مهدی بهلولی آموزگار
هم امیدوارکننده بود، هم ناامیدکننده؛ گرچه در کل نقطههای امیدواری بیشتر مینمود. برخی چیزها را تا با چشم خود نبینیم، باور نمیکنیم. مدرسههای چادری و کپری، مدرسههای بدون سقف، مدرسههایی با در و دیوارهایی فروریخته یا نیمهفروریخته، مدرسههایی که چند دانشآموز روی یک نیمکت کهنه آن نشستهاند و دیگر دانشآموزان روی موکت کف کلاس؛ اینها را باید دید که خوبِ خوب باورتان شود. البته برای من که خودم 6سال در منطقهای محروم درس دادهام، خیلی هم نادیده و شگفتانگیز نبود، اما باید اعتراف کنم آنچه 2 روز پیش در ۷ آذر، در سالن علامه امینی دانشگاه تهران و در دومین همایش «توسعه و عدالت آموزشی» دیدم و شنیدم تا اندازهای تکاندهنده بود و اگر با چشم خودم نمیدیدم خوبِ خوب باورم نمیشد. گویا نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور هم شگفتزده شده بود که پس از دیدن کلیپ نخست همایش برگشت و گفت من هم بهنوبه خودم از این وضع شرمسارم؛ گرچه پس از آن افزود که تلاشهای زیادی کرده و میکند که دستکم این چهره خشن از فقر و نابرابریهای آموزشی نابود شود یا دستکم از آن کاسته شود.
سخنان آقای نخعی، مدیرکل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان هم شنیدنی بود. گفت که امسال بیش از ۹۶هزار کودک بازمانده از آموزش در استان وجود دارند که درصد چشمگیری از آنها به دلیل فقر است که مدرسه نمیآیند و بسیاری هم به خاطر دوری راه. البته این را هم گفت که از سال گذشته تا امسال توانستهاند میزان جذب سرمایه از خیرین مدرسهساز را 10 برابر کنند؛ از ۳میلیارد تومان به ۳۰میلیارد تومان. نوبخت البته نکته مهم دیگری هم گفت و آن اینکه برنامه توسعه دولت یازدهم، گرد اندیشههای اقتصاددان سرشناس هندی، آمارتیاسن میگردد. فکر میکنم نوعی مرزبندی بود. مرزبندی با نئولیبرالهای پیرو هایک و فریدمن؛ اینکه در عمل تا چه اندازه به این سخن پایبند بماند البته سخن دیگری است.
برخی سخنان را هم تا نشنوی باور نمیکنی. در پنل بودجه آموزش و پرورش گفتم برابر آمار سایت بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۴ بیش از ۴۱۳میلیارد دلار بوده و میدانیم که در همان سال هم بودجه آموزش و پرورش ایران 8– 7میلیارد دلار بوده است. حالا اگر نسبت بگیریم میشود پیرامون 5/1 (یک و نیم) درصد. این عدد یعنی اینکه ایران در ردیف کشورهای فقیر جهان دارد برای آموزش و پرورش هزینه میکند. نماینده سازمان مدیریت و برنامهریزی گفت نه این تقسیم نادرست است و باید این عدد چیزی پیرامون ۶درصد باشد! خب، این هم از آن حرفهایی بود که تا خودت نشنوی باور نمیکنی.
اما همایش «توسعه و عدالت آموزشی» امیدوارکننده مینمود. شاید هم من خیلی خوشبین هستم و از فضای سخنان سیاستمداران به دور که پس از حضور در این همایش، چنین احساسی دارم. اما دوست دارم برخی حرفهای این همایش را باور کنم. از همین جا نیز به همه دستاندرکاران این همایش دو روزه خسته نباشید میگویم. امیدوارم که توانسته باشند گامی کوچک بردارند در راستای محرومیتزدایی از منطقههای محروم ایران.