محمدمهدی پورمحمدی
برنارد لوییس از سرشناسترین و خوششانسترین تئوریسینهای صهیونیست در عصر حاضر است. سرشناس از آن نظر که در محافل آکادمیک، دانشگاهی، اتاق فکرهای سیاسی و وزارت خارجههای کشورهای غربی و شرقی و برای هر ارگان و هر کسی که دستی در مطالعات خاورمیانه، اسراییل و کشورهای اسلامی دارد، شخصیتی شناخته شده است و خوششانس از آن نظر که عمری طولانی یافت تا بتواند شاهد آغاز پیادهشدن نظریههای شیطانی خود در تعدادی از کشورهای منطقه باشد و آرزوهای پلید خود را به گور نبرد!1 کلیدیترین جمله برنارد لوییس این است که: «اگر جنگ بین شیعه و سنی در منطقه پا بگیرد، امنیت اسراییل برای 50سال تأمین میشود.» این جمله میتواند یک خطکش و میزان برای تشخیص خادم از خائن و احمق باشد. پس معیارهای از مد افتاده، قدیمی و ناکارآمدی مانند، لباس، مقام، مرتبه، جایگاه، ارادت به خلفای راشدین یا اهل بیت، خدمت به اسلام راستین و حفظ اصل اسلام و هر معیار و محک دیگری برای تشخیص خادم از خائن و احمق، که ممکن است شما را فریب دهد یا به اشتباه اندازد را کنار بگذارید و فقط از این خطکش استفاده کنید. البته نتیجه کار خائن و احمق در ضربه زدن به اسلام و مسلمین و کمک به اسراییل غاصب یکی است.
محافل علمی غرب او را تاثیرگذارترین مورخی میدانند که پس از جنگ جهانی دوم در مورد دنیای اسلام و خاورمیانه کار کرده و تحقیقات و نوشتههای او مرجع شناخت دنیای اسلام و تاریخ عرب برای اروپا و آمریکا بوده است. او درباره گروههای مخالف شکل گرفته در تاریخ جوامع اسلامی، فِرَق مختلف دنیای اسلام، وضع تاریخی و اجتماعی یهود در جوامع اسلامی مطالعات ژرفی داشته و رسالههای متعددی به رشته تحریر درآورده است. در آغاز، تمرکز او روی تاریخ منطقه مهم شامات بود و پس از به وجود آمدن اسراییل، مطالعاتش را روی تاریخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سرزمینهای عربی در قالب امپراتوری عثمانی و کاوش چرایی و چگونگی از هم پاشیدن امپراتوری عثمانی متمرکز کرد.2
اصطلاحات «بنیادگرایی اسلامی» و «برخورد تمدنها» برای نخستینبار در آمریکای شمالی توسط لوییس مطرح شد و ساموئل هانتینگتون نام کتاب خود «برخورد تمدنها» را از او گرفته است. میگویند این اصطلاح را لوییس برای نخستینبار در سال 1957 در جلسهای در واشنگتن بر زبان آورده است.
رئیس دولت اصلاحات در مقابل دکترین برخورد تمدنها، هوشمندانه گفتوگوی تمدنها را به جامعه جهانی پیشنهاد داد و مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۱۹۹۸ سال ۲۰۰۱ را بهعنوان سال «گفتوگوی تمدنها» نام نهاد. تعجب نکنید یکی از سنگینترین هجمهها به این پیشنهاد سازنده و پذیرش جهانی، که آورنده اعتبار و آبروی مضاعف برای کشورمان بود در داخل صورت گرفت. بهانه مخالفان آن بود که جرج بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا در ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات متحده آمریکا ایران را به بهانه واهی حمایت از تروریسم، به همراه دو کشور کرهشمالی و عراق محور شرارت3 نامید. اگر به برخی از مطبوعات خاص آن زمان مراجعه کنید، مخالفان روی این نکته قلمفرسایی میکردند که چه فایدهای دارد که شما جهان را به گفتوگو فرامیخوانید و در مقابل این حسن نیت، آمریکا به شما لقب محور شرارت میدهد! مثل اینکه اگر ابوجهل و مشرکین قریش پیامبر را نستجیر بالله ساحر و مجنون خواندند، آن حضرت باید ابلاغ رسالت را کنار میگذاشت. در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز ۳۰ شهریور «روز گفتوگوی تمدنها» نامگذاری شده بود که دولت دهم در سال ۱۳۸۹ آن را از تقویم حذف کرد!
لطفا این جمله را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش نکنید: برنارد لوییس هم «مشکلات داخلی» و هم «برنامههای غرب» را در فروپاشی، تجزیه و تکهتکه شدن امپراتوری عثمانی دخیل میداند. وی همچنین در آثارش به گفتمان درونی دنیای اسلام در مورد چگونگی برخورد با تمدن غرب نیز پرداخته است. اگر بخواهیم از مفصلنویسیِ رسالههایِ علمی و تحقیقاتی صرفنظر کرده و به حوصله و مجال یک یادداشت دو، سه ستونی بسنده کنیم، خلاصه 8دهه تلاش علمی و تحقیقاتی برنارد لوییس در این خلاصه میشود که مصلحت غرب و اسراییل در آن است که جهان اسلام و کشورهای خاورمیانه از نظر داخلی گرفتار خصومتهای مذهبی، قومی، قبیلهای، طایفهای، سیاسی، گروهی و در صورت امکان جنگ داخلی و از نظر خارجی دچار دشمنی، درگیری و جنگ با یکدیگر باشند.
روسای کشورها، مقامات، مسئولان، روشنفکران، علما، دانشگاهیان و دانشمندان کشورهای اسلامی که به هر نحوی از انحاء، تحت هر عنوان، به هر طریق و با هر اسم به ظاهر توجیهپذیری به اختلافات داخلی دامن زده و هر روز و هر ساعت مردم خود را تقسیم سلولی کرده و به جان هم بیندازند و به بهانههای به ظاهر مقدس، انسانی، روحانی، آسمانی، سیاسی و... جنگ بین کشورهای اسلامی را دامن بزنند، مهم نیست کی باشند و چه عنوانی یدک بکشند، احمقانه و ذلیلانه در دستان تئوریسینهایی مانند برنارد لوییس بازی میکنند. حمایت پادشاهان سعودی از دیرباز تا کنون از تروریزم در منطقه و جهان، آن دسته از علمای وهابی که ریختنِ خونِ اقرارکنندگانِ به وحدانیت خدا، پیامبری حضرت محمد(ص) و پیروان دیگر ادیان و هر کسی غیراز گروه کمشمار خود را مباح میشمارند، ظهور داعش، پدیدار شدن و فعال شدن تئوریسینهای خشونت، فراخوانان و توجیهکنندگان هجمه، تخریب و اقدامات فراقانونی، مطبوعاتچیهایی که از لابهلای الفاظ عصبی آنها صدای دندانقروچه به گوش میرسد، عدم تحمل دیگران و درنهایت به جای برخورد منطقی و استدلالی، حمله و توهین به باورها، مقدسات مذهبی و عکسالعملهای هیستریک و جنونآسا همه در همین طیف جهنمی جای میگیرند.
هفته وحدت، یک ابتکار عالمانه و میراث گرانقدر امام راحل ما است. این سرمایه نباید راکد گذاشته شود و فقط به برگزاری جلسات سالانه اکتفا شود. این سرمایه باید در جهت تولید فکر نو و محصول جدید به کار بیفتد. این بذر باید بارور شود، ببالد و تنومند شود. چگونه؟ در اینباره در یادداشت بعدی بیشتر خواهم نوشت. انشاءالله
پینوشت:
1- برنارد لوییس در 31 می سال 1916 در لندن در یک خانواده متوسط یهودی متولد شد. وی 5 ماه دیگر صدمین سال زندگی خود را پشتسر میگذارد.
2- سایت حرف آخر، http: //www. harfeakhar. com با تقطیع و تلخیص.
3- به انگلیسی Axis of Evil اصطلاحی است که جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا در مورد ایران به کار برد.