محمدامین زارعی
شاید بتوان گفت هفته گذشته، هفته بسیار مهمی برای ایجاد پیشزمینههای افزایش سرمایه اجتماعی بود؛ سرمایهای که در این روزها چون درّ گران باید با چراغ در جامعه به دنبالش بود.
یک: در این هفته دولت «لایحه شفافیت» را بررسی و تصویب کرد. لایحهای که قرار است شفافیت را در دو سطح تکالیف عام و اختصاصی، مورد توجه قرار دهد. محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیسجمهوری نیز در این مورد گفت: «برای مقابله ریشهای با فساد، تامین حقوق عمومی مردم و اطلاع یافتن از آنچه به حق و تکلیف مربوط میشود، افزایش سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی باید دسترسی مردم را به اطلاعات به صورت حداکثری تامین کنیم.»
این گام خیلی بلندی است برای آنکه همگان خود را ملزم و ملتزم به ارایه اطلاعات و ایجاد زمینههای دسترسی آزاد به اطلاعات کنند. پیشنهاد اصلی و شاید بتوان گفت ضمانت اجرایی چنین قوانینی، آموزش فرهنگ شفافیت در سازمانها به متصدیان امر است، چراکه قوانین نیازمند مجریانی است که ضرورت رعایت آنها را درک کنند و در راستای انجامشان پایمردی داشته باشند. بسط و گسترش چنین فرهنگی نیز صرفا با صدور دستورالعمل و بخشنامه اتفاق نخواهد افتاد و باید آموزشها در تمام سطوح جریان پایدار داشته باشد. حتما چنین قوانینی راه و مسیر سخت شفافیت را هموار خواهند کرد، ولی ایجاد زیرساختها شرط لازم است و نه کافی.
دو: خبر مسئولان به اصحاب فرهنگ این بود که همچنان به کاغذ، ارز ۴۲۰۰ تومانی تعلق خواهد گرفت. اما در راستای شفافیت سوال اصلی این است؛ تا به حال که واردات کاغذ با ارز ۴۲۰۰ تومانی انجام میشده، پس چه اتفاقی نیفتاده که قرار است با تداومش بیفتد؟
این روزها، کاغذ کمیاب است و قیمت آن روزبهروز درحال تغییر. تعدادی از نشریات برای تنظیم دخل و خرجشان از تعداد صفحات کاستهاند. بحران کاغذ گریبان کتاب را هم گرفته و چاپ کتاب و در نتیجه تیراژ و قیمتش را تحتتاثیر قرار داده و صدالبته این نیاز اساسی فرهنگی را از سبدهای خرید خانواده خارج کرده است. اگر قرار باشد دغدغه همه فرهنگسازی باشد، پس چه بهتر که ابزارش را فراهم آوریم و چه ابزاری بهتر از کتاب و نشریات. نکته بسیار حایز اهمیت و حیاتی در حل بحران کاغذ عدمدقت مکانیزمهای نظارتی برای رساندن این کالا به دست مصرفکننده نهایی است، چراکه درحال حاضر سیستمهای توزیع توان رصدکردن دقیق مسیر ارز اختصاصیافته به کاغذ را نداشته و چهبسا کسی بهدرستی هم نمیداند چه بخشی از این دلارهای ارزان صرف خرید و واردات کاغذ شده و چه بخشی به سایر مصارف رسیده و تنها پیشنهاد برای حل این مسأله نیز ارایه اطلاعات شفاف به همگان است، چراکه در اتاق شیشهای همه سعی میکنند دست از پا خطا نکنند و دست به سینه باشند.