شماره ۱۹۴۹ | ۱۳۹۹ يکشنبه ۳۱ فروردين
صفحه را ببند
تأملات کرونایی سیروس الوند در گفت‌وگوی رودررو با «شهروند»
کرونا نشان ‌ داد که چقدر در مقابل بلایا حقیریم

‏  [پولاد امین] «دنیای بعد از کرونا دنیای متفاوتی خواهد بود و قطعا یکسری از مناسبات در قیاس با دوران پیش از کرونا تغییر ‏خواهد کرد. مثلا دیگر فکر نمی‌کنم هنرپیشه‌ای بتواند به خودش اجازه دهد درخواست مالی نامعقول از تهیه‌کننده‌ای داشته باشد؛ و ‏حتی اگر هم او این درخواست را داشته باشد، تهیه‌کننده با اختصاص چنان دستمزدی به او موافقت کند. یا فکر نمی‌کنم دیگر آن ‏اداها و ژست‌های هنرمندان و بازیگران و کارگردانان محلی از اعراب داشته باشد.»‏ اینها تأملات هنرمندی کهنه‌کار است به نام سیروس الوند. سینماگری با حدود پنجاه‌سال سابقه و حدود چهل فیلم در مقام نویسنده ‏و کارگردان؛ که در این میان با آثاری چون فریاد زیر آب، دست‌های آلوده، چهره، برخورد و چند فیلم دیگر جایگاهی ثابت در ‏خاطرات سینمادوستان دارد.  ‏در این روزهای کرونایی که بخش زیادی از فعالیت‌های هنری تعطیل شده، نشسته‌ایم پای صحبت‌های سیروس الوند تا برایمان از ‏حس و حالش بگوید؛ و البته از شرایطی که این روزها در آن گیر کرده‌ایم و اینکه چگونه این شرایط را می‌توانیم تبدیل به ‏فرصت کنیم، به نفع سینمایی که این روزها دارد بحرانی‌ترین روزهای تاریخش را می‌گذراند.

دنیای کرونایی ما
این روزها در رسانه‌ها به صحبت‌های بسیاری درباره دوران بعد از کرونا برمی‌خوریم. صحبت‌هایی که گاه این امید را در دل به ‏وجود می‌آورند که انگار بعد از رفع بلای کرونا دنیا تبدیل به بهشت برینی خواهد شد که در تمام تاریخ آرزوی بشر بوده. سیروس ‏الوند اما   می‌گوید:  ما مردمی هستیم که نمی‌توان رفتار جمعی‌مان را تحلیل یا پیش‌بینی کرد. چون از وقایع درس نمی‌گیریم و از ‏کرونا هم بی‌شک درس نخواهیم گرفت.»‏
سیروس الوند البته به «شهروند» می‌گوید که «اما به‌هرحال یکسری از مناسبات در قیاس با دوران پیش از کرونا تغییر خواهد ‏کرد. مثلا دیگر فکر نمی‌کنم هنرپیشه‌ای بتواند به خودش اجازه دهد درخواست مالی نامعقول از تهیه‌کننده‌ای داشته باشد؛ و ‏حتی اگر هم او این درخواست را داشته باشد، تهیه‌کننده با اختصاص چنان دستمزدی به او موافقت کند. یا فکر نمی‌کنم دیگر آن ‏اداها و ژست‌های هنرمندان و بازیگران و کارگردانان  محلی از اعراب داشته باشد. تحت‌تأثیر کرونا این چیزها رنگ ‏باخته و معلوم شده که همه ما در مقابل حوادث چقدر شبیه به هم  چقدر حقیریم. این شباهت ما به همدیگر در اصل و ذات و ‏ضعف‌مان در مقابل بلایا باعث خواهد شد که بسیاری از مناسبات جوامع بشری تغییر یا تعدیل یابد. مناسباتی که بیشترشان بر پایه ‏یکسری از عادات غلط بنا شده‌اند.  این در سینما نیز وجود دارد که بی‌تردید دچار تغییر خواهد ‏شد.» ‏

سینمای کرونایی ما
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کرونا سینمای ما را در آستانه ورشکستگی قرار داده و درواقع این سینما را به مرحله ‏‏«بودن یا نبودن» رسانده است. سیروس الوند اما چندان با این تحلیل‌های بدبینانه موافق نیست و بر این باور است که «تأثیر و ‏اهمیت هر پدیده‌ای را باید با واقع‌بینی به تحلیل نشست، نه با اغراق و بزرگ‌نمایی.» این کارگردان باسابقه درباره نقش تعطیلی ‏سالن‌های سینما در ورشکستگی اقتصادی سینمای ایران می‌گوید که «سینمای ما در سال‌های اخیر در زمینه حیات اقتصادی و به ‏اصطلاح دخل‌وخرج مالی وابستگی چندانی به اکران نداشته و بنابراین حداکثر نقشی که می‌شود برای اکران در سالن‌های سینما در ‏زمینه چرخش مالی سینمای ایران در نظر گرفت، یک سهم 30- 40‌درصدی است و بقیه این امر بر دوش نمایش خانگی است و ‏امکاناتی که در این زمینه وجود دارد،  مانند وی‌او‌دی و....» ‏
سیروس الوند می‌گوید که روند اقتصادی سینمای ایران به این شکل است که «اگر بازار سلامتی وجود داشته باشد و قاچاق نفس ‏فیلم‌ها را نگیرد، سینمای ایران از طریق نمایش خانگی می‌تواند به بازگشت سرمایه دست یابد و اکران در سالن‌های سینما سودی ‏است که به دست تهیه‌کننده می‌رسد. حالا اگر در سینمای ایران این اتفاق نمی‌افتد، به این دلیل است که قاچاق وجود دارد که اجازه ‏نمی‌دهد مخاطب از طریق خرید فیلم به آن دسترسی پیدا کند و تهیه‌کننده را نیز در بازگشت سرمایه و استمرار تولید یاری کند. این ‏مسائل را به این دلیل عنوان می‌کنم که یک بار دیگر تأکید کنم کرونا و تعطیلی سینماها تنها از نظر سود اکران سینمای ایران را ‏تحت‌تأثیر قرار داده (که حدود 40‌درصد گردش مالی سینمای ایران را شامل است) و بقیه 60‌درصد همچنان سر جای ‏خودش قرار دارد و حتی می‌توان گفت که شرایط اخیر و خانه‌نشینی مردم این جنبه را حتی تقویت هم کرده است.» ‏
الوند می‌گوید در این روزهای ناراحت‌کننده تنها اتفاقی که نور امیدی در سینما جاری کرد، اکران اینترنتی فیلم خروج ابراهیم ‏حاتمی‌کیا بود: «اکران اینترنتی خروج کار پسندیده‌ای بود. البته ریسک هم بود، اما به‌هرحال توانست به اهل سینما دلگرمی بدهد ‏که مخاطب هنوز سر جایش است. خوشبختانه شنیده‌ام که فروش خوبی هم داشته و این اتفاق خوبی برای سینمای ایران است.» ‏الوند در پاسخ به اینکه آیا بخش خصوصی هم توان چنین ریسک‌هایی را دارد و به‌عنوان مثال آیا خودش می‌تواند به خود ‏بقبولاند که فیلمش را در وی‌او‌دی‌ها عرضه کند؛ می‌گوید: «به هر حال ابراهیم حاتمی‌کیا پیشقدم شد و این جرأت را به بقیه داد. ‏اما درباره اینکه من این کار را می‌کنم یا نه؛ جوابم مثبت است. من خودم یک فیلم آماده دارم که به احتمال زیاد تا چند وقت دیگر ‏در فضای اینترنتی عرضه خواهم کرد و امیدوارم مخاطبان استقبال خوبی از فیلم داشته باشند.»‏

حال کرونایی ما
سیروس الوند می‌گوید که آنچه درحال حاضر سینمای ایران را تهدید می‌کند، نه تعطیلی سالن‌ها بلکه حال مخاطبان سینماست:   ‏‏«مشکل این است که حال مردم خوب نیست. سینما و تئاتر رفتن نیاز به یک حال خوش دارد. اما حال و روحیه مردم خوش ‏نیست و در چنین حال و احوالی حتی اگر از همین امروز هم سالن‌ها باز شود، باز نمی‌توان انتظار داشت که به این زودی‌ها آن ‏حال سابق به مردم برگردد و دوباره حال و هوای سینمارفتن پیدا کنند. به‌هرحال کسی که سر کار می‌رود، سوار مترو می‌شود و ‏دیگر فعالیت‌هایش را انجام می‌دهد، به هر دلیلی مجبور است و دارد کاری را انجام می‌دهد که اگر آن کار را نکند، ‏زندگی‌اش لنگ می‌شود و به حیات و معیشت او ربط دارد. ولی سینما چنین جایگاهی در زندگی مردم ندارد. درواقع سه گروه مردم ‏در شرایط حال حاضر وجود دارند. عده‌ای برایشان مهم است که شب چه چیزی می‌خورند و سرشان را بر بالش می‌گذارند. ‏گروهی دیگر برایشان مهم است که چه می‌خوانند و بعد می‌خوابند و گروه دیگر هم به این فکر می‌کنند که شب چه ببینند و ‏بعد به رختخواب بروند. این آدم‌ها با هم تفاوت دارند. آن کسی که دغدغه‌اش این است که چه چیزی ببیند و بخوابد، در قیاس با ‏دیگر افراد‌درصد کمی را شامل است. یعنی آن دغدغه‌های دیگر برایش وجود خارجی ندارد و حالا به خواسته‌های تفننی‌تری ‏می‌اندیشد. به‌هرحال درحال حاضر نگرانی عمده من در زمینه سینما این است که حال مردم مساعد نباشد، که البته آن هم مطمئنم به مرور درست خواهد شد. البته طبیعی است که در این بین عده‌ای نیز قربانی خواهند شد.»‏

جای خالی برادر
امکان ندارد در گفت‌وگو با سیروس الوند یاد زنده‌یاد خشایار الوند وسط نیاید. برادر کوچک‌تر سیروس الوند و نویسنده‌ای که امسال ‏در سری ششم پایتخت جای خالی‌اش عیان‌تر از هر زمان دیگری پیش چشم‌مان آمد. سیروس الوند ضمن اینکه عقیده دارد که ‏‏«پایتخت با همیشه‌اش فرق داشت و درواقع خود پایتخت نبود، بلکه جایی نزدیک به پایتخت بود»؛ ایراد مهم این سریال را این ‏نکته می‌داند که «شخصیت‌هایی که در پنج سری گذشته کاراکترشان شکل گرفته بود؛ کارهایی می‌کردند که با آنچه از آنها ‏می‌شناختیم، تناقض‌های آشکاری داشت.» ‏ فارغ از ارزش‌ها و آسیب‌های سریال پایتخت، اما نکته‌ای که در نوروز امسال مشخص شد این بود که اعتراض‌ها و انتقادهای ‏موجود درباره رفتارهای شخصیت‌ها و تصویر شدن ناهنجاری‌ها برون از حد تصور بود. به‌خصوص آنهایی که انتقاد داشتند که ‏چرا تلویزیون مواردی چون رابطه بهتاش با بزرگان خانواده و مسائلی از این دست را حذف  نکرده است. سیروس الوند اما با ‏این موضوع که حتی کنایه‌هایی را هم موجب شد که «انگار خود مردم ما هم خواستار سانسور هستند»، مخالف است. او در پاسخ ‏به این پرسش که «دلیل انتقادهای پرشمار مردمی به نمایش روابط عریان خانواده آیا تمایل ذاتی مردم ما به نوعی کنترل و سانسور ‏است؟» می‌گوید: «دو جور سانسور وجود دارد. یک جور سانسور مسائل اجتماعی- سیاسی است و یک جور دیگر سانسور ‏اخلاقی. بیشتر معترضان فکر می‌کنم که به این وجه ماجرا اشاره داشتند- که ممکن است جایی هم من با آنها همفکر باشم. به هر ‏حال یکسری از مسائل است که در گذر زمان به فرهنگ تبدیل شده، که حالا اینکه این مسائل تا چه حد صحیح است و تا چه حد ‏نیست، موضوع این بحث نیست. به‌هرحال مخاطب متوجه می‌شود که کدام سانسور به دلیل مسائل اخلاقی بوده و کدام را ‏مصلحت‌گرایی و اهداف سیاسی حاصل آورده است.» ‏


تعداد بازدید :  280