اول شهريور به مناسبت بزرگداشت ابوعلي سينا، روز پزشك نامگذاري شده است. واقعيت اين است كه جامعه پزشكي ايران در سالهاي اخير دچار وضعيتي شده كه ادامه آن مطلوب نيست و در نهايت هزينه اين وضع را مردم خواهند داد. پزشكان نيز مثل هر گروه اجتماعي ديگر واجد افراد گوناگوني هستند. بعضا محترم و خدمتگزار و برخي نيز فقط در پي جلب منافع شخصي هستند. بعضا دقيق و متعهد در برابر حرفه و برخي نيز غير پاسخگو و بيتعهد هستند. ولي آنچه نبايد فراموش كرد اين است كه جامعه پزشكي ايران سرجمع جزو آن دسته از گروههاي اجتماعي هستند كه اولا به لحاظ تخصصي و خدماتي كه به مردم ميدهند، سرآمد هستند و ثانيا همچنان مورد اعتماد مردم هستند. هرچند در سالهاي اخير به دلايل گوناگون اين سطح اعتماد كاهش يافته است و اين كاهش اعتماد يك روند عمومي نسبت به همه اقشار و گروههاست. از سوي ديگر مشكلات مالي دولت نيز موجب شده كوششها براي افزايش درآمدهاي مالياتي بيشتر شود و پزشكان يكي از اهداف اين كوششها هستند و همين امر نيز موجب بروز تنشهايي شده است. در اين ميان رسانهها به ويژه صداوسيما نيز آتشبيار معركه شدهاند و براي آنكه نشان دهند طرفدار مردم هستند و درد مردم را بازتاب ميدهند، عليه پزشكان تبليغ ميكنند و هيچ كس هم به اين پرسش پاسخ جدي نميدهد كه وضعيت درمان در ايران در سطحي هست كه مردم نيازمند خارجرفتن از كشور براي درمان نيستند و اين برخلاف گذشته است و بايد اين پيشرفت را حفظ كرد و توسعه داد و با مواردي از تخلفات پزشكان يا خطاهاي پزشكي آن را ناديده نگرفت و چوب حراج به يكي از بزرگترين سرمايههاي اجتماعي و اقتصادي ايران نزد.
در اينجا بد نيست ابتدا نقدي را به جامعه پزشكي كنيم. متاسفانه و به قول مرحوم مظفرالدينشاه همه چيزمان به همه چيزمان ميخورد. هنگامي كه هيچ نهاد رسمي، دولتي و
غير دولتي نيست كه در حد و اندازه مناسب پاسخگو باشد، طبعا پزشكان نيز از اين قاعده مستثنا نيستند، ولي اگر قرار باشد پزشكان بهعنوان يكي از نخبهترين اقشار اجتماعي نيز مثل ساير نهادها باشند، اين در شأن پزشكان نيست. به همين علت پيشنهاد ميشود جامعه پزشكي در برابر مسائل مرتبط با اين حرفه پاسخگو باشند و صريح و روشن حرف بزنند و از مشاورههاي گوناگون براي تحقق اين هدف كمك بگيرند و به انتظار این ننشينند كه چون ما خوب هستيم يا به ما نياز دارند، خود را بينياز از روشنگري و پاسخگويي بدانند.
نكته دوم خطاب به كساني است كه مشكلات موجود در اين حرفه را برجسته ميكنند و كل اين صنف را تحت فشار قرار ميدهند. آنان توجه ندارند كه اگر اعتماد ميان پزشك و جامعه يا به تعبير دقيقتر ميان پزشك و بيمار از ميان برود، دود اصلي اين ماجرا به چشم بيمار ميرود. اگر قرار باشد براي يك بيماري ساده به پزشك مراجعه كنيم و براي ما دهها آزمايش و عكس و سيتياسكن و امآرآي و... بنويسد تا از شناخت بيماري اطمينان حاصل كند، اين كار به زيان اقتصاد درمان، بيمهها و بيش از همه به زيان بيمار است.
يكي از فعالان سياسي اصولگرا كه فرزندش فوت كرد، فرزندي كه سالها بيمار بود، در گفتوگوي خصوصي به من گفت كه در دو مرحله با خطا يا حداقل سهلانگاري پزشكي مواجه شده است. ولي جالب اين بود كه هيچگاه آشكارا چنين مسألهاي را بيان نكرد، زيرا آن را خطاي فاحشي نميدانست و تا حدي جزو طبيعت اين حرفه ميدانست. حال اين را مقايسه كنيم با مواردي كه هر روز در پي طرح چنين مسائلي هستند. براي خود ما نيز پيش آمده كه يكي از جوانان خانواده در اثر يك عمل تا مرز فوت رفت كه علت آن يك خطاي پزشكي بود، ولي به وضوح ميديديم كه پزشك نيز به اندازه خانواده نگران سرنوشت اين جوان شده بود و اگرچه ما قضيه را فراموش كردهايم، ولي او همواره در ذهن و خاطرهاش دارد و يادآوري ميكند. البته اين پزشك بسيار حاذق و مشهوري هم هست و تعریفی که میکند اين است كه ما هيچگاه او را تحت فشار قرار نداديم و خيلي راحت رفتار كرديم و اتفاقا اين به نفع بيمار و نجات او شد. اين به معناي آن نيست كه همه خطاها از اين نوع است و اين را هم ميفهميم كه اگر عزيز خود را بر اثر يك خطا يا تشخيص و درمان نادرست از دست بدهيم، چه حس غمانگيزي خواهيم داشت، ولي قرار نيست كه در برابر هر مشكلي، خود را محق به هر واكنشي بدانيم. امیدواریم روز پزشک آغازی باشد بر ترمیم رابطهای که نیاز بیمار و پزشک و جامعه است.