محمدرضا نیکنژاد آموزگار
نماهنگی را در یکی از گروههای تلگرامی دیدم. نخستین تصویرش سبزهای روی آب را نشان میداد که صدایی روی آن میگفت: «چه کسی گفته که این منظره زیباست؟ سلام دوستان من فلانی هستم و شما را به چالش «نه به سبزه» دعوت میکنم. از شما دعوت میکنم در سفره هفتسین سال 97 به جای سبزه از نهال استفاده کنید؛ و روز سیزده بدر- روز طبیعت- آن را در طبیعت بکارید. من 5درصد مردم ایران را به این چالش دعوت میکنم. این یعنی جلوگیری از هدررفتن 400تن غلات و حبوبات و کاشتن یک جنگل با 4میلیون درخت. خواهش میکنم در انتخاب نهال به اقلیم شهر خودتان توجه کنید.» یکی دو روز درگیر نماهنگ و عددهای داده شده در آن بودم. 5درصد، 400تن و 4میلیون درخت! پرس و جو کردم از اینکه هر سبزه چقدر غله یا حبوبات نیاز دارد؟ گفتند نزدیک 100گرم. ماشینحساب را آوردم و دیدم همه عددها درست است و باز به بزرگی آنها اندیشیدم. بله، 4میلیون درخت و 400هزار کیلو غلات و حبوبات! شگفتزده شدم از برداشتن گامی به این کوچکی و دستاوردی به این بزرگی!
اما پیامدهای آیینِ سبزهگرفتن برای نوروز تنها در هدررفتن این همه حبوبات نیست. همهمان در روزهای سیزده بدر حجم فراوان سبزهها یعنی بیش از 400تن غله و حبوباتِ رهاشده در کوچهها و خیابانها و جادهها و بهویژه جویها و رودخانهها را دیدهایم و شاید درباره زشتی و آلودگی و بیسامانی این صحنه اندیشیده و حتی آزرده شده باشیم. تراکم بیش از اندازه دانههای کاشته شده افزون بر اینکه هیچ سودی برای محیطزیست ندارد، برخلاف گمان بسیاری و با توجه به گامهای رشدِ دانهها، آسیبهای زیستمحیطی نیز به همراه خواهد داشت، اما اگر به پیشنهاد «نه به سبزه» گوش فرا دهیم و تلاش کنیم از شمارِ سبزهها بکاهیم، ضمن جلوگیری از هدررفتن صدها هزار تن مواد خوراکی و خودداری از آلودن محیطزیست، آیین سبزه بر سفره هفتسین را با نهالی سبز و جوان گرامی بداریم. آن هم نهالی با آیندهای سودمند برای خود و نسلهای آینده کشور و البته تنِ رنجور زمین و نامهربانیهای ما انسانها با آن.
یکی دیگر از آیینهای آزاردهنده نوروز، خریدن ماهی قرمز است. شوربختانه هرساله میلیونها ماهی در نوروز خریداری شده و با توجه به شرایط نگهداریشان، زندگی در زندان انفرادی خویش را حتی تا پایان نوروز نمیرسانند. بیگمان کمتر ملتی چنین با گونهای از جانداران- که مانند هریک از ما حق زندگی دارند- رفتار کرده و به این گستردگی و سنگدلانه دستشان به کشتار جمعی آنها آلوده میشود! آزاردهندهتر آنکه چنین چیزی در آیینهای گذشته ما ایرانیان نبوده و کمتر از 100سال پیش این رسم از آیینهای سال نو چینی وارد ایران شده است؛ البته آنان در پایان جشنهایشان این جانداران زیبا را رها میکنند. گرچه چند سالی است که جنبش نخریدن ماهی قرمز در کشور راه افتاده و هرسال پرتوانتر میشود اما در این زمینه تا رسیدن به نقطه آرمانی راه درازی در پیش داریم. بد نیست به جای ماهی نیز یک سیب سرخ- که نشاندهنده ادامه زندگی است، در آب بیندازیم و با این کار هم از کشتن یک جاندار جلوگیری کنیم و هم آیین خویش به جای آوریم. امید که هیچکس به خاطر شادی خویش زندگی هیچ جاندار دیگری را به خطر نیندازد.