[فاضل ترکمن، شاعر و طنزپرداز] گفته بود: «یک زبان دارم، دو تا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق» و حرف حق میزد؛ حرفِ حساب... بدون اینکه در نظر بگیرد حرف حق او منافع جناح چپ را نشانه میگیرد یا جناح راست را. برای او این وسط «حرف حق» اهمیت داشت و دندانهای لق را اگر حتی نمیکَند و دور نمیانداخت، درمان میکرد! میگفت: «طنز چاقوی جراحی است؛ نه کارد سلاخی!» و تا حدود زیادی چه در قامتِ «سوپاپ اطمینان» و چه در قامت مستعارِ «گلآقا» جایگاه و پایگاه «طنز و کاریکاتور» را بعد از انقلاب حفظ کرد. مجموعه یادداشتهای «دو کلمه حرف حساب» که از دیماه سال ۱۳۶۳ در صفحه سوم روزنامه «اطلاعات» منتشر میشد، از معدود روزنههای روشن و امیدوارکننده مطبوعات بود؛ آن هم در سالهایی که جنگ یا بحثهای ایدئولوژیک مختلف، مجالی برای شوخطبعی و کمتر جدیگرفتن دنیا و آدمهایش باقی نمیگذاشت.
گلآقا در چنین شرایط خشک و اخمویی سراغ خلق کاراکترهایی خیالی با مختصات اخلاقی خاص خودشان رفت؛ «شاغلام»، «غضنفر»، «ممصادق»، «کمینه عیال ممصادق» و... تا مقدمهای باشد برای ایجاد ظرفیت و خلاقیت طنز و شوخطبعی در سالهای پس از انقلاب. دو کلمه حرف حساب اگرچه شامل مهمترین طنزهای منثور و منظوم گلآقا در کارنامه کاری او است، اما صابری با تأسیس «موسسه گلآقا» و بهطور مشخص آغاز انتشار «هفتهنامه گلآقا» در نخستین روز آبانماه ۱۳۶۹به هدف و غایت نهایی خودش رسید. نخستین نسخه هفتهنامه گلآقا با قیمت ۱۵تومان منتشر و خیلی زود نایاب و سپس تجدید چاپ شد. یکجور قدرتنمایی طنز و ابراز وجود و ظهور دوباره او که خیلیها آن را بعید میدانستند. حالا دیگر جایی بود که میشد انتقادات تندوتیزی به دولت و وزرای آن داشت، هرچند که نام این انتقادها را «سازنده» میگذاشتند و برخی نیز با نسبتدادن گلآقا به بدنه اصلی نظام، طنزهای گلآقایی را کماهمیت و تشریفاتی جلوه میدادند. این کلیشه ذهنی اما با فعالیت پررنگ طنزپردازان و کاریکاتوریستهای مطرح نشریه «توفیق» از منوچهر احترامی و عمران صلاحی تا محمدرفیع ضیایی و ناصر پاکشیر رنگ و روی قابل اعتمادتری گرفت. انگار موسسه گلآقا با هر نسبتی و صفتی که به آن میدادند، تنها گلستان کوچک این برهوت بیآب و علف بود که روشنفکران نیز صلاح نمیدیدند رهایش کنند و تنهایش بگذارند. یکی از دستاوردهای بزرگ کیومرث صابری فومنی همین است؛ همین که با سیاست و کیاست؛ نویسندگان، منتقدان، طنزپردازان و مخاطبان مختلفی را از احزاب مختلف و با عقاید و ایدئولوژیهای متنوع در کنار هم جمع کرد. هفتهنامه گلآقا حالا دیگر تبدیل به تریبونی شده بود که از طرفی برانداز به نظر نمیرسید و احتمال توقیف آن وجود نداشت و از طرفی دیگر میتوانست صدای اپوزیسیون و گروههای منتقد دولت باشد. بگذریم از اینکه گاهی این نقدها بیشتر گریبانگیر کاراکتری مثل دکتر حسن حبیبی میشد که از قضا گلآقا با او رفاقت داشت و کاریکاتوریزهکردن او تا این حد و اندازه در نظر خواص، بیشتر به محبوبکردن این چهره ختم میشد تا زیر سوالبردن او و انتقاد به فعالیتهای کاریاش. بههرحال مجموعه شوخیها و کاریکاتورهای احمد عربانی و هفتهنامه گلآقا که بعدها توسط همین انتشارات در قالب کتاب نیز منتشر شد، مورد استقبال عوام قرار گرفت و از جهت دیگر، قبح شوخی یا طراحی کاریکاتور چهره مسئولان دولتی را تا اندازهای کنار زد. کیومرث صابری فومنی «گلآقا» قطعا از چهرههای شاخص بعد از انقلاب است که بررسی آثار و فعالیتهای او میتواند موضوع بسیاری از پایاننامههای دانشجویی باشد. رویا صدر در مجموعه «طنزپردازان معاصر» و مجلد مختص به کیومرث صابری فومنی «گلآقا» شناخت مختصر و مفیدی از گلآقا، زندگی، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و نمونه آثار او ارایه داده است. کتابی که با جلدی سبزرنگ توسط «انتشارات گلآقا» منتشر شد که حالا دیگر نایاب است در این بازار آشفته نشر و کتاب و کاغذ.