبان کافه فرانسه ابلاغ و اجرا شده، پرسشی است که هنوز پاسخی برای آن نداریم.
جامعهشناسان و متخصصین مطالعات فرهنگی، کافه نشستن را پاره جداناشدنی زندگیِ روشنفکری در ایران میدانند. صادق هدایت، جلال آلاحمد، صادق چوبک و بسیاری دیگر از نامداران فرهنگ و هنر این سرزمین از کافهنشینان قهار بودهاند و بسیاری از جروبحثهای ادبی، فرهنگی و حتی سیاسیشان را در کافهها به راه میانداختهاند! این سبک زندگی روشنفکری ایرانی متأثر از فرهنگ کافه نشستن نویسندگان و اهالی فرهنگ در غرب بوده است که از دهه20 شمسی در ایران و توسط روشنفکرانی که چند صباحی را در اروپا روزگار گذرانده بودند، در ایران رواج پیدا کرد.
این روزها اما حال و هوای حاکم بر کافیشاپها با آنچه در دهههای20 و 30رواج داشته، بسیار متفاوت است این اما به این معنا نیست که از بحثهای روشنفکری در کافهها خبری نیست و شاعران و نویسندگان ما با کافیشاپها قهر کردهاند! چه، هنوز هم میشود هنرمندان و نویسندگانی را یافت که در زمانهای مشخصی از روز در کافیشاپها حضور دارند! اما با این همه، به نظر میرسد کمتر میتوان در این نکته شک داشت که امروزه روز، مشتری پروپاقرص کافهها نه روشنفکران که دانشجویان و تینِیجرهایی هستند که انگار کافههای شهر را مکانی دنج برای خنده و شوخی و گذراندن وقت میدانند! جوانانی که کافیشاپها را با صدای بلند خندیدن و حرفزدنشان روی سر میگیرند و...
با مروری بر سریال تکراری بستهشدن کافیشاپها میشود بیدرنگ این نتیجه را گرفت که بیشتر کافیشاپها نه به علت بیقانونی و دورزدن قانون توسط کافهدارها که به سبب برخی رفتار مشتریانشان پلمب شدهاند. اینکه جشن گرفتن روز ولنتاینِ میهمانان کافه چه ربطِ واضحی به گردانندگان کافه دارد، نکتهای است که هنوز در استدلالات مسئولان ناپیداست. به عبارت دیگر، صاحبان کافه جز تذکری محترمانه به مشتریانشان برای رعایت شئونات، مکانیزم نظارت دیگری در دست ندارند و با این وصف، از توان نظارت برلحظه به لحظه رفتار مشتریانشان برخوردار نیستند. این نکته زمانی بغرنجتر میشود که دریابیم کافهدارها با خطر سهمگین از کف دادن مشتری نیز مواجهاند. از اینرو اینکه به صرف رفتار خارج از عرف و قانون مشتریها، کافهدارها مجازات شوند و به سرزمین بیکاران بپیوندند، نکتهای است که تجدیدنظر در روند پلمب کافهها را ضروری میسازد. کافهدارها منطقا نمیتوانند مسئول همه رفتارهای میهمانانشان باشند!