مریم میرزایی| فاجعه بلعیده شدن در کمین شهرها و روستاهای کشور نشسته؛ فاجعهای که هم پایتختنشینان و هم ساکنان جنوب، مرکز و شرق کشور را تهدید میکند. چند سالی میشود، دشتهای ایران یکی پس از دیگری فرو میروند؛ نشستی چند سانتیمتری دارند یا فرونشستی چند متری.
خبرها میگوید، سالانه در تهران زمین 90 برابر شرایط بحرانی نشست میکند و ترک منازل مسکونی در مناطق جنوبی پایتخت گویای خطری است که با پشت سر گذاشتن دشتهای کشور، خود را به نزدیکی شهرها و روستاها رسانده. خطر بهحدی نزدیک شده که با فرونشستهای زمین و ناایمن شدن ساختمانهای مسکونی، خسارت یک زلزله 5 ریشتری، برابر با زلزلهای با قدرت 7. 5 ریشتر خواهد بود. این هشدار را چند روز پیش محمد درویش، مدیرکل دفترآموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست داد و با اشاره به اینکه بیشترین میزان فرونشست زمین در استان تهران در شهریار و ورامین رخ داده است، گفته بود: «از گوشه و کنار شهر شاهد این پدیده هستیم. در منطقه شهر ری خانهها ترک برداشته و افراد مجبور شدند خانههایشان را بفروشند. همچنین در برخی مناطق بزرگراه نواب هم خانهها ترک برداشت به نحوی که درِ برخی خانهها باز و بسته نمیشود و کار به جایی رسیده که اگر زلزلهای با قدرت ۵ ریشتر رخ دهد خسارتش به اندازه یک زلزله با قدرت 7.5 ریشتری خواهد بود و این مسأله فوقالعاده خطرناک است.»
هر چند که فرونشست زمین در حاشیه پایتخت، مرز بحران را پشت سر گذاشته و در تمامی گزارشهای رسمی خبرها از فرونشست 30 تا 36 سانتیمتری زمین در دشتهای جنوبی تهران حکایت میکند، اما وضع در سایر دشتهای کشور خطرناکتر و نگرانکنندهتر است. گفته میشود در 297 دشت کشور با پدیده فرونشست زمین مواجه هستیم و این پدیده در برخی مناطق همچون همدان، فارس و هرمزگان به فروچاله تبدیل شده است؛ چالههایی که بیشتر به چاه شباهت دارند. آخرین نمونه این پدیده، در منطقه ایج در نزدیکی استهبان استان فارس رخ داد که فروچالهای با عمق 80 متر ایجاد کرد. پس از آن در میناب هرمزگان دیده شد و خبرها حکایت از آن داشت که زمین در مرکز شهر میناب فرو رفته است.
رسیدن فروچالهها به مناطق مسکونی و بالا رفتن احتمال وقوع آن در مناطق شهری و روستایی، زنگ خطر و بحرانی شدن شرایط بروز این پدیدهها را به صدا درآورده است. پدیدههایی که میتواند از بسیاری از بلایای طبیعی خطرناکتر باشد، زیرا آسیبهای ناشی از بلایای طبیعی را به شدت افزایش خواهد داد.
فرونشست زمین زیر سایه بحران آب
بروز فرونشست را به عوامل مختلفی مرتبط میدانند، اما همگان روی یک عامل توافق دارند؛ بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و پایین رفتن سطح این ذخایر آبی. به گفته مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی، زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی، «آسیبی که فرونشست زمین وارد میکند در طول زمان است و کمتر احساس میشود. این پدیده معمولا در ایران یا حتی در دنیا، به دلیل برداشتهای بیرویه از منابع آبی اتفاق میافتد. فرونشست ناحیهای بیشتر به این دلیل بروز میکند که در اعماق زمین، خاکهای تراکمپذیری وجود دارد که با برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی، آبی که وزن لایههای بالایی را تحمل میکند، از بین میرود و خاکهایی که امکان تراکمپذیری داشته باشد، فرونشست میکند. در این مناطق چنانچه خاک دانهبندی درشتی داشته باشد، وزن را تحمل میکند و فرونشست دیده نمیشود یا میزان آن کم است.»
امیر شمشکی با اشاره به اینکه فرونشست انواع مختلفی داشته و به عوامل مختلفی هم بستگی دارد، به «شهروند» میگوید: «فرونشست زمین در طول زمان اتفاق میافتد و کمتر احساس میشود اما فروچالهها به صورت ریزشهایی ناگهانی اتفاق میافتد. در فروچالهها، سنگهایی که قابلیت انحلال دارد به صورت ناگهانی یا در زمانی کوتاه فرو میریزد و اتفاقی همچون پدیدهای که در استهبان روی داد را به وجود میآورد.»
آسیبی که فرونشست وارد میکند، در طول زمان است و کمتر احساس میشود اما فروچالهها اگر در منطقه یا محلی باشد که زندگی جریان داشته باشد، خطرات زیادی را به همراه میآورد. این امر باعث شده است، حالا با پدیدار شدن تعداد بیشتری فروچاله در دشتهای کشور، خطر این پدیده نزدیکتر از قبل احساس شود؛ خطری که میتواند ساختمانها را ببلعد و جان صدها نفر را به خطر بیندازد. شمشکی معتقد است، «جدای از آنکه منابع آب زیرزمینی از دست میرود و کم میشود، برداشت از این منابع مشکلات بزرگی به وجود میآورد که خسارت آن در طول زمان از زلزله هم بیشتر است.»
او با تفکیک فروچالهها و فرونشستها از یکدیگر، ادامه میدهد: «با پدیده فرونشست در بسیاری از مناطق کشور همچون فارس، هرمزگان، دشتهای اطراف تهران و ... مواجه هستیم. اما فروچالهها به صورت ناحیهای در مناطق دارای سنگهای انحلالپذیر مانند سنگ آهکی و به عبارت دیگر مناطق کارستیک به وجود میآید. در البرز، نمود فروچالهای نسبت به زاگرس کمتر است. پایین رفتن سطح منابع آب زیرزمینی باعث میشود، وقوع این پدیده سرعت بگیرد.»
اگر تعداد فروچالههایی که در سالهای اخیر ایجاد شده است، شمرده شود تعدادشان صدها مورد خواهد بود که برخی از آنها کوچک و برخی از آنها عمیق و بزرگ است و به گفته شمشکی، شهرت جهانی دارند، همچون فروچاله کبودرآهنگ. فروچالهای که در سال 1387 در نزدیکی کبودرآهنگ همدان پدیدار شد و تا مدتها یکی از جاذبههای گردشگری این منطقه نام گرفته بود. گفته میشد بسیاری کیلومترها راه را طی میکنند تا این فروچاله عجیب و بزرگ را ببینند، «در همدان، کرمانشاه، فارس، کرمان و استانهای غربی کشور، نمونههای بسیاری از فروچالهها داریم. در همدان هم که فروچالههایی اتفاق افتاده که شهرت جهانی دارد، همچون فروچاله کبودرآهنگ.»
پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و برداشت بیرویه از آن، باعث شده است تا بهرهبرداران برای برداشت از آبهای زیرزمینی مجبور به کفشکنی باشند، اقدامی که مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی، معتقد است باعث میشود فرونشست سرعت پیدا کند، زیرا بهرهبرداران با کفشکنی گاه وارد سیستم کارستی میشوند و این امر شکلگیری فروچالهها را سرعت میدهد.
در مناطق خشک و نیمهخشک تقریبا دشتی نداریم که این پدیده در آن اتفاق نیفتاده باشد، این را شمشکی میگوید و ادامه میدهد: «در منطقه خشک و نیمهخشک که توسعه کشاورزی و صنعتی هم در آن رخ داده باشد و خاک آن هم دانهبندی ریزی داشته باشد، بهطور معمول شاهد فرونشست زمین و ایجاد فروچاله هستیم. همچون دشتهای مرکزی کشور، دشت مشهد، جنوب غرب دشت تهران، دشت ورامین، دشت قزوین و...»
او با اشاره به پدیدار شدن فروچالههایی در میناب هرمزگان هم میگوید: «مناطقی داریم مثل میناب که به دلیل نزدیکی به دریا، انتظار نداشتیم شاهد فرونشست زمین باشیم، اما اتفاق افتاده است. در این منطقه توقع داشتیم آب شور شود ولی پیشبینی نمیشد که فرونشست زمین رخ بدهد اما با وجود مجاورت با پهنه آبی، این پدیده رخ داد و اکنون درحال بررسی دلایل آن هستیم. این نشان میدهد که این پدیده در دشتهای ساحلی کشور هم بروز کرده است.»
فقط شانس آوردهایم
فروچاله در شهر یا روستا نداشتیم
در دهه اخیر فرونشستها توسعه پیدا کرده و روند رو به رشد وقوع آنها نگرانکننده شده است. برخی از این وضع با عنوان بلعیده شدن دشتها، روستاها و شهرهای کشور توسط این فروچالهها یاد میکنند. شمشکی در اینباره هم میگوید: «بعضی از دوستان از این اصطلاح استفاده میکنند و من سعی میکنم که خیلی اغراق نشود اما واقعا خیلی مهم است و آسیبهایی را به همراه دارد که جبرانناپذیر است. این آسیبها گاه بسیار بیشتر از سودی است که از طریق کشاورزی به دست میآوریم و باید چندین برابر هزینه کنیم تا به پیامدهای فرونشست زمین فائق بیاییم.»
او ادامه میدهد: «تاکنون شانس آوردهایم اتفاقاتی که در این زمینه روی داده در مناطقی بوده که سازه مهمی در آنجا قرار نداشته است. بروز این پدیده میتواند در منطقه شهری باشد که خسارت آن قابل تصور نیست. میتواند در مکانی باشد که بهعنوان مثال یک نیروگاه مهم کشور قرار دارد و به واسطه این اتفاق در عرض مدتی کوتاه، نیروگاه یا بخشی از تجهیزات آن در چاله فرو رود.»
مخازن ذخایر آب زیرزمینی درحال از دست رفتن است و جای آنها را فرونشستهای زمین و فروچالهها گرفته است، این خبر را هم مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی میدهد، «در رابطه با پدیده فرونشست، خسارات دیگری را مشاهده میکنیم که غیرقابل جبران است. با گسترش این پدیده، محل ذخیره آب یا به عبارتی مخازن زیرزمینی آب را از دست میدهیم. به این ترتیب حتی زمانی که بارندگی خوبی هم داشته باشیم، مخزن ذخیره آب در زیر زمین را از دست دادهایم و این بارندگیها نمیتواند به حل شدن مشکل آب و ذخایر آبی کشور کمکی کند.»
فرونشست، سازههای خطی را میشکند
شمشکی درباره دیگر خسارتهای فرونشست زمین هم میگوید: «سازههای خطی همچون ریلهای راه آهن و لولههای گاز و آب، با وقوع فرونشستها، دچار خسارت میشود. این سازهها وقتی در مسیر با پدیده فرونشست روبهرو شود، دچار مشکل خواهد شد که اگر هزینههای آنها را جمع کنیم، رقم بالایی خواهد بود.»
زمین در مناطق 17، 18 و 19 تهران فرو رفته است
حدود یک دهه است که دستگاهها و کارشناسان مختلف ازجمله سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان زمینشناسی، مرکز پژوهشهای مجلس و ... عددهای مختلفی درباره نشست زمین در جنوب تهران و خسارات آن مطرح میکنند؛ اعدادی از حدود 16 سانتیمتر تا 36 سانتیمتر. رقمی که به گفته محمد درویش 90 برابر شرایط بحرانی است و حال و روز پایتخت را نگرانکننده ترسیم میکند. مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی، در توضیح این اعداد و نگرانیهایی که در اینباره مطرح میشود هم میگوید: «باید این را در نظر گرفت آمارهایی که از سوی کارشناسان مختلف داده میشود، مربوط به چه زمانها و چه مکانهایی است. نخستینباری که این پدیده اندازهگیری شد، سال 84 بود که بررسیهای سازمان زمینشناسی از فرونشست 16 تا 17 سانتیمتری حکایت داشت. در بررسیهای آن سال، بخشهای کوچکی از شهر تهران، تا 2 سانتیمتر فرونشست نشان میداد که ما از 2 تا 2.5 سانت بالاتر را حایز اهمیت میدانستیم. در بررسیهای بعدی متوجه شدیم که فرونشست به مناطق داخلیتر پایتخت یعنی مناطق 17، 18 و 19 آمده است که میتواند سازههای خطی شهر را تحتتاثیر قرار دهد. در سال 2010 میلادی یعنی سالهای 89 - 90 شمسی بررسیها نشان داد که فرونشست به 34 سانتیمتر رسیده است.» او ادامه میدهد: «بخشی از شهر تهران همچون مناطق شمالی و بخشی از شرق، روی خاکهای دانه درشت هستند، همچون مناطق 1، 2 و 3 که در صورت افت سطح آب زیرزمینی، بعید است که درگیر این پدیده شود. شاید پدیدههای دیگری این مناطق را درگیر کند اما فرونشست، خیر. این در حالی است که امکان توسعه این پدیده در مناطق جنوبی شهر وجود دارد و در این صورت خسارات غیرقابل جبرانی را هم به همراه خواهد داشت.» آسیبهایی که این پدیده با خود به همراه میآورد، در این سالها نادیده گرفته شده و همین امر باعث شده تا به گفته شمشکی «فرونشست و فروچالهها توسعه پیدا کند.» در این سالها کسی هم به خساراتی که این پدیده به جای خواهد گذاشت توجهی نکرده است، آنطور که مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی میگوید: «اگر شهرها و روستاها در وسط پدیده باشند، خسارات کمتری از بروز این پدیده خواهند دید. بیشترین خسارت را در حواشی فرونشست زمین شاهد خواهیم بود، زیرا در حواشی، میزان تغییرات نرخ فرونشست بیشتر است. ممکن است دو سطح اختلاف 2 یا حتی 10 سانتیمتری یا حتی بیشتر داشته باشند که در این صورت باعث تضعیف ساختمانها میشود و ساختمانها را در مقابل پدیدههای طبیعی آسیبپذیرتر خواهد کرد.» پدیدههایی همچون زلزله که بهشدت پایتخت و بسیاری از استانهای کشور را تهدید میکند و به گفته محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت
محیط زیست، خسارت یک زلزله 5 ریشتری را با زلزلهای 7.5 ریشتری برابر خواهد کرد و در کنار تهدید فرونشست زمین، فروچالهها میتواند در عرض چند ساعت، بخش کوچک یا حتی بزرگی از یک منطقه مسکونی را ببلعد و فاجعه رقم بزند.