طي روزهاي گذشته نتايج 2نظرسنجي درباره موضوع مشتركي منتشر شده است كه مقايسه آنها قابل توجه است. موضوع هر دو نظرسنجي درباره ميزان اعتماد به رسانههاست، هرچند در جزييات تفاوتهايي ميان آنها هست، ولي نتايج آنها با يكديگر تفاوت چشمگيري دارد. نخستین نظرسنجي از سوي مركز پژوهش و سنجش افكار صداوسيما است و دومي نيز از طرف مركز سنجش افكار جهاد دانشگاهي كشور يا ايسپا انجام شده است. ابتدا خلاصهاي از 2 نظرسنجي را كه تا حدي قابل مقايسه است، نقل ميكنيم.
«درصد اعتماد به اخبار تلویزیون ۶۱درصد و اخبار صدا ۶۲درصد است و کمترین اعتماد به اخبار شبکههای اجتماعی و موبایلی با ۲۷درصد و شبکههای ماهوارهای با ۲۹درصد است... مخاطبان بخشهای خبری صداوسیما 82درصد اعلام شده... روند مخاطبان از سال 88 به بعد سیر صعودی داشته است؛ سال 88 بخشهای خبری صداوسیما 71 درصد؛ سال 89، 74 درصد؛ سال 90، 75 درصد؛ سال 91، 71درصد و امسال 78 و 8 دهم درصد مخاطب داشتند... میزان مخاطبان بخشهای خبری رادیو نیز در این نظرسنجی 26درصد بوده است که از گرایش مخاطبان اخبار به بخشهای خبری صداوسیما حکایت دارد» (نظرسنجی مركز پژوهش و سنجش افكار صداوسيما)
«نظرسنجی ایسپا نتایج متفاوتی دارد و حاکی از آن است که فقط 29درصد مردم کشور معتقدند صداوسیما تا حد زیادی واقعیت جامعه را منعکس میکند و در مقابل 40درصد مردم معتقدند صداوسیما واقعیت جامعه را به میزان کم منعکس میکند. 30درصد نیز نظر بینابین داشتهاند. میانگین ارزیابی مردم کشور از انعکاس واقعیت توسط صداوسیما بر روی طیف 0 تا 100 برابر با 45 است که پایینتر از نقطه متوسط طیف قرار گرفته است. نتایج نظرسنجی ایسپا نشان میدهد کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند به طرز معناداری نظر منفیتری نسبت به انعکاس واقعیت در صداوسیما دارند؛ به این ترتیب که فقط 32درصد افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم و 25درصد افراد دارای تحصیلات دانشگاهی معتقدند صداوسیما به میزان زیادی واقعیت جامعه را منعکس میکند. نتایج نشان میدهد صداوسیما در جلب اعتماد جوانان موفق عمل نکرده چرا که فقط 23درصد جوانان 18 تا 29ساله کشور معتقد به انعکاس واقعیت توسط صداوسیما هستند. اما نتایج مربوط به این سوال در شهر تهران منفیتر است؛ به این ترتیب که 23درصد مردم شهر تهران صداوسیما را در انعکاس واقعیت جامعه موفق دانسته و معتقدند صداوسیما به میزان زیاد واقعیت جامعه را منعکس میکند و در مقابل 49درصد مردم نظر عکس داشته و معتقدند صداوسیما واقعیت را به میزان کمی منعکس میکند. حدود 28درصد نیز نظر بینابین داشتهاند و معتقدند صداوسیما به میزان متوسطی واقعیت جامعه را منعکس میکند... حدود 17درصد جوانان 18 تا 29ساله تهرانی، در شهر تهران معتقدند صداوسیما به میزان زیادی واقعیت جامعه را منعکس میکند. در ادامه اسم 5رسانه (صداوسیما، شبکههای ماهوارهای، مطبوعات، اینترنت، دوستان و آشنایان) مطرح شد و از پاسخگویان خواسته شد بگویند به کدام یک بیشتر اعتماد دارند. بر این اساس حدود 49درصد پاسخگویان کل کشور اعلام کردهاند به صداوسیما بیشتر اعتماد دارند. 15.4درصد به اینترنت، 13.6درصد به دوستان و آشنایان، 11.4درصد به شبکههای ماهوارهای و 9.7درصد نیز به روزنامهها اعتماد بیشتری دارند... بررسی روند اعتماد مردم شهر تهران به صداوسیما از سال 1389 تاکنون قابل تأمل است. در نظرسنجی ایسپا در سال 1389، حدود 35درصد مردم شهر تهران گفته بودند به صداوسیما نسبت به سایر رسانهها اعتماد بیشتری دارند. 2سال بعد یعنی در سال 1391، میزان اعتماد به صداوسیما در بین شهروندان تهرانی به حدود 47درصد افزایش یافت و مجددا پس از 3سال این میزان اعتماد کاهش پیدا کرده و به 36درصد تنزل یافته است.»
متأسفانه بايد گفت كه نظرسنجي موسسه و سازمان وابسته به صداوسيما، واجد نوعي سوگيري مثبت به نفع صداوسیما است. بهويژه آنكه از بيان تفاوت ميان پاسخها برحسب سن و تحصيلات و محل سكونت پاسخگويان اجتناب كرده است. شايد گفته شود كه نظرسنجي ايسپا واجد سوگيري منفي است. به لحاظ نظري اين ادعا نيز قابل توجه است و بايد هر دو ادعا اثبات یا رد شود. ولي به نظر ميرسد كه دادههاي ايسپا با شواهد تجربي و روزانه ما سازگاري بيشتري دارد. ضمن اينكه دليلي ندارد كه ايسپا بخواهد سوگيري منفي عليه صداوسيما داشته باشد، ولي سوگيري مثبت مركز نظرسنجي صداوسيما نسبت به اين نهاد قابل پذيرش است. از همه مهمتر اينكه جزييات ادعايي در نظرسنجي صداوسيما با عقل سليم تطابق ندارد. اينكه ميزان اعتماد به اين رسانه در سالهاي اخير به مرور بيشتر شده باشد، بيش از اندازه دور از ذهن است كه قابل پذيرش باشد.
نكته ديگري كه نبايد از نظر دور داشت، اهميت تفاوتهاست. به عبارت ديگر افراد تحصیلکردهتر، شهري و جوان را ميتوان گروه مرجع و رو به رشد و معطوف به آینده در نظر گرفت كه اين گروه نگرش خيلي منفيتري نسبت به اعتبار اخبار و مطالب صداوسيما در انعكاس واقعيت دارد. ميان افراد اين گروه ميزان اعتبار صداوسیما به حداقل 17درصد ميرسد كه بسيار پايين است. اينكه يك فرد مسن 70ساله كمسواد در يك منطقه دورافتاده روستايي به اخبار و مطالب صداوسيما اعتماد داشته باشد، در برابر اعتماد جوان شهري و با تحصيلات عالي، اثرگذاري يكساني ندارد. نسبت تعداد جوانان شهری تحصیلکرده ولی بیاعتماد به رسانه ملی به تعداد جوانان مشابهی که اعتماد به این رسانه دارند، احتمالا 3 یا 4 برابر است. اينكه سرجمع اعتبار رسانههاي غيررسمي در مجموع از رسانه ملي و رسمي پيشي گرفته است، نشاندهنده يك وضعيت قرمز و هشدارآميز است. وضعيتي كه آثار و عوارض آن را نهتنها هر روز شاهد هستيم، بلكه در شرايط اضطراري تشديد هم خواهد شد. جامعهاي كه فاقد رسانه رسمي معتبر باشد، قادر نيست كه از هيچ بحران مهمي موفق و پيروز بيرون آيد. بازسازي اعتبار رسانه رسمي حتي از بازسازي اقتصادي نيز اهميت بيشتری دارد. زيرا در غياب اعتبار اين رسانه، مشكلات به طرز فزايندهاي خود را نشان خواهد داد. معلوم نيست به چه زباني بايد توضيح داد كه بياعتمادي به رسانههاي رسمي بسيار بالا و خطرناك است و اولويت دارد كه براي آن اقدامي موثر انجام شود. به نظر میرسد صداوسیما به علت آنکه به بودجه دولتی متکی است اثر بیاعتمادی را میتواند نادیده بگیرد و بیخیال آن شود. ولی اگر موقعیت انحصاری و اتکای کامل به بودجه دولت را نداشت شاید خیلی زودتر متوجه ایراد میشد و ناگزیر میبود که مشکلش را حل کند. ظاهرا الان چنین الزامی ندارد.