محسن شهرابی فراهانی| حضور ایران بهعنوان یک کشور باثبات در منطقهای پرتنش و بروز بحرانهای متعدد در کشورهای جهان اسلام (خصوصا همسایگان ایران)، سبب شده است تا مهاجرت به ایران، همواره بهعنوان یکی از گزینههای مطرح برای مردم برخی از این کشورها مدنظر باشد. همچنین اشتراکات فرهنگی و مذهبی مردمان این کشورها با جامعه ایرانی، انگیزه مضاعفی برای مهاجرت به ایران پدید آورده است. درواقع، شرایط نامساعد زندگی و وقوع جنگ در کشورهای افغانستان، عراق و... از یکسو و اشتراکات مذهبی، فرهنگی و نزدیکی جغرافیایی از سوی دیگر سبب شده است تا کشور ایران در دورههای متعددی پذیرای موج گستردهای از مهاجرت اتباع این کشورها باشد. اما رویکرد مسئولان، سیاستمداران و رسانههای داخلی سبب ایجاد مشکلات و موانعی شده و در عمل، بسیاری از این انگیزهها را (حداقل برای طبقه نخبه، تحصیلکرده یا ثروتمند) کمرنگ کرده است. مهاجران خارجی، همواره در تبلیغات رسانههای رسمی و غیررسمی ایران بهعنوان یک چالش و معضل شناختهشده و در اذهان مردم ایران، حضور مهاجران بهعنوان یکی از اصلیترین علل چالشهای اجتماعی ایران (مثل قاچاق موادمخدر، قتل، دزدی، تجاوز و... ) تلقی میشود.
با این تفاسیر، حضور مهاجران خارجی در کشور، همواره بهعنوان یک تهدید تلقی شده و تمام تلاش سیاستمداران و دولتمردان کشور نیز به یافتن راهحلی برای مقابله با این تهدید و کاهش خسارتها و هزینههای تحمیلشده به ایران، معطوف شده است. درحالیکه این نگاه، مبتنی بر انگارههای غلط و غیرکارشناسی شکلگرفته و واقعیت امر چیز دیگری است. در این یادداشت کوتاه، سعی بر آن است تا با تکیه بر تحلیلهای کارشناسی، یکی از این انگارههای رایج و غلط در مورد اتباع خارجی، موردنقد و بررسی قرار بگیرد تا از این طریق، با رویکردی صحیح به توسعه سیاستهای مهاجرپذیری منجر شود.
نگرشهایی که واقعی نیستند
رسانههای عمومی آنچنان روی جرم و جنایتهای مهاجران مانور میدهند که انگار در هر جرم و جنایتی پای یک مهاجر افغانستانی هست. این باور به اذهان عمومی نیز منتقلشده است که حضور مهاجران در کشور، سبب ایجاد نگرانی و کاهش امنیت میشود. برای بررسی این گزاره، از چندین منظر میتوان به نکاتی اشاره کرد.
آمار دقیقی از میزان جرم و جنایات مهاجران افغانستانی در کشور موجود نیست، اما اگر بخواهیم به آمار سازمان زندانها اکتفا کنیم، مطابق این آمار، 5هزار نفر از 240هزار زندانی زندانهای کشور افغانستانی هستند. اگر این رقم را با جمعیت ایران و افغانستانیهای ساکن کشور مقایسه کنیم، به این نتیجه نمیرسیم که سرانه جرم و جنایت افغانستانیها بیشتر است1. سرانه جرم افغانستانیها، 0.16درصد است (با توجه به جمعیت 3میلیون نفری افغانستانیهای مجاز و غیرمجاز در ایران)، درحالیکه این شاخص در بین هموطنان ایرانی، 0.3درصد است. به عبارت دیگر، در هر 1000 افغانستانی، 1.6 نفر مجرم هستند، اما در هر 1000 نفر ایرانی، 3 نفر!
دو: زمینههای جرمخیزی مهاجران
حتی اگر فرض کنیم که واقعا سرانه جرم در جمعیت افغانستانیها بالاتر از متوسط کشور است، باید به چرایی این رخداد فکر کنیم. عدم به رسمیت شناختن اقامت و سکونت افغانستانیها، نبود قوانین لازم برای حقوق اولیه آنها، عدم امکان تحصیل و آموزش آنها در کشور و.. ریشه این مسأله است. برای مثال، وقتی کارفرمای یک ساختمان میداند که قوانین قضائی کشور از یک کارگر افغانستانی هیچ حمایتی نمیکند، حقوق و مزایای وی را پرداخت نمیکند. کارگر افغانستانی نیز چون هیچ بستر قانونی را مهیا نمیداند، برای احقاق حقوق خود، دستبهکار میشود. در مثالی دیگر، وقتی امکان دریافت عابربانک و استفاده از خدمات بانکداری الکترونیک برای افغانستانیها ممنوع است، آنها مجبور به حمل پولهای خود یا اعتماد به دیگران میشوند. بالتبع حمل پول نقد مخاطرات زیادی دارد و آنها را در معرض سرقت قرار میدهد. سرقتهایی که در آن مهاجران برای دفاع از حق و مال خود مجبور به درگیری و زدوخورد میشوند.
از طرف دیگر، به دلیل ضعف قوانین و نگرشهای تبعیضآمیز عموم مردم، امکان رشد فرهنگی و ادغام افغانستانیها در جامعه داده نمیشود. این افراد به تدریج از متن جامعه طرد و به حاشیه رانده میشوند. در این صورت، زمینههای رخداد ناهنجاریهای اجتماعی فرصت بروز پیدا میکند.
سه. بزرگنمایی رسانهها
بزرگنمایی و اغراق رسانهها به اخبار منتشرشده از جرایم افغانستانیها در شکلگیری این تحلیل بسیار موثر بوده است. همچنین مردم به دلیل داشتن برچسب «افغانی» روی این خبرها، آن را راحتتر به ذهن میسپارند. برای مثال، فرض کنید در یک روز چندین خبر سرقت مسلحانه و زورگیری در کنار سرقت یک افغانستانی منتشر شود، بنابراین افکار عمومی صرفا اخبار منفی افغانستانیها را آنهم بهصورت جهتدار و گلچین دریافت میکند.
سخن آخر
در اکثر کشورهای جهان مهاجران جزو افرادی هستند که بیشترین احترام را به قوانین میگذارند و سعی میکنند در چارچوبهای ارزشی جامعه میزبان حرکت کنند. آمار جرمخیزی مهاجران معمولا کمتر است. در ایران نیز اکثریت مهاجران را همسایگان افغانستانی ما شکل میدهند، کسانی که از قاعده جهانی مهاجران پیروی میکنند. آمار جرمخیزی آنان بسیار پایینتر از افراد جامعه میزبان است. درحالیکه با توجه به نوع برخوردها با این مهاجران و قوانین دستوپاگیر فراوانی که علیهشان وجود دارد، زمینههای جرمخیزی آنان زیادتر است. با همه این اوصاف، تصویر رسانهای از این مهاجران بسیار منفی است و میزان جرمخیزی آنان را چند برابر حدمعمول جلوه داده؛ ظلمی که چند دهه است ادامه دارد و ادغام و پذیرش این مهاجران در جامعه ایران را با مشکلات زیادی مواجه کرده است.
1. وزیر کشور نیز اخیرا در اظهارنظری گفت: در برخی از مواقع ناامنیهای شدید در کشور به اتباع بیگانه نسبت داده میشود، اما حجم تخلفات و جرم اتباع بیگانه آنگونه که در تبلیغات گفته میشود، نیست.