شهروند| «کلیه حقوق مادی و معنوی این کتاب متعلق به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش است و هرگونه استفاده از کتاب و اجزای آن به صورت چاپی و الکترونیکی و ارایه در پایگاههای مجازی، نمایش، اقتباس، تلخیص، تبدیل، ترجمه، عکسبرداری، نقاشی، تهیه فیلم و تکثیر به هر شکل و نوع، بدون کسب مجوز از این سازمان ممنوع است و متخلفان تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند»؛ این توضیحاتی است که در صفحه ابتدایی تمام کتابهای درسی نوشته میشود و تاکیدی بر حقوق مولف یا کپیرایت است اما به نظر میآید دستکم در چندین مورد، مولفان کتابهای درسی توجه چندانی به حقوق صاحب اثر نداشتند و حتی مواردی را هم بدون ذکر منبع اصلی، در کتابهای درسی قرار دادند. در تازهترین مورد و در کتاب «مدیریت خانواده و سبک زندگی» که برای پایه دوازدهم کلیه رشتهها تالیف شده، بخشهایی از یک گزارش «شهروند» بدون ذکر منبع منتشر شده است.
ماجرای گزارش
«زندگی، خلاف جریان آب» تیتر گزارشی از «محمد باقرزاده» به همراه عکسهای «مهدی حسنی» در روزنامه شهروند است که یک روز زندگی خانواده 8نفره اسماعیلزاده را روایت میکند: «خانوادهای که اوایل مهر ۹۶ تهران را به مقصد روستایی در گیلان ترک و زندگی تازهای را در روستای آهکلان آغاز کردند.» این گزارش، یکشنبه اول بهمن ۹۶ و در شماره ۱۵۲۹ این روزنامه منتشر شد که در همان صفحه، عکسهایی از زندگی روزانه خانواده اسماعیلزاده هم آورده شده است. بخشهایی از این گزارش حالا به کتاب تازه تالیف «مدیریت خانواده و سبک زندگی» رسیده است. این کتاب که برای پایه دوازدهم همه رشتهها تالیف شده است، در صفحات ۲۰۹ و ۲۱۰ بخشهایی از گزارش «شهروند» را بدون ذکر منبع آورده است. در این قسمت از کتاب و با تیتر «یک نمونه واقعی» توضیح داده شده که «من سالها در تهران زندگی کرده بودم. تابستان امسال با خانواده به یک میهمانی در یکی از روستاهای گیلان آمدیم و بعد از یک شب استراحت و تجربه آرامش روستا، من و همسرم به هم نگاه کردیم و گفتیم اینجا چقدر برای زندگی مناسب است. همه چیز ساده و بیتکلف و دلپذیر. برای همین همسرم پیشنهاد کرد، بعد از بازنشستگی برای زندگی به اینجا بیاییم. داشتم فکر میکردم که بازنشستگی یعنی چه و من کی بازنشسته میشوم، به یاد کلاسهای درسم افتادم.» این بخش و ادامه این درس از کتاب درسی، همان نوشتههای گزارش «شهروند» است که در برخی موارد تغییر هم در آنها لحاظ شده و بهعنوان مثال در جمله «ما پنج روز صبح تا شب درِ تمام خانههای روستاها را تک تک زدیم و از ساکنان سراغ خانهای را برای اجاره گرفتیم»، کلمه «در» تبدیل به «درب» شده است. در انتهای این صفحات دو عکس هم از زندگی این خانواده چاپ شده که درواقع همان تصاویر ثبتشده «مهدی حسنی»، عکاس روزنامه شهروند است. در بخش منابع این کتاب هیچ اشارهای به نویسنده این گزارش، عکاس و منبع اصلی نشده و تنها در بخش پایانی صفحه ۲۱۰ توضیحات زیر آمده است: «برگرفته از مصاحبه محمدعلی اسماعیلزاده که در آستانه ۴۰ سالگی به همراه همسر و ۶ فرزندش از تهران به خانهای زیبا و باصفا در روستا کوچ کردند.»
جنبه عمومی بیتوجهی به کپیرایت
در کنار بیتوجهی به حقوق نویسنده، عکاس و روزنامه منتشرکننده این گزارش، بیتوجهی به حق مولف و قانون کپیرایت در کتابی که قرار است «سبک زندگی» را آموزش دهد، پرسشبرانگیز است. علاوهبراین، یکی از یکی از کارشناسان حوزه آموزش و پرورش، هم از شرایط نامناسب حقتالیف در آموزش و پرورش میگوید و این روند را آموزشی نادرست به دانشآموزان میداند. این معلم به «شهروند» میگوید: «متاسفانه اخلاق حرفهای در کشور ما وضع مناسبی ندارد. میزان رعایت اخلاق حرفهای در آموزش و پرورش به طور عام و کتب درسی به طور خاص، الگویی برای دانشآموزان خواهد بود. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در کتابهای درسی حق تالیف رعایت نشود، اما دانشآموزانی که با همین کتابها آموزش دیدهاند، در پایاننامههای دانشگاهی و مقالاتشان حق تالیف را رعایت کنند.»
«ابراهیم شکا»، رئیس امور حقوقی و قراردادهای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اما معتقد است که توجه به کپیرایت و ذکر منبع، همیشه یک از دغدغههای دفتر تالیف کتب درسی بوده و اگر موردی هم وجود داشته حتما بررسی خواهد شد. او دراینباره به «شهروند» میگوید: «من درباره صفحه حقوقی کتابهایمان خودم بحث دارم و باید اصلاحاتی صورت بگیرد. چون این کتابها، اثر جمعیاند و افراد زیادی در تدوین آن نقش دارند و باید در انتهای کتاب منابع آورده شود. ذکر منابع معمولا در کتابها وجود دارد اما اگر قسمتی یا جایی افتاده است باید بررسی شود.» او ادامه میدهد: «موردی مثل همین، راجع به مترو رخ داده بود و موقعی که بررسی کردیم و متوجه شدیم که مترو به ما گفته بود که این عکسها را خریداری کرده و صاحب آنهاست اما عکاس معتقد بود باید از او اجازه میگرفتیم. ما بحث خدمات آموزشی داریم و البته این به معنای این نیست که نخواهیم اجازه بگیریم ولی باید حقوق معنوی لحاظ شود. ما نمیتوانیم عکس دیگری را به نام خودمان یا فرد دیگری بیاوریم و حتما باید به نام صاحب اثر قید شود.» شکا میگوید که این مورد حتما بررسی خواهد شد و اگر خطایی رخ داده باشد، اصلاحات صورت خواهد گرفت: «معمولا در قسمت منابع نام منبع اصلی و صاحبان اثر ذکر میشود. این مورد مربوط به گزارش روزنامه شهروند هم بررسی میشود و مستندات تحلیل خواهد شد که اگر خطایی رخ داده، اصلاح شود.» شکا همچنین درباره حقوق عمومی کتابهای درسی هم توضیح میدهد:«سال ۴۸ قانونی تصویب شده که مراکز علمی و آموزشی را از برخی موارد قانون کپیرایت مستثنی کرده است. یعنی قانون این حق را به مراکز آموزشی و علمی میدهد که برای نفع عمومی از مواردی استفاده کند. این موارد درواقع درباره حقوق عمومی است و از این بحث در تدوین کتاب درسی هم استفاده میشود، اما کسب اجازه از مولف جنبه اخلاقی هم دارد و باید رعایت شود. ما خودمان مدافع رعایت این حقوق هستیم، تخصص خود من مالکیت فکری است و علاقه دارم که این موارد حتی در کتاب درسی هم آموزش داده شود.» آنطور که رئیس امور حقوقی و قراردادهای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید، آنها در تالیف کتب درسی و ذکر منابع محدودیتهایی هم دارند: «ما در کتابهای درسی محدودیتهایی هم داریم که قواعد خاص خود را دارد که البته در کنار همه این موارد باید بررسی شود. حتما بررسی میکنیم و امیدوارم که بتوانیم بحث حق کپیرایت را در همه جا و همه موارد ازجمله کتابهای درسی، رعایت کنیم و آموزش دهیم.»
«زندگی، خلاف جریان آب» تیتر گزارشی از «محمد باقرزاده» به همراه عکسهای «مهدی حسنی» در روزنامه شهروند است که یک روز زندگی خانواده 8نفره اسماعیلزاده را روایت میکند: «خانوادهای که اوایل مهر ۹۶ تهران را به مقصد روستایی در گیلان ترک و زندگی تازهای را در روستای آهکلان آغاز کردند.»
رئیس امور حقوقی و قراردادهای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی: ما نمیتوانیم عکس دیگری را به نام خودمان یا فرد دیگری بیاوریم و حتما باید به نام صاحب اثر قید شود، کسب اجازه از مولف جنبه اخلاقی هم دارد و باید رعایت شود