شماره ۶۸۴ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۹ مهر
صفحه را ببند
مرثیه‌ای برای ماه مهر

امیر ‌هاتفی‌نیا روزنامه نگار

یکم. «۷۱۲هزار تومان»؛ این، دریافتیِ ماهانه 50‌درصد از کارگران و مشمولان قانون کار است. عبارت بالا یک جمله است، جمله هم با فعل تمام می‌شود، طبیعتا انتهایش «نقطه» می‌خواهد؛ اما این جمله با نقطه هم به پایان نمی‌رسد؛ می‌پرسید چرا؟ پاسخ به این پرسش ساده است: چون که ماه مهر، ماه مدرسه از راه رسیده و تمام این مقدار، یعنی «۷۱۲‌هزار تومان»، کفاف هزینه تهیه لوازم‌التحریر، پوشاک و دیگر متعلقاتی که زمانه شکل گرفته براساس «رقابت» باب کرده را نمی‌دهد.
دوم. حالا به معادلات سطرهای پیشین «کاهش بیش از 60‌درصدی قدرت خرید طبقات فرودست از ‌سال ۸۴» را هم اضافه کنید. حالا به معادلات سطرهای پیشین «پولی‌شدنِ مدارس دولتی» را هم اضافه کنید. حالا به معادلات سطرهای قبل، سوءاستفاده برخی از گروه‌ها به اسم «جمع‌آوری کمک برای خرید لوازم‌التحریرِ کودکان خانواده‌های نیازمند» را هم اضافه کنید. حالا به معادلات سطرهای بالا «خط فقرِ 2‌میلیون و 700‌هزار تومانی برای یک خانواده ۵ نفره» در شهری مثل تهران را هم اضافه کنید.
سوم. ماه مهر از راه رسید؛ درحالی‌که هر روز خبر از خصوصی‌شدنِ یک حق طبیعیِ شهروندان به گوش می‌رسد، خبر از بازار آشفته‌ای که فریاد می‌زند: «بخور، تا خورده نشوی.» همین چند روز پیش بود که یکی از مسئولان از توزیع بُن به خانواده‌های مستمند جهت تهیه اقلام موردنیاز دانش‌آموزان‌شان خبر داد و گفت که این بُن‌ها در اختیار این خانواده‌ها و با حفظ کرامت قرار می‌گیرد.
می‌دانید الان به چه روزی فکر می‌کنم؟ خب، به روزی که فرودستان برای رسیدن به حق طبیعی خود هیچ منتی را متحمل نمی‌شوند؛ هیچ منتی، چه اسمش بُن باشد، چه یارانه.
چهارم. یک سوال: نیازی هست که بگویم «بیایید برگردیم به اول متن و جمله ابتداییِ آن‌را یک ‌بار دیگر بخوانیم؟»

 


تعداد بازدید :  697