سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
ایران به عراق گفت: آثار تاریخیتان را بدهید ما نگه داریم، داعش میزنه داغونشون میکنهها
عراق به ایران جواب داد: شوخی میکنی؟!
ایران گفت نه، چه شوخیای؟! عراق پایتخت ایرانه! بیایید مذاکره کنیم سر این، باحاله!
عراق گفت: سر اینکه ما پایتخت شما بشیم مذاکره کنیم؟
ایران گفت نه بابا سر انتقال آثار باستانی عراق به ایران برای خودتون میگیم که از شر داعش محافظتش کنیم! بیا مذاکره کنیم. بعد اگه توافق کنیم میشه توافق «آبع باب ما شد»! مثل «برجام»! باحاله! بیا مذاکره کنیم!
عراق: دوست داری؟! خب اوکی! بگو
ایران: بدید دیگه، آثار باستانیتونو بدید. باغهای معلق بابل رو بدید، بَختالنَصر رو بدید! سومر رو هم بدید!
عراق: بَخت النَصر؟! آقای ویراستار؟ بخت النصر (ویراستار: نخیر، بُختُ النصَر) خب بدیم که چی بشه؟!
ایران: بدید ازشون محافظت کنیم داعش نزنه داغونشون کنه.
عراق: میشه چند تا سوال ازتون بپرسم؟!
ایران: مسابقه سی ثانیه است؟
عراق: تقریبا... بخت النصر کی بود؟
ایران: م...م... اسم طاغوتی گیشا بود؟
عراق: باغهای معلق بابل رو بهتون بدیم، قول میدید عین باغهای شمیران و نیاوران و شیراز و یزد و جاهای دیگه نابودشون نکنید؟ حمله گاز انبری نکنید بهشون؟!
ایران: مو بچه طرقبه یوم! قول مو قول مره!
عراق: یه سوال دیگه، سومر اصلا کجاست؟
ایران: اگر جزو تخت جمشید نباشه حتما توی عربستان سعودیه! مگه جزو سواحل دریای خزر نیست؟! ببین اینها رو ول کن مهم اینه که یه زمانی مال ایران بوده!
عراق: آره اصلا ولش کن! بهم بگو خونه نخستوزیر سابقمون که نفت عراق رو ملی کرد براتون بفرستیم؟ باهاش چیکار میکنید؟!
ایران: خب اگر کلنگی باشه که به درد نمیخوره، نمیصرفه بفرستیدش، همونجا سرمایهگذاری میکنیم پاساژ میسازیم براتون! دو تا کتابفروشی و سالن سینما هم میزنیم که روزنامههای بد نزنند شهرداری بغداد کار فرهنگی نمیکنه!
عراق: خب، اینم هیچی، ستونهای کاخهای نینوا رو براتون بفرستیم چیکار میکنید باهاش؟ قول میدید بهتر از معبد آناهیتا توی کنگاور ازش مراقبت کنید؟!
ایران: م م م سر ستون همونهاییه که میشه گلدون روش گذاشت؟
عراق: اینم ول کن، اگر سنگ قبرهای تاریخیمون رو براتون بفرستیم باهاش چیکار میکنید؟
ایران: سنگ قبر؟ مرد حسابی بگو نمیخوایم بفرستیم دیگه، سنگ قبر باستانی به چه دردمون میخوره؟ ببینم میشه ساب زد بهعنوان سنگنما فروختش؟ برای خودتون میگم، میگم کرایه حملش دربیاد، از جیب پول ندید!
عراق: اینم بیخیال، یک سری کاروانسرای قدیمی داریم، بفرستیم براتون؟ یا یک سری خونه قدیمی هم داریم که سریال عمو جان ناصر توش ساخته شده! یه کافه - هتل قدیمی هم داریمها، کنار دجله، مردم خیلی ازش خاطره دارند!
ایران: اینها به چه دردمون میخوره، آثار باستانی چینیهاتون رو دارید میدید بهمون؟ یک مشت خرابه رو چیکارش کنیم؟! از اون آثار تاریخی پول در آرها بهمون بدید!
عراق: داداش گلم! یکی از شاعرای ما یک شعری داره میگه: هانای دل عبرت بین، دیده نظر کنها، آثار باستانی ایران را، آینه عبرت دان!
ایران: چی؟! خاقانی؟ خاقانی شاعر ملی ما رو قر زدید برای خودتون؟!
عراق: آهان! کمپین تشکیل بدید عمو ببینه! برادر من، اینکه ما آثار باستانیمون رو بفرستیم پیش شما، مثال جوی به دریا بردن و زیره به کرمان فرستادن و پسته به رفسنجان بردن و خاطره تعریف کردن پیش رفسنجانیه!