مهدی مالمیر روزنامهنگار
در لابهلای هزاران خبر نگرانیآوری که از زمین و زمان میرسد، خبر بخشش پدران و مادرانی که در پای چوبههای دار از خون جگرگوشههایشان میگذرند، اخگرهای نویدبخشی است که دلهای کوشندگان اجتماعی و سیاسی را گرم میکند. از پارسال که مادری در شمال کشور از خون فرزندش گذشت و به سیلی مادرانهای بسنده کرد، تا امسال که چند خانواده و اولیای دم راه بخشش را در پیش گرفتهاند، میتوان امیدوار بود که این رویدادهای مبارک مستدام باشد.
به یک اعتبار خبرهای خوبی از این دست مهر تأیید دوبارهای است بر این جمله سوفوکل در شاهکارش «آنتیگونه» که سالها پیش از این گفت: «در میان شگفتیهای زمین، انسان از همه شگفتانگیزتر است». و به راستی چه شگفتی از این بالاتر که داغ فرزند را تنها با سیلی مادرانهای پاسخ گفتن و باز چه شگفتی از این والاتر هنگامی که همه چیز برای خونخواهی مهیاست، از تمام دلچرکینیهایی که بر دل و جانت تلنبار شدهاند، به آنی چشم بپوشی.
خشونت زخم ناسور جامعه ماست. از نفرتی که بر سر کوچکترین اختلاف سیاسی از زبان برخی سیاستمداران ما زبانه میکشد تا بندبند زندگی روزمره، میتوان چهره کریه خشونت را نظاره کرد. میشود برای خشونتی که امروز همانند هوا تنفس میکنیم، زنجیرهای از دلایل و توجیهات ریسه کرد! از بیکاری و بلاتکلیفی جوانان بگیرید تا مشکلات اقتصادی و آلودگی هوا و ترافیک عصبخراش شهرها و... اما با این همه، هرگز نمیتوان مسئولیت فردفرد ما شهروندان را در دامن زدن به فضای پرخشونتی که حالا وقیحانه در برابر ماست، نادیده گرفت.
آمار خجالتآور زدوخوردهای خیابانی و میزان جرم و جنایتی که در شهرهای بزرگ در جریان است، بیهیچ تعارفی از گرهای بزرگ در درون ما خبر میدهد و آن اینکه بسیاری از ما هیچگاه به سهم بزرگی که در ساختن جامعهای به دور از خشونت داریم، اعتنای درخوری نداشتهایم.
با این همه اما، پدران و مادران داغدیده و مکافات کشیدهای که این روزها بزرگوارانه از سر تقصیر خطاکاران میگذرند، شاید به غریزه دریافتهاند که بخشش تنها راه رها شدن از چرخه دوزخی خشونت است و ما مردم بهرغم نمایش دل به همزنی که برخی از ما در کوچه و خیابان میدهیم، هنوز «بخشیدن» را از یاد نبردهایم و به راستی از آنچه مینُماییم، بهتریم!
[email protected]