نیره خادمی| «بچههای خرمشهر عشق هستند، آنها زندگی طلب میکنند اما کسی به آنها زندگی نمیدهد.» اینها حرفهای حمیدرضا آذرنگ، دبیر بیستودومین جشنواره تئاتر فتح خرمشهر است که بیش از 6 ماه در راه گرفتن امکانات برای آن به دفتر بسیاری از مدیران رفته است. او معتقد است در 21 سالی که جشنواره برگزار شده، کمترین توجهی به بالا بردن امکانات این شهر نشده است: «کمترین وظیفهای که یک جشنواره بعد از 21 دوره برگزاری دارد، کمک به تجهیز و پیشرفت آن است.» این جشنواره از پانزدهم تا نوزدهم آبانماه در میان گلایههای دبیر جشنواره از کمبود اعتبارات و نبود حمایتها در خرمشهر برگزار شد.
جشنواره تئاتر فتح خرمشهر هفته گذشته به اتمام رسید اما گویا مشکلات در این جشنواره زیاد بود. با آن همه کمبود و مشکلی که در عروس شهرهای جنوبی وجود دارد، چه کردید؟
با همه مشکلاتی که در خرمشهر داشتیم، با کمک شبانهروزی دوستان ستاد، بچههای خرمشهر و دوستانی که از تهران برای مسائل فنی آمده بودند، جشنواره برگزار شد. اگر کمک این دوستان نبود قطعا نمیتوانستم به انتهای جشنواره برسم. با همان بضاعتی که داشتیم و امکاناتی که از مرکز هنرهای نمایشی تهران و اهواز آورده بودند، سالنها مهیا و برای اجرای گروههای نمایشی تجهیز شد. اگر چه مشکلات سختافزاری داشتیم اما سعی کردیم حتی در بحرانیترین شرایط لبخند را فراموش نکنیم و آغوشمان به روی تمام کسانی که برای شرکت در جشنواره آمدهاند، باز باشد. در بیشتر اتفاقات فرهنگی و هنری اینچنینی که 300 نفر با سلایق و علایق متفاوت کنار هم هستند، شاید رگههایی از کشمکش یا رویارویی وجود داشته باشد اما در این جشنواره این مسائل نزدیک به صفر بود.
کار کردن در این شرایط خیلی سخت است. از یکسو تئاتر شهرستانها به اندازه کافی محرومیت دارد و اساسا در شهرستانها به مقوله تئاتر کمتر پرداخته میشود؛ از سوی دیگر خرمشهر به دلیل هشتسال جنگ تحمیلی محدودیتهای خاص خود را دارد. وقتی چنین اتفاقی در چنین سطحی و در چنین شهری میافتد، کار را سخت میکند. البته خودتان از وعدههای عملینشده مسئولان صحبت کرده بودید. تکلیف وعدهها چه شد و مسئولان استانی چقدر برای این کار کمک کردند؟
وزارت ارشاد و منطقه آزاد اروند در طول این مسیر همراه ما بودند. این نهادها طبق تعریف و قراردادهای گذشتهای که برای این جشنواره داشتند، همان هزینههای قبلی را برای آن در نظر گرفته بودند؛ هزینههایی که در 6سال گذشته با توجه به تورم، پیشرفت نکرده بود. در جلسات اولیه با مسئولان ارشاد و منطقه آزاد اروند اعلام کردم که اگر بخواهند با همان روال و بودجههای قبلی کار را انجام دهند نیازی به حضور من نیست و افراد دیگری میتوانند بهعنوان دبیر جشنواره انتخاب شوند، اما اگر قرار بر حضور من باشد، خواستههای من برای جشنواره چیز دیگری است. من هرگز ارتفاع و قواره اتفاقی چنین بزرگ را به اندازه داشتههایمان کوچک نمیکنم. گفتم کمک کنید داشتههایمان را به اندازه این مناسبت افتخارآمیز بزرگ کنیم، وگرنه افراد دیگری را میتوانید بهعنوان دبیر انتخاب کنید. آقای قنواتی که در آن زمان مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند بود، گفت ما همان 250میلیون تومان را اختصاص میدهیم. این بودجه و امکانات در دورههای گذشته، باعث دلخوری هنرمندان شده بود، ازجمله درباره اسکان آنها که وضع غیرمحترمانهای داشت. گفتم با این بودجه میتوانید کاری نیمهحرفهای اما آبرومند انجام دهید، اما پشت این جشنواره، مناسبتی چون فتح خرمشهر است. وقتی جشنواره را کوچک ببینید، از جایی که تا الان بوده، جلوتر نمیرود. درنهایت او وعده داد بودجه 300میلیون شود، اما گفتند تلاش میکنند آن را به 400میلیون برسانند. من و آقای کرمی، مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی گفتیم روی 400میلیون حساب میکنیم. ایشان هم قول دادند برای آن تلاش کنند. مدیر مرکز هنرهای نمایشی هم که هر سال 50میلیون کمک میکرد برای امسال وعده کمک پنج برابری داد، بنابراین داشته بالقوه ما 650میلیون شده بود، درحالیکه برآوردمان برای رسیدن به ایدهآلهای جشنواره یکمیلیارد و دویست و هشتاد میلیون بود. موظف بودم بهعنوان دبیر جشنواره برای بودجه تلاش کنم، اما در این بین حضور مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند به صفر رسید و بعد ماجرای استعفا و بازنشستگی او مطرح شد، اما در این مدت حتی یک تلفن هم به من نزد. البته معاون فرهنگی منطقه آزاد هم قول همکاری دادند و واقعا تا آخرین لحظه حضور معنوی در کنار ما داشتند، اما ایشان هم گفتند برآورد بودجهای سازمان همان 250میلیون است و یک ریال هم اضافه نشده است. مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند حتی تلاش کوچکی هم برای افزایش بودجه نکرده بود. بنابراین برای جذب بودجه به دیدار بسیاری از دوستانی که فکر میکردم نام خرمشهر برایشان مهم است، رفتم. بعضی از این نهادها مثل بنیاد شهید، روایت و حوزه هنری کمکهای اعتباری بابت جوایز جشنواره یا چاپ کتاب و پوستر را برعهده گرفتند، اما باز هم نقدینگی نداشتیم.
آیا ارزیابی شد که چقدر کمبود وجود دارد؟
آسیبشناسی کردیم و میزان نیازهای تمام سالنها را درآوردیم. کمبود فقط سختافزاری، اتاق نور و صدا نبود؛ حتی سیستم تهویه و آبرسانی مشکل داشت. فهرست کمبودها را تهیه کردیم و از مرکز هنرهای نمایشی برخی وسایل مورد نیازمان را آوردند. سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم 10 سازه تبلیغاتی به خرمشهر هدیه کرد.
یعنی در طول این 22سال که از عمر جشنواره میگذرد هیچکس نیازسنجی برای تکمیل کمبودها نکرده بود؟
شما بگویید یک لامپ اضافه شده باشد. بیشتر اتفاقات ادواری ما آماری و تبلیغاتی است. کمبودها را فهرست کردم، حتی از تئاتر شهر 150 صندلی گرفتم، اما حتی کسی نبود نصبشان کند و هنوز هم نصب نشده است. گروهی را برای سرپا کردن سازههای تبلیغاتی و ساختوساز فرستادم، اما حتی پاکت سیمان و شن هم برای انجام کار نبود. قرار بود جشنواره برگزار کنم، قرار نبود شهرسازی کنم. تا جایی که توانستم برای تجیهز کمک بردم، اما قرار نبود تجهیز کلی را هم انجام دهم. ما حتی اسید و شوینده برای تمیز کردن سرویسهای بهداشتی گرفتیم که شکل نامناسبی داشت. بچههای خرمشهر اصلا مقصر نیستند بچههای خرمشهر عشق هستند، زندگی طلب میکنند، اما کسی به آنها زندگی نمیدهد.
با حمایتهایی در این سطح، هدف مسئولان از برگزاری چنین جشنوارهای چیست؟
کمترین وظیفهای که جشنواره بعد از 21دوره برگزاری دارد، کمک به تجهیز و پیشرفت آن است. برگزاری جشنواره چیز بدی نیست، ما در این جشنوارهها شکل گرفتیم، ثبات و عشق پیدا کردیم و رفاقتها و ارتباطات فرامرزی بین شهرهای مختلف اینگونه پدید میآید. دانش از این جشنوارهها به شرکتکنندهها منتقل میشود و گردهماییها هم به حیات تئاتر کمک میکند، اما در این 21سال توجهی به این جشنواره نشده است. در این جشنواره دو بار کلنگ ساختن پلاتو را زدند، اما هنوز ساخته نشده است. باید مسئولی پیدا شود که دنبال آن برود.
مشکل از کجاست؟
مشکل از کسانی است که موظف بودند پیگیری کنند و راهکاری ارایه دهند تا کار اجرا شود. در سالهای گذشته بودجههای ترمیمی به سالنها اختصاص دادند، اما کسی جوابگو نیست که این بودجهها کجا هزینه شده است و چرا نمود ندارد. مثل اتفاقی که برای تئاتر شهر میافتاد که هر چندسال یک بار بودجه کلانی بابت ترمیم برای آن اختصاص داده میشد، درحالیکه اگر سالن ترمیم شود باید 20ساله باشد؛ چطور ترمیم میشود که هر دوسال یکبار نیاز به ترمیم پیدا میکند؟! چه اتفاقی پشت این جریان است؟ چرا سازمان بازرسی و نهادهای نظارتی ورود نمیکنند؟ و چرا مسئولان نمیخواهند که نظارت باشد.
عجیب است که درباره خرمشهر همیشه مسئولان علاقه نشان میدهند، اما مورد بیمهری قرار میگیرد.
به افتخاری که از آن نصیبشان میشود علاقه دارند، اما یک قدم هم جلو نمیروند. اما من حتی به تمام مسئولانی که به این زمینه مرتبط هستند، التماس کردم. هیچ ابایی هم ندارم چون همه اینها به خاطر بچههای مهجور جنوب و آدمهایی مثل جهان آرا بود. 18سال آنجا زندگی کردم و در تمام هشت سال جنگ در اندیمشک بودم، تصاویری که رهایم نمیکند. اینها من را معتقد کرده بود که به سرزمینی که جنگ آن را ویران کرده است، دینم را ادا کنم و در آبادانی آن سهمی داشته باشم.
با تمام این حرفها کیفیت جشنواره نسبت به سالهای گذشته چطور بود؟
اگر بخواهم نسبت به سالهای گذشته این جشنواره را قیاس کنم باختم. من آمده بودم اتفاقی را ایجاد کنم، چون تا به حال اتفاقی نیفتاده بود که من بگویم نسبت به آن چه کردم؛ چون معتقدم قضاوت بعد از اتفاق است. کمترین نشست را قبل از جشنواره داشتم، معتقد بودم هر حرفی بخواهم بزنم شعار است، چون ایدهآلهایم را میگویم. متاسفانه به دغدغههای فرهنگی اهمیتی داده نمیشود. من از بچههای خرمشهر ممنونم که اینقدر پشت من ایستادند. قضاوت هم بماند برای هنرمندان، بچههای خرمشهر و درواقع کسانی که این جشنواره را تجربه کردند.
این جشنواره در مقطعی بینالمللی شد، اما گویا ظاهرا موفق نبود.
مثلا اگر از حوزه خلیج فارس کاری به جشنواره بیاوریم بینالمللی میشود؟ این نگاه خوبی نیست که با حضور یک یا دو کشور همسایه به جشنوارهای بینالمللی بگوییم. برای بینالمللی شدن ابتدا باید امکانات، نگاه و ذهن شما بینالمللی باشد، درحالیکه من در جشنوارهای که اسم آزاد سازی خرمشهر روی آن است و همه باید به آن خدمت کنند، جنگ داشتم. میگفتند نباید از بیرون از خرمشهر کمک بخواهیم چون این جشنواره برای خرمشهر است؛ درحالیکه قرار نبود کسی این جشنواره را از خرمشهر بگیرد. معتقدم وقتی نگرانیهای ما برای این جشنواره در حد شهر و محلات مانده است، ملی شدن آن هم غلط است، باید اول ذهنیت را به سمت بینالمللی شدن ببریم و بعد امکانات را به آن سمت ببریم و بعد از آن با افتخار بگوییم جشنواره را بینالمللی کردیم. در دورهای که جشنواره به سمت بینالمللی رفت، فقط هزینههایش کلانتر شد، اما هیچ اتفاق ساختاری در آن نیفتاد و فقط روبنای شیکی داشت. درنهایت هم هیچکس بررسی نکرد تا مشخص شود چه خروجی داشته است.
البته جالب است بعضیها معتقدند این جشنواره باید هرسال در یک شهر برگزار شود.
کسی حق ندارد که جشنواره را از خرمشهر بگیرد. باید خرمشهر را به شرایط و امکانات مناسب برسانند. بچههای خرمشهر این جشنواره را با خون دل شروع کردند و گرفتن جشنواره از آنها نامردی مطلق است. کاری که باید انجام شود رساندن خرمشهر و آبادان به ارتفاع لایق برگزاری جشنوارهای در حد بینالمللی است.
فکر میکنید با مسائلی که پیش آمد، در سالهای آینده مشکلات این حوزه کمتر شود؟
معتقدم که کمتر از این نمیتوانند انجام دهند. البته ایدهآلهای من خیلی بیشتر بود، اما اگر از همین یک قدم که جلو رفته است عقب بکشند رسوایی است و اگر این اتفاق بیفتد یک نفر از مقامات بلند مرتبه باید به آن ورود کند.