شماره ۷۵۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۵ دي
صفحه را ببند
چرا در اوج آلودگی هوا، باز هم مردم رضایت نمی‌دهند خودروهایشان را بیرون نیاورند
مردم بی‌اعتماد شده‌اند

گروه اجتماعی- شادی خوشکار| شما چند نفر را می‌شناسید که به‌خاطر کمک به بهبود هوا سوار خودرو شخصی‌شان نشوند و از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند؟ اگر هم کسی چنین تصمیمی بگیرد چند بار که گذرش به مترو شلوغ صبح‌های زود یا سرپا ایستادن در اتوبوس‌هایی که ساعت‌ها در ترافیک مانده‌، بیفتد، پشیمان می‌شود. حالا دیدن دود سیاهی که از اگزوز اتوبوس‌های قدیمی بیرون می‌آید به کنار که آدم را از استفاده وسیله نقلیه عمومی منصرف می‌کند و دیدن آسمان آبی در شهرهای بزرگ آن‌قدر برایمان رویایی است که فکر نمی‌کنیم از ما آدم‌های زمینی کاری بربیاید. فکر هوای آلوده را از ذهن‌مان بیرون کرده‌ایم و به زندگی روزمره خودمان می‌پردازیم. هر بار تنها منتظر بارانیم که بیاید و بر سیاهی‌ها که به گفته شاعر «ما عمری است در گرداب آن غرقیم» چیره شود.
اما شهرهای دیگری هم در دنیا بوده‌اند که برخلاف تهران و اصفهان و اراک، تلاش‌هایشان نتیجه داده و با برنامه‌ریزی و مدیریت شهری و همکاری مردم توانستند در طول چند دهه چهره شهرشان را به سمت پاکی پیش ببرند. یکی از کارهایی که مکزیکوسیتی و لندن برای پاکی هوا انجام دادند، کم‌کردن استفاده از خودروهای شخصی بود. در مکزیکوسیتی یک روز در هفته به نام روز حرکت‌ندادن خودرو شخصی نامگذاری شد و همه خودرو‌ها در پارکینگ خانه‌ها ماندند. اقدامی که با خواست و همکاری مردم نتیجه خواهد داد.
حامد محمدی‌کنگرانی، روانپزشک درباره مشارکت مردم برای کاهش آلودگی هوا می‌گوید باید یک دلیل منطقی برای این کار وجود داشته باشد: «من باید یک دلیل منطقی داشته باشم که اهمیت آلودگی هوا را بپذیرم و همچنین جایگزین‌هایی برای خودرو شخصی‌ام باشد که از آنها استفاده کنم. این‌جا مسأله‌ای به نام آموزش مطرح می‌شود، چون همه مثل هم نیستند. بعضی‌ها در مسائل اجتماعی بیشتر فعالیت می‌کنند و بعضی‌ها کمتر. آنها که کمتر به اجتماع اهمیت می‌دهند باید تاوان این ماجرا را بدهند. پس مردم برای کاری که انجام می‌دهند باید بهایی را بپردازند و زمانی که ببینید بهایی که می‌پردازید کمتر از چیزی است که به دست می‌آورید، پس به کار خود ادامه می‌دهید. ما باید تکلیف‌مان را مشخص کنیم که آلودگی هوا  مهم است یا نه و من باید به مسئولان اعتماد کنم تا بتوانم حرف‌هایشان را باور کنم.» او می‌گوید در شرایطی که هزاران‌هزار درخت قطع شده و دریاچه‌ها و رودخانه‌ها خشک می‌شوند، یعنی چیزی به اسم محیط‌زیست در کشور وجود ندارد و یک شهروند در چنین شرایطی از خودش می‌پرسد که من چرا باید دل بسوزانم؟
نیویورک شهری است که در دهه 60میلادی صدها نفر در آن جان خود را به دلیل آلودگی هوا از دست دادند. مسأله‌ای که باعث شد لایحه هوای پاک در کنگره آمریکا به تصویب برسد و برای اجرای آن هم سازمان حفاظت از محیط‌زیست آمریکا تأسیس شد، همچنین توسعه حمل‌ونقل عمومی در این شهر موجب شد کاهش چشمگیری در علاقه مردم نیویورک نسبت به خرید خودرو شخصی به وجود بیاید. اما راه‌حل مسئولان ما گویا در نگاه نخست فقط تعطیلی مدارس است. کنگرانی این مسأله را از نگاه روان‌شناختی این‌گونه تبیین می‌کند: «وقتی مسئولان رده بالا در کشور اعلام کردند که حفاظت از محیط‌زیست یک موضوع اشرافی و برای نفوذ بیگانگان است و هر‌ سال در روزهای آلودگی هوا تلاشی در جهت بهبود این ماجرا انجام نمی‌شود، فرد احساس می‌کند حقش ضایع شده و دچار خشم می‌شود و می‌گوید که اصلا دلم می‌خواهد از خودرو شخصی‌ام   استفاده کنم.»
لذت‌ بردن از طبیعت را نمی‌دانیم
او به سه بخش شخصیت انسان در تئوری‌های روان‌شناختی اشاره می‌کند و نقش آموزش را در این مسأله پررنگ می‌داند و می‌گوید:   «شخصیت انسان براساس یکی از تئوری‌های شخصیتی از سه قسمت تشکیل شده؛ یک قسمت سرشت و ژنتیک است که ما آن را به ارث می‌بریم. قسمت دیگر اکتسابی است که از جامعه و پدر و مادر یاد می‌گیریم. در بخش اکتسابی دو مسأله همکاری و خودمحوری وجود دارد. باید یاد بگیریم یک‌سری کارها را با اراده خودمان و یک‌سری را با کمک دیگران انجام دهیم و این آموزشی است. محیط‌زیست در این مقوله است. چقدر با دیگران همکاری می‌کنم تا هوای بهتری داشته باشیم و چقدر خودم مهم هستم. آیا درست است که تنها یک عده از خودگذشتگی کنند و با اتوبوس و مترو رفت‌وآمد کنند؟ این ازخودگذشتگی چه سودی برای افراد دارد؟ زیرا می‌دانیم که ما را سریع‌تر و راحت‌تر به مقصد نمی‌رساند. وقتی سودی ندارد یعنی همکاری برای کاهش آلودگی هوا. به کسانی که از خودرو شخصی استفاده نمی‌کنند چه می‌دهیم؟ مسیری راحت‌تر و ارزان‌تر؟ وقتی 110‌هزار پراید که آلودگی هوا را صد برابر می‌کنند فقط به خاطر عشق خودروسازان وارد بازار می‌شوند، من چرا باید همکاری کنم؟ فرد از طریق اکتسابی یاد گرفته که باید خودمحوری و همکاری با دیگران را همزمان داشته باشد، آن‌جا که به نفع جامعه است، همکاری کند و جایی که به نفع خودش است خودمحوری داشته باشد، یعنی فرد باید به فکر خودش هم باشد.» همکاری برای کاهش آلودگی هوا در جامعه ما نیاز به ازخودگذشتگی بالایی دارد. مسأله‌ای که با دیدن پیام‌های متناقض موجود در جامعه به چالش کشیده می‌شود. اگر مردم نباید از خودرو شخصی استفاده کنند، چرا اتوبوس‌ها و کامیون‌ها با پلاک دولتی قدیمی بیشتر از همه شهر را آلوده می‌کنند؟ کنگرانی می‌گوید وقتی می‌بینم همکاری من باعث سوءاستفاده عده‌ای می‌شود، از جامعه و مسئولان پیام متناقض می‌گیرم و می‌گویم چرا خودم را برای جامعه فدا کنم.

این‌چنین است که اگر هم کسی برای مدت کوتاهی از خودرو شخصی‌اش به نفع هوای پاک چشم‌پوشی کند، دوامی ندارد و دوباره به همان خودرو شخصی و ماندن در ترافیک برمی‌گردد. انگیزه تغییر سبک زندگی چیزی است که باید از مسئولان شروع شود. وقتی مردم احساس کنند تلاش‌شان به جامعه کمک می‌کند و در مسیر اصلاحاتی که برای بهبود هوا انجام می‌شود، حرکت می‌کنند.
مسأله دیگر که می‌تواند مردم را به تلاش و مشارکت برای کاهش آلودگی ترغیب کند، نوع نگاه آنها به طبیعت و اهمیتی است که به آن خواهند داد. کنگرانی در این‌باره به بخش سوم شخصیت فرد یعنی روان اشاره می‌کند که بخش والای وجود هر انسان است و مسائلی چون لذت‌ بردن از هنر و طبیعت در آن جای دارند:   «همه افراد از این نظر در یک مرحله نیستند، بعضی‌ها از دیدن تابلوی نقاشی لذت می‌برند بدون این‌که دنبال این باشند که آن تابلو چه می‌گوید، بعضی‌ها از دیدن درخت‌ها لذت می‌برند. این موضوع در کشور ما درحال از بین رفتن است. لذت بردن از طبیعت زیبا جزو ویژگی‌های شخصیتی ما نیست و به آسمان تیره عادت کرده‌ایم. ما می‌گوییم اتوبان تهران -شمال راه بیفتد اما فکر نمی‌کنیم با راه افتادن این اتوبان شمال کشور از بین می‌رود. فرد باید با محیط‌زیست احساس نزدیکی کند و حس لذت بردن از طبیعت باید به کودک منتقل شود. این مسأله هم اکتسابی و هم ذاتی است. ما انگار دیگر برایمان مهم نیست که تهران درخت داشته باشد یا نداشته نباشد. هر روز خبر می‌دهند که صد‌هزار درخت را بریدند و ما نمی‌فهمیم این همه درخت یعنی چه. از بین رفتن‌ هزار اصله درخت مفهوم خود را برایمان از دست داده است.»
ساختن بزرگراه در کشور انگلیس ممنوع شده تا مردم کمتر از خودرو شخصی‌شان استفاده کنند اما ما اتوبان‌هایمان را چندطبقه می‌کنیم، پس تعجبی ندارد که دیگر حتی لذت بردن از طبیعت هم در شهرهای خاکستری ما نیاز به آموزش دارد. نیاز به این‌که ببینیم طبیعت برای مسئولان ما مهم است و در کنفرانس‌های بین‌المللی رئیس‌جمهوری کشور ما هم در کنار مقامات اول کشورهای دیگر حضور دارد تا برای حفظ محیط‌زیست برنامه‌ریزی کند.
آبی که از سر گذشته است  
نیره توکلی بیان می‌کند دیگر گذشته است که مردم بخواهند کاری کنند. این جامعه‌شناس می‌گوید مردم که می‌بینند آلودگی هوا از طرف مقامات جدی گرفته نمی‌شود، پس خودشان هم تلاشی نمی‌کنند. از نظر او شهرداری بزرگترین مقصر این قضیه است:  «پس از این همه روز آلودگی اقداماتی چون ممنوع‌کردن خودرو‌های تک‌سرنشین یا اقدامات دیگری که به بهبود هوا کمک کند، اتفاق نیفتاده است. شهرداری بزرگترین مقصر این قضیه است که تمام شاهرگ‌های حیاتی تنفس شهر را قطع کرده است. درختانی که با اجازه شهرداری قطع شده‌اند و ساخت‌و‌سازهایی که در نواحی شمال و غرب تهران صورت گرفته باعث شده حتی باد هم دیگر به داد آلودگی هوا نرسد. در وضع اضطراری بسازوبفروش‌ها خوشحالند که مدرسه تعطیل می‌شود و تریلی و کامیون و خودرو‌های دودزا و سنگین می‌توانند در تمام روز حرکت کنند. کوچکترین منع حرکت برایشان وجود ندارد. همکاری مردم ممکن بود 12‌سال پیش که سیاست‌های شهرداری در تمام شهرها به این شرایط نرسیده بود، کمک‌کننده باشد اما امروز فایده‌ای ندارد.»
مقایسه تجربه شهرهای آلوده این‌جا نیز فاصله زیادی را نشان می‌دهد. پس از تصویب لایحه هوای پاک در پارلمان انگلستان، هزینه برای افرادی که می‌خواستند با خودرو وارد مناطق مرکزی لندن شوند آن‌قدر زیاد بود که اکثر آنها وسایل نقلیه عمومی را ترجیح دادند؛ اگرچه سیستم حمل‌ونقل عمومی پیشرفته و گسترده نیز به کمک مردم آمد که اگر از خودرو شخصی‌شان محرومند، در مقابل می‌توانند با وسایل نقلیه عمومی راحت‌تر و سریع‌تر رفت‌وآمد کنند. توکلی می‌گوید مسئولان شهرداری در این‌جا هر کاری را مجاز می‌دانند و اقدامات فردی هم برای مبارزه با بی‌قانونی‌هایی که به افزایش آلودگی منجر می‌شود، فایده ندارد. پارک‌ها و رگ‌های حیاتی شهرها کوچک‌تر می‌شوند و اماکن تجاری بزرگتر: «دیروز از پارک زنبق در زعفرانیه که به پارکینگ تبدیل شده، عکس گرفتم. شهرداری مدام مشغول ساخت‌وساز است و مسئولان نیز تردد خودروهای دودزاد و تک‌سرنشین را محدود نمی‌کنند. هیچ کاری صورت نگرفته و وقتی آب از سر گذشت مردم چه کار کنند. وقتی نمی‌توانیم پنجره را باز کنیم و برای کارهای عادی و روزمره بیرون بیاییم و اگر خودرو شخصی هم نداشته باشیم، ده‌ها برابر خطر آلودگی استنشاق هوای آلوده وجود دارد. وقتی پیاده‌رو نداریم و ایستگاه‌های اتوبوس و مترو طوری طراحی نشده‌اند که بتوانیم با کمترین بار یا مشکل جسمی از آنها استفاده کنیم مسلم است که استفاده از خودرو راحت‌تر است و فرد با خودرو شخصی کمتر در معرض آلودگی قرار می‌گیرد. کاری از دست مردم برنمی‌آید و فکر می‌کنند اقدامات کوچک مسخره است. خانه از پای‌بست ویران است. آیا 14-13 روز آلودگی بالاتر از حد مجاز باعث شده ساخت‌وساز متوقف شود، درختی قطع نشود و بخشی از شهر به پیاده‌رو اختصاص داده شود. این است ورد زبان مردم که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.»
روزهاست که آلودگی هوا گریبانگیر مردم شهرهای بزرگ است، البته معاون انسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست اوایل دی‌ماه اعلام کرد اگر بنزین یورو 4 نبود، این آلودگی از ماه‌ها پیش شروع شده بود. مقایسه تعداد روزهای پاک با تعداد روزهای پاک پیش از این و به‌ویژه در دولت قبلی نیز این مدعا را اثبات می‌کنند اما تعداد این خودروها هنوز چندان زیاد نیست و تلاش برای حل این مشکل نیاز به برنامه‌ریزی‌های دیگر دارد. نیاز به این‌که به درخت‌ها و فضاهای سبز احترام بگذاریم و مسئولان شهری برای حفظ آنها تلاش کنند. نیاز به این‌که تمهیدی برای خودرو تک‌سرنشین اندیشیده شود و وسایل حمل‌ونقل عمومی آن‌قدر گسترده باشند و پوشش‌دهی بالایی داشته باشند که مردم را ترغیب به استفاده کنند. نیاز است که فرهنگ لذت‌بردن از طبیعت را به کودکان یاد بدهیم، نه لذت‌بردن‌شان از تعطیلی مدرسه به دلیل آلودگی هوا. اما به قول نیره توکلی خواست فردی مردم در مقابل هجوم وحشتناک و بی‌سابقه خرابی محیط‌زیست از سوی مسئولان و به‌خصوص شهرداری کم اهمیت است. او می‌گوید انگار شهرداری عمدی برای از بین بردن چیزهایی دارد که افراد برای زیست به آن نیاز دارند و اگر این تخریب‌ها بدون اطلاع این سازمان صورت می‌گیرد، پس باید برای بی‌قانونی فکری کرد.


تعداد بازدید :  1290