شهروند | قاسم دلیری، متولد بیرجند است که در دانشگاه باهنر، مهندسی عمران خوانده است و در دانشگاه امیرکبیر هم کارشناسی ارشد را ادامه داده؛ هرچند به دلایل مختلف انصراف داده و به کار ترجمه رو آورده. پیشتر با ترجمه این مترجم کتابی دیگر با انتشارات ققنوس با عنوان «تاریخ اجتماعی مردن» به چاپ رسیده. او حالا «بذرهای نابودی» نوشته اف ویلیام انگدال را در نشر ققنوس ترجمه و منتشر کرده است؛ ترجمهای روان با نثر فارسی مناسب متن که از تمرکز مترجم حکایت دارد. موضوع کتاب هم همچنان یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز درکشورمان است و ضرورت مطالعه این کتاب را بیشتر میکند. در این گپوگفت کوتاه درباره دلایل انتخاب این کتاب از قاسم دلیری پرسیدهایم؛ چرا سراغ موضوع چالشبرانگیز «تراریخته» رفته است؟ چرا منبعی دیگر را انتخاب نکرده است؟ و چرا درباره این موضوع همچنان رویکردهای متفاوت وجود دارد؟ در ادامه پاسخهای قاسم دلیری را میخوانید.
چرا سراغ این کتاب رفتید؟ سفارش بود یا خودتان علاقه داشتید؟
زندگی امروز ما به هرحال از جنبههای مختلف با سیاست گره خورده است. حالا این جهانی که به نام سیاست از آن اسم میبریم، پشت پردههایی دارد که ممکن است برای هرکسی کنجکاوبرانگیز باشد؛ مثل ماجرای سیزده سپتامبر که همچنان درباره آن بحثهای مختلفی وجود دارد. اتفاقاتی که در عرصه بیوتکنولوژی هم میافتند، از همین دست هستند. من هم به این موضوعات علاقه دارم و برای همین در این زمینه وارد شدم، ضمن اینکه «تراریخته» اخیرا درکشور ما هم بحثهای مناقشهبرانگیزی به دنبال داشته است. این نکته هم علاقه مرا به کار بیشتر میکرد.
نویسنده در کتابش رویکردی
به شدت منفی علیه «تراریخته» دارد و تلاش میکند پشت پردههای سیاسی این جریان را بررسی کند. کلا نگاه انگدال در آثارش نسبت به این نوع جریانات به چه شکل است؟
من داشتم درباره زمینههای رشد گروههای تروریستی در خاورمیانه تحقیقاتی انجام میدادم که به کتاب این نویسنده برخوردم، چون در آثارش سراغ پشت پردههای تروریسم هم رفته. برای همین وقتی کتابی درباره «تراریخته» دارد، طبیعتا آن را هم خواندم و تصمیم به ترجمه گرفتم، چون هیچوقت دنبال تئوریهای علمی درباره «تراریخته» نبودم و همانطور که گفتم جنبه سیاسی ماجرا برایم اهمیت داشت. البته به هرحال حرف و حدیثها و تبلیغات در این سالها درباره «تراریخته» هم بیشتر شده؛ اینکه در سرطان تأثیرگذار هستند، باعث بیماریهای مختلف میشوند و... خب طبیعتا این مطالب هم خیلی تأثیر داشت و باعث میشد کنجکاو شوم که ببینم اصل ماجرا چیست. اما همچنان سیاستهای تصمیمگیرنده درباره «تراریخته» برایم مهمتر بود تا اینکه بخواهم کتابی درباره فرضیهها و تئوریهای مختلف علمی راجع به «تراریخته» ترجمه کنم. هرچند خب مقالاتی هم درباره این موضوع میخواندم اما تمرکزم بر جنبههای سیاسی این موضوع بود.
همین رویکرد البته کمک میکند که مخاطبان کتاب هم بیشتر شوند، چون برای مطالعه این کتاب دیگر نیاز به تخصص ویژه علمی نیست. ضمن اینکه روایت نویسنده هم خیلی جذاب است. تلاش کرده در عین روایت آشفته از گزارشهای مختلف سیاسی و علمی درباره «تراریخته»، به نوعی انسجام برسد. مثلا ابتدای هر فصل یک مقدمه دارد، بعد فلاشبک میزند، دوباره سراغ موضوعی میآید که در مقدمه اشاره کرده و خلاصه رفت و برگشتهای زمانی مختلف انجام میدهد. حالا چون بحث جنجالبرانگیزی مثل «تراریخته» وسط میآید، طبیعتا کنجکاویها را بیشتر هم میکند که در مقدمه هم اشاراتی به آن کردهاید.
در هرحال این هم نوعی شگرد نویسنده بوده که به نظرم به جذابیت آن کمک کرده است. اما کلیت موضوع کتاب به جهت اینکه مناقشهبرانگیز بود، تصمیم نداشتم مقدمهای بر آن بنویسم. وقتی کتاب را بدون مقدمه برای ناشر فرستادم، ناشر گفت بهتر است که مقدمهای نوشته شود. به همین خاطر با جستوجو در مقالات مختلف، تصمیم به نوشتن مقدمه گرفتم، چون به هرحال رویکرد همسویی درباره «تراریخته» وجود ندارد، اما با توجه به پیشفرضهای خودم احساس میکردم رویکردی که نویسنده اتخاذ کرده، به واقعیت نزدیکتر است. انگدال در این کتاب شبکهای تار عنکبوتی را ترسیم میکند و سیاستهای ایالات متحده را به شرکتهای بزرگ بیوتکنولوژی ربط میدهد. من هم به این قضیه باورمند بودم. ولی همچنان پاسخ روشنی با توجه به نظرات مختلف درباره «تراریخته» وجود ندارد. برای همین در مقدمه سعی کردم به این موضوع بپردازم که آیا میشود بدون «تراریختهها» جمعیت گرسنه جهان را تغذیه کرد، ضمن اینکه این کتاب در سال 2007 چاپ شده و خب از آن زمان تا بهحال مقالات متعددی درباره آن منتشر شده است. برای همین در مقدمه سعی کردم به آنها هم بپردازم. هرچند که رویکرد مشابه مشخصی همچنان درباره این موضوع وجود ندارد. اما در این موضوع شکی نیست- من هم در مقدمه با فونت ایتالیک نوشتهام- مصرف «تراریخته» میتواند منجر به بیماریهای جدی در انسان شود. به هرحال درحیوانات آزمایش شده و یکسری نتایج این بیماریها را تأیید کردهاند که یکی از مهمترینشان، پژوهش دکتر سرالینی، دانشمند فرانسوی است.
کتاب دیگری در ایران در این زمینه دیده بودید؟
کتابهای علمی بود اما من کتابی که جنبههای سیاسی ماجرا را بررسی کند، در ایران ندیدهام.
کتابی هم در دست ترجمه دارید؟
کتاب دیگری ترجمه کردهام درباره «هیتلر» که فعلا با ناشر به توافق نرسیدهام.