شماره ۷۱۴ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۵ آبان
صفحه را ببند
فرانسه و داعش

وقتي حادثه‌اي چون پاريس رخ مي‌دهد، نگاه‌ها برحسب این‌که اولویت‌های افراد چه باشد، متوجه موضوعات گوناگونی از اين پديده مي‌شود. برخي در پي كيفيت
 رخ دادن ماجرا هستند، برخي در پي فهم اثرات و تبعات آن و واكنش‌هاي طرف‌هاي ماجرا هستند، برخي به اثرات عاطفي و انساني رويداد توجه دارند. گروهي هم به دنبال ريشه‌يابي و حتي شناسايي مقصران ماجرا هستند، هرچند برخي نيز همه ماجرا را در چارچوب الگوي توطئه‌گرانه تحليل مي‌كنند و اينكه حتما فرانسوي‌ها خودشان در ماجرا دست داشته‌اند، چون غيرممكن مي‌دانند كه در چنين شرايطي و پس از اتفاقات ‌سال گذشته شارلي ‌ابدو در پاريس؛ پليس فرانسه نظارت كافي بر رفتارها و ارتباطات نيروهاي مظنون نداشته باشد، به ويژه آنكه برخي از آنان تحت نظر هم بوده‌اند. روشن است كه به سختي مي‌توان با اين‌گونه نظريات همراهي كرد، ولي اگر به تيتر برخي رسانه‌ها و نيز تحليل برخي از افراد نگاه كنيم، متوجه مي‌شويم كه از نظر آنان داعش محصول و دست‌پرورده غربي‌ها براي اهداف و سياست‌هاي منطقه‌اي آنان بوده و اكنون خودشان دچار عوارض اين هيولاي خودساخته شده‌اند. اين يادداشت در پي شرح اين ادعاست و اين‌كه آيا اصولا چنين مسأله‌اي صحيح است يا خير؟ و اگر نيست، واقعيت ماجرا چيست؟ اين‌كه گمان كنيم، غربي‌ها نيروهاي افراطي و تروريست را تأسيس و سازماندهي و به‌طور مستقيم تقويت كرده‌اند، به نظر پذيرفتني نيست و بيشتر شبيه نظريه توطئه مي‌نمايد كه هر نوع اتفاق و رويداد منفي را به دست‌هاي پشت پرده قدرت‌هاي بزرگ ربط دهيم. اين نگاه در تحليل انقلاب هم بود و هنوز هم برخي از افراد گمان مي‌كنند كه دست‌هاي پشت پرده موجب رفتن شاه شد و در غير اين صورت او مي‌توانست به بقاي خود ادامه دهد. همين نگاه است كه هنوز اعتقاد دارد که انفجارهاي برج دوقلوي 11 سپتامبر 2001، زير سر خود آمريكايي‌هاست يا آن‌كه يهوديان آن را طراحي و اجرا كرده‌اند، به‌طور طبيعي برخي اخبار و شواهد درست و نادرست نيز براي اين‌ گونه ادعاها دست‌وپا مي‌شود. بنابراين چنين برداشتي نمي‌تواند مقرون به صحت باشد، ولي ممكن است از زاويه ديگري به مسأله پرداخت. از اين زاويه كه غرب در سياست‌هاي منطقه‌اي رفتار مسئولانه‌اي كه همراه با آينده‌نگري باشد، پيشه نمي‌كنند.

درحالي‌كه در موارد ديگر و مربوط به منطقه خودشان، حداكثر آينده‌نگري را در تصميمات خود لحاظ مي‌كنند؛ ولي در سياست‌هاي منطقه‌اي ما بسيار غيرمحتاطانه و بي‌مبالات عمل مي‌كنند و در نتيجه همين بي‌مسئوليتي است كه زمينه براي شكل‌گيري اين گرايش‌هاي افراطي فراهم مي‌شود، هرچند آنان قصد ديگري از سیاست‌های خود داشته‌اند ولي اينكه قصد آنان چيست، يك بحث است و اينكه نتيجه عملي آن چه شده بحث ديگري است. نتيجه‌اي كه از ابتدا قابل پيش‌بيني بوده است. اجازه دهيد كه ملموس و عيني بحث كنيم.
پيش از اينكه اتفاقات بهار عربی رخ دهد، دولت فرانسه و وزير خارجه آن روابط بسيار گرمي با دولت بن‌علي در تونس داشتند. به‌طوري‌كه از امتيازات شخصي هدیه داده شده به آنان از سوی اين رژيم نيز بهره‌مند مي‌شدند. آنان هيچ‌گاه اعتراض جدي و حتي غيرجدي به رژيم تونس نداشتند. همچنين با حكومت ليبي و معمر قذافي روابط حسنه‌اي داشتند و حتي گفته شد كه قذافي
 از در انتخابات فرانسه از سارکوزی حمايت مالی كرده، از این‌رو اعتقاد جدی بر این است که كشته شدن بي‌دليل قذافي با حمايت يا راهنمايي نيروهاي خارجي انجام شده تا اين خزينه اسرار، نتواند اسرار خود را فاش كند. حالا اين رفتار غیرمسئولانه آنان را بگذاريد در كنار حمايت نظامی از قيام مردم ليبي و حضور مقامات فرانسوي در ليبي پس از سرنگوني قذافي و نيز بالا بردن پرچم فرانسه در ميان مردم ليبي. ولي فراموش نکنیم، همان موقع كه فرانسوي‌ها در كنار ساير كشورهاي غربي، مواضع ارتش ليبي و زيرساخت‌هاي این کشور را به‌طور مداوم زير آتش و موشك گرفته بودند، خيلي‌ها معترض شدند كه اين شيوه كار نه‌تنها به دموكراسي در لیبی منجر نخواهد شد، بلكه نيروهاي سلفي و تندرو را در ليبي همه‌كاره خواهد كرد. ولي فرانسه و ساير دولت‌هاي غربي كمترين توجهي به اين واقعيت نداشتند، در نتيجه با سقوط رژيم قذافي و تارومار كردن ارتش ليبي و سپس كشتن قذافي، يك كشور بي‌دولت با هزاران گروه مسلح را جايگزين آن كردند و لیبی به منطقه‌اي تبديل شد كه نيروهاي افراطي را توليد و تكثير و سپس با سازماندهی صادر مي‌كند؛ آنان به سوريه و ساير مناطق صادر شدند. كاري هم كه غربی‌ها در سوريه كردند، امكان جذب و بازتکثیر اين نيروها را در سوریه فراهم نمودند. با ايجاد چنین مناطق امنی، نيروهاي افراطی از كشورهاي اروپايي نيز به منطقه سرازير شدند. فرانسوي‌ها و غربي‌ها ابتدا در برابر اين وضع ابراز رضايت كردند، به اين خيال كه اين افراد براي مبارزه با اسد و سرنگون كردن آن به اين‌جا مي‌آيند، غافل از اين بودند كه آنان وقتي در منطقه تثبيت و تكثير شدند، به همه جا ازجمله اروپا و فرانسه سر خواهند كشيد، همچنان كه تاكنون چنين شده است.
بنابراين مسأله اين نيست كه داعش ساخته غرب و آمريكا است. اتفاقا آنان با یکدیگر دشمن هستند، بلكه منظور اين است كه شكل‌گيري چنين نيروهايي ناشي از فقدان مسئوليت‌پذيري و آينده‌نگري در رفتارهاي غربی‌ها در منطقه است. هرچند دلايل و علل مهم‌تر شكل‌گيري افراطیون در منطقه است؛ ولي بدون دخالت‌های غربی‌ها، شكل‌گيري نيروهای تروریستی حداقل در اندازه‌های کنونی بعيد بود؛ از دخالت شوروي در افغانستان گرفته تا غرب در عراق و سوريه و ليبي.


تعداد بازدید :  1351