اسما روانخواه پژوهشگر ا جتماعی
بعضی چیزها آنقدر تکرار میشود که به شنیدنش عادت میکنیم. همه ما میدانیم جنگ، سیاهترین اتفاق ممکن است. همه ما که بالاخص در خاورمیانه زندگی میکنیم میدانیم آتش جنگ میآید تا گریبان خانهها، عشقها و کودکان را بگیرد، میآید تا آوارگی و بیپناهی را عرضه کند. همه ما این مفاهیم را میدانیم اما آنقدر تکرار کردهایم که حساسیتمان را به آن از دست دادهایم. کمتر کسی از ما واقعا میداند جنگ با کودکان، زنان و مردان چه کردهاست. هرازچندگاهی عکسی منتشر شده است و ما هم متاثر! اما واقعیت جنگ چیست؟ واقعیت جنگ آنچیزی است که در مستند A157 میتوان دید. این فیلم به کارگردانی بهروز نورانیپور روایتگر داستان زندگی سه خواهر کرد سوری است که پدر خود را در جریان حمله داعش به شهر از دست دادهاند و از وضع مادر خود اطلاعی ندارند. مستند روایت زندگی «روکن»، «هیلین» و کوچکترین خواهر 10ساله آنها بهنام «سولاف» است که بدون خانواده و مدرک شناسایی بهنوعی زندانی شدهاند و در اردوگاه زندگی میکنند. خواهر بزرگتر راوی اصلی داستان است و همچون مادری که تنها 15سال دارد برای دو خواهر 10 و 11سالهاش مادری میکند. اما اینها هم تمامی واقعیت جنگ نیست. جنگ از این هم میتواند بیرحمتر باشد: تصور کنید دختر 15سالهای که پدرش را کشتهاند، از سرنوشت مادر خود خبر ندارد، در اردوگاه زندگی میکند، بهیکباره بزرگ میشود، برای دو خواهر کوچکتر مادری میکند و میخواهد به دو خواهر کوچکترش بگوید و بفهماند که هر سه حامله هستند!
دردی که این مستند بر ما نمایان میسازد چیزی است که هزاران کودک و نوجوان در جنگهای بیپایان این روزها تجربه میکنند. میتوانیم برای لحظهای خودمان را جای آنها بگذاریم؟ چشمانمان را ببندیم و برای لحظاتی خودمان را به جای دختری بگذاریم که کودکی حاصل از تجاوز در آغوشش آرام گرفته است؟! آن هم نه در شرایط طبیعی بلکه در اردوگاه، در جنگ، در سرما و در بیپناهی. اینها بخشی از واقعیتهای بیپرده جنگ هستند که کارگردان این اثر با همه سختیهای پیشرو داوطلب ثبت آن شده تا بار دیگر به ما یادآوری کند جنگ تا چه اندازه بیرحم است و نباید به حضورش عادت کنیم. داوطلبانی که بر ضدجنگ قدم برداشتهاند کم نیستند، برخی مانند کارگردان فیلم A157 داوطلب ثبت پیامدها و آسیبهای جنگ میشوند و برخی داوطلب ترمیم آسیبها و پیامدهای آن. لابهلای اخبار و گزارشهای متنوع این روزها خبری منتشر شد با این عنوان که پزشک خراسانی جایزه سازمان منعگسترشسلاحهایشیمیایی جهان را کسب کرد. خبری که بازتابهای گسترده نداشت اما از کسی سخن میگوید که سالها برای کاهش درد قربانیان سلاحهای شیمیایی تلاش کرده است. پروفسور «مهدی بلالیمود» که به پدر سمشناسی ایران معروف است، به همراه دکتر «الستر هی» متخصص سمشناسی بالینی از انگلستان موفق به دریافت جایزه سازمان جهانی منع گسترش سلاحهای شیمیایی شدهاند. پروفسور بلالیمود، رئیس مرکز تحقیقات سمشناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، هدف از انتخاب نامزد جایزه منع سلاحهای شیمیایی که از سال 2013 در این سازمان بنیانگذاری شده است را شناسایی اندیشمندان برجسته و سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی که نقش بارزی در ایجاد جهان عاری از سلاحهای شیمیایی ایفا میکنند، عنوان میکند. وی در ارتباط با دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق میگوید: در آن زمان تمام مجروحان بمباران شیمیایی جنگی را به مشهد اعزام میکردند و آنان در بخشهای بیمارستانهای امامرضا(ع) و قائم(عج) مشهد بستری بودند. در سالهای جنگ علاوهبر حضورم در مشهد برای اقدامات درمانی و پژوهشی درخصوص مجروحان جنگی به شهرهای دیگر کشور نیز سفر میکردم و یادم میآید که بهدلیل مشغله کاری شبها دو تا سه ساعت بیشتر خواب نداشتم، از سوی دیگر با شرکت در کنفرانسها و همایشها نتایج تحقیقات علمی پیرامون حوادث دلخراش مجروحان شیمیایی جنگ همراه با فیلم و عکس را نیز منتشر میکردم.
پروفسور مهدی بلالیمود که در تلاش برای کاهش آسیبهای ناشی از جنگ سالها تلاش کرده است، چاپ و انتشار 31 کتاب نظیر گازهای اعصاب، سمشناسی پایه و بالینی ترکیبات فسفردار عالی، جنگهای اعصاب، حشرهکشهای فسفره و اصول کلی درمان مجروحان شیمیایی را در کارنامه علمی خود دارد. افرادی هستند که داوطلب نشاندادن حقایق اند و افرادی هستند که سالها تلاش میکنند تا پلیدیهای جنگ را ناپدید سازند، ما داوطلب چهچیزی شدهایم؟ خانهها هر روز و هر روز ویران میشود و جلسات بیپایان درخصوص پایان این جنگ تمامی ندارد. تکلیف ما چه میشود؟ شاید کمترین کاری که باید انجام دهیم، داشتن حساسیت نسبت به دنیای اطرفمان است و اینکه گاهی خودمان را به جای دیگران بگذاریم و ببينیم اگر ما در شرایط آنها بودیم چه میکردیم و یادمان نرود جنگ، سیاهاست و کودکان را میبلعد. یادمان نرود کنار گوشمان چه اتفاقی میافتد و تنها برای پاریس شمع روشن نکنیم...