کاوه آفاق (خواننده) با حضور در برنامه سلام صبح بخیر به ارایه صحبتهایی پرداخت. نکات قابل توجه این گفتوگو را در زیر میخوانید:
پدر من تئاتری است، میدانم اینکه فرد بسیار بامطالعهای باشی و ناگهان کسی را که تئاتر کار نکرده، کنارت بگذارند، سخت است، اما من پیشینه تئاتری دارم. پدرم مهدی آفاق در استودیوی فعلی که هستیم، نخستین بار سال ۶۸ تلهتئاتری بود که نقش پسربچه ۶ساله را داشتم و نخستین بار جلوی دوربین رفتم. کسانی در کشور ما هستند که از رشتههای مختلف وارد رشتههای دیگر شدهاند، حتی مدیران اینگونه هم داریم که موفق بودهاند. فکرنمیکنم ایرادی داشته باشد. یکی از بزرگترین بازیگران کشور ما کشتیگیر بودند.
شاید اگر ما هم ببینیم کسی از رشته دیگر وارد موسیقی شود و خیلی جالب یا بد کار کند، قضاوتهای ویژهای کنیم. اما بگذارید یک مثال بزنم. همیشه گفتهام حامد بهداد اگر موسیقی کار میکرد، میتوانست یکی از خوانندههای بزرگ ایران باشد. چیز عجیبی نیست و خود من در مصاحبههای مختلف از او دفاع کردهام. بههرحال انجامدادن کار هنری مطرح است.
تئاتریها بسیار بزرگ و عمیق هستند و هنرمندان تئاتری که با آنها کار کردهام، مثل خانم بهرام خیلی عمیق هستند. شاید برای همین بعضی وقتها کسی را که بخواهد ساحت تئاتر را جریحهدار کند، نمیپذیرند. ولی اینکه حضور خوانندهای باعث شود مردم به سالنهای تئاتر بیایند و هنر فاخر ببینند، چه عیبی دارد؟ مثل جاذبه توریستی میماند؛ شما به خاطر یک بنا وارد شهری میشوید و اینگونه اقتصاد آن شهر هم تکان میخورد.
اولویت من کار هنری است و اگر این هنر گلدوزی هم باشد، انجامش میدهم. در ضمن نقاشی هم میکنم. هرگز موقعی که موسیقی کار میکنم، گوش نمیدهم و همه اهالی این رشته، موسیقی را متمرکزانه گوش میدهیم و برای ما جنبه تفریح ندارد.
خوشحالم توانستم پیوندی بین موسیقی جهان و داخل کشور برقرار کنم. سینما هم یک صنعت غربی است و ما آن را پیوند دادیم. در موزیک هم داریم کارهایی میکنیم.
آدمهایی مثل بنده، استاد یغمایی، استاد رضا یزدانی عزیزم و همه این عزیزان که ۱۰، ۱۵سال از بنده بزرگترند و برایم حکم استاد را دارند، خیلی کار کردیم تا بتوانیم این موسیقی را ایرانی کنیم. استاد فرهاد مهراد هم مهمترین الگوی من است.
۲۰سال از اینکه ساز میزنم، موسیقی کار میکنم و پیش استاد میروم، میگذرد، اما هنوز همچنان روزی چند ساعت تمرین میکنم. برخی هنرجویان میپرسند چند وقته میتوانیم یاد بگیریم؟ واقعا انتها ندارد.
در سطحی نیستم که درباره اثری که استاد مهرجویی میسازد، صحبتی کنم. من و رضا درمیشیان هممدرسهای بودیم و با هم به مدرسه نسبتا تیزهوشان البرز میرفتیم.
یکسری از رفقای موسیقاییام وقتی شنیدند قرار است در فیلم استاد کیمیایی به ایفای نقش بپردازم، میگفتند فرصت خیلی خوب و جالبی است که میتوانی در خدمت این استادان باشی، عدهای هم میگفتند نه. به قولی بچههایی که خودشان ترانهسرا، آهنگساز و خواننده هستند، فرمان دست خودشان است. ولی وقتی بازیگر میشوی، فرمان دستت نیست و تو هم یکی از عوامل فیلم هستی. میگفتند از هدبودن موسیقی به شغلی نرو که باید در آن منتظر اندیشه دیگری باشی. ولی برخی هم گفتند نه این هنر اعلایی است و برو. ازجمله پدرم هم مرا تشویق کرد. من هم این فضولی را کردم. در بازیگری هم نه دنبال شهرتم، نه چیزی، بلکه عاشق موسیقی هستم.
نمیدانم چرا خیلیها فکر میکنند مشهدی هستم. من متولد و بچه تهرانم. پدرم تهرانی و مادرم متولد بجنورد است. من دانشجوی مشهد بودم و وای که هنر مشهد چقدر قوی است. در معماری، نقاشی، موسیقی و تئاتر بینظیر هستند.