مجلس یازدهم از همان آغاز نشان داد که میخواهد متفاوت از گذشته عمل کند. انتخاب هیأترئیسه دائمی مجلس شورای اسلامی برخلاف رویه معمول مجالس پیشین روز پنجشنبه هفته گذشته برگزار شد و همانگونه که بیشتر ناظران سیاسی پیشبینی میکردند، محمدباقر قالیباف بهعنوان رئیس مجلس یازدهم از سوی نمایندگان انتخاب شد. قالیباف برای رسیدن به این کرسی راه همواری طی نکرد؛ رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب و حضور نصف و نیمه رقیب دیرینه اصولگرا از یکسو و حضور نداشتن لاریجانی در میدان رقابتهای پارلمانی، این امید را در قالیباف و همطیفانش ایجاد کرده بود که بیدردسر کرسی ریاست پارلمان یازدهم را فتح کنند، اما با وجود جبهه پایداری و احمدینژادیها کار برای قالیباف سخت شد. چه در زمان بستن لیست انتخاباتی و سرلیست شدن او، چه بعد از ورود به پارلمان و رقابت بر سر صندلی شماره یک پارلمان، مخالفتها با قالیباف کم نبود. پایداریها در چندسال اخیر مخالفان سرسخت سردار بودند. آنان حتی خط قرمز خود را برای همراهی با شورای ائتلاف، حذف قالیباف عنوان کرده بودند، اما مقاومت چهرههایی چون حداد عادل، چمران و دیگر اعضای شورای ائتلاف از یکسو و دوراندیشی پایداریها از احتمال رأی نیاوردن لیست مجزا از شورای ائتلاف در نهایت سبب شد ۴۸ ساعت قبل از انتخابات، فرزندان معنوی آیتالله مصباح با گرفتن سهمی قابل توجه از شورای ائتلاف و قالیباف تن به سرلیستی او بدهند.
راهیابی به مجلس فضایی فراهم کرد که اینبار جدا از پایداریها، طیف وزرا و دولتمردان احمدینژاد نیز که حضوری پرتعداد در پارلمان داشتند، در کنار هم، صف مخالفان قالیباف را برای رسیدن به کرسی ریاست شکل دهند. گرچه درنهایت این قالیباف بود که مانند انتخابات، در لحظه نهایی همه مخالفان را راضی کرد و بر صدر مجلس نشست. همچنین تکلیف 11 کرسی دیگر هیأترئیسه مشخص شد. تقریبا بیشتر اعضای هیأترئیسه مجلس یازدهم از دو گروه اصلی اصولگرایان در مجلس تشکیل شده است. محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت و از نزدیکترین چهرهها به قالیباف بهعنوان ناظر وارد هیأترئیسه مجلس شد و در کنار او محسن دهنوی و روحالله متفکر آزاد از دیگر چهرههای نزدیک به قالیباف بهعنوان دبیران هیأترئیسه مجلس انتخاب شدند. چهرههای نزدیک به جبهه پایداری هم سهم زیادی از هیأترئیسه بهدست آوردند. امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نایبرئیس اول از چهرههای نزدیک به این طیف است. احمد امیرآبادی، دبیر هیأترئیسه مجلس هم کاندیدای پایداریها از قم بود. موسوی لارگانی و حاجی دلیگانی نیز از دبیران نزدیک به جبهه پایداری هستند. علیرضا سلیمی که بر کرسی ناظران مجلس تکیه زد نیز در طیف فکری پایداریها تعریف میشود.
انصراف حاجیبابایی؛ اصرار میرسلیم
با آغاز رایزنی برای تعیین رئیس مجلس یازدهم، اختلافات قدیمی دو گروه اصلی اصولگرایان راهیافته به مجلس از سر گرفته شد. از سویی، هواداران محمدباقر قالیباف ایستاده بودند که با توجه به جایگاه قالیباف معتقد بودند او باید تنها گزینه اصولگرایان باشد و از سویی، اعضای جبهه پایداری قرار داشتند که مخالفتشان را با سردار علنی کردند. هرچند در کنار این دو گروه، احمدینژادیها و حزب موتلفه هم سودای ریاست مجلس را داشتند، اما تعداد کم آنان چندان تأثیری بر اوضاع نداشت. جبهه پایداری در جلساتی با عنوان «وفاق» به این جمعبندی رسید که از حمیدرضا حاجیبابایی بهعنوان نامزد ریاست حمایت کند؛ انتخابی که صدای هواداران قالیباف را هم درآورد. اما ساعاتی پیش از رأیگیری رسمی برای هیأترئیسه مجلس، خبری منتشر شد که نشان از اتفاقات جدید داشت. در رأیگیری فراکسیون اکثریت مجلس برای نامزدی هیأترئیسه «قالیباف با کسب ۱۶۶ رأی از مجموع ۲۴۰ رأی مأخوذه و حاجیبابایی با ۵۷ رأی گزینههای نهایی فراکسیون انقلاب اسلامی برای ریاست مجلس شدند». خبری که نشان میداد قالیباف شانس نهایی است و رقیب او حاجیبابایی با فاصله از او ایستاده است. حاجیبابایی که دیگر شانسی برای خود متصور نبود، سعی کرد تا آخرین لحظه از نامزدیاش استفاده کند و چند دقیقه پیش از قرائت اسامی نامزدهای ریاست مجلس انصراف داد؛ انصرافی که باعث شد آرای محمدباقر قالیباف بیش از گذشته شود و او با کسب 230 رأی ریاست مجلس را بهدست آورد. اما مصطفی میرسلیم از حزب موتلفه و فریدون عباسی از احمدینژادیهای مجلس بر نامزدی خود اصرار داشتند. میرسلیم کاندیدای نزدیک به طیف سنتی اصولگرا با تعداد رأیی که به دست آورد، نشان داد حتی نتوانسته این طیف از اصولگرایان را راضی به همراهی صددرصدی با خود کند وتنها ۱۲ نفر او را در جایگاه ریاست مجلس دیدهاند. فریدون عباسی هم 17 رأی کسب کرد و به نظر میرسد حتی احمدینژادیها هم با او همسو نبودهاند.
قالیباف و رابطه با دولت روحانی
محمدباقر قالیباف ورود به عرصه سیاسی را از سال 84 و انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری آغاز کرد و در انتخابات سالهای 92 و 96 هم بخت خود را برای بهدست آوردن ریاستجمهوری آزمود. گرچه محمدباقر قالیباف همواره در طیف اصولگرایان قرار گرفته، اما هیچوقت عضو رسمی احزاب مهم اصولگرا نبوده است و تنها با استفاده از ظرفیتهایش احزاب حامی برای خود ایجاد کرده که مهمترین آنها حزب پیشرفت و عدالت است. شاید همین مسأله باعث شده طی تمامی دورههای حضورش در عرصه سیاسی بتواند از گفتمانهای مختلف استفاده کند. در دوره اصلاحات او خود را اصولگرای اصلاحطلب میدانست، در عصر احمدینژاد، مدیر جهادی و پس از شکست اصولگرایان در انتخابات سال 96 نواصولگرا شد؛ نواصولگرایی که در نامهاش خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز» از آن رونمایی کرد. قالیباف در نامهاش با ابراز اینکه به این باور رسیدم که «تغییر اساسی در نحوه کنشِ جریانِ اصولگرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مؤمن و دلسوز انقلاب و کشور است، تأکید کرد که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزشهای انقلابی جمهوری اسلامی، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند. حالا عصر نواصولگرایی قالیباف آغاز شده است؛ عصری که دیگر احزاب قدیمی اصولگرایان در آن حضور پُررنگی ندارند. نماینده جامعه روحانیت مبارز از لیست سینفره تهران برای مجلس یازدهم کنار گذاشته شد و حزب موتلفه اسلامی هم در مجلس پایگاه محکمی ندارد. باید دید اصولگرایان با قالیباف به کدام سمت خواهند چرخید. اما در مقام ریاست مجلس، مهمترین مسأله برای قالیباف رابطه با دولت ائتلافی حسن روحانی است. روحانی و قالیباف در مناظرههای انتخاباتی سال 96 حملات شدیدی متوجه همدیگر کردند، اما آیا این دو در مقام ریاست قوه مقننه و مجریه هم همان روند را ادامه خواهند داد؟ زمان زیادی برای پاسخ به این پرسش نیاز نیست.