| برنا مسروری|
صحنه اول. خیابان- خودرو- داخلی
مرد: ديدى بچهشون هيچى بلد نبود! اصلا انگار نمىدونست كشتى گرفتن چیه؟
زن: يعنى به اندازه کافی وحشى نبود؟!
مرد: نه خودت كه ديدى من فقط اومدم باهاش بازى كنم. همينطور وايساده بود و نگاه مىكرد، اصلا نمىدونست چی كار كند!
زن: اين كه نمیخوان بچهشون رو قلدر بار بیارن به نظر من خيلى هم خوبه.
مرد: نه اين فردا به مشكل مىخوره. پدرش بايد فكر فردا و مدرسه رفتن پسرش رو هم بكنه.
صحنه دوم. خانه - اتاق نشیمن- داخلی
مردی مقابل تلویزیون نشسته و فوتبال میبیند. صداى گريه پسربچهای پنج، شش ساله از آشپزخانه به گوش مىرسد و ناله نامفهوم او از ميان هق هق گریه كه از مادرش مىخواهد او را ببخشد.
صداى زن (خشن): توى بىلياقت يه بار نشد كارى رو درست انجام بدى! حالا همه اينايى كه ريختى رو جمع كن ببر بشور و بشين بخور!
صحنه سوم. ساحل دریا - خارجی
هوا آفتابى است. كمى باد مىوزد ولى تقریباً همه بلوزهاى آستين كوتاه به تن دارند. كودكى يك ساله با كلاهى بر سر، در كالسكه نشسته و به اطراف نگاه مىكند. پدر بچه كلاه را از سر فرزندش بر مىدارد.
مرد: مىگم گرمه، بچه رو اينطورى عادت نده، فردا همش سرما مىخوره!
زن: خب، دفعه قبلم همينكارو كردى بچهام مريض شد ديگه!
زن با عصبانيت كلاه را دوباره بر سر كودك مىگذارد.
صحنه چهارم...
صحنه پنجم...
و...
همه ما روزانه شاهد رفتارهاى نادرست والدين با فرزندانشان هستيم و متاسفانه بهرغم دردناك بودن بعضى موارد - كه غالباً هم كسى شاهد آن نيست- برای جلوگیری كارى هم از دستمان بر نمیآید. در این خصوص از همین امروز هم اگر آموزش و پرورش بخواهد اقدام مفيدى انجام داده و به شکل بنیادین فرهنگسازى کند دست كم يك نسل بعد جوابش را خواهیم گرفت. اما اين كه چرا براى داشتن بچه - یا همان بچهدار شدن- در هيچ جاى دنيا صلاحیت آدمها را بررسی نمیکنند واقعا جاى سوال دارد! در بسيارى از ممالك پيشرفته افراد حتى براى تعمير گرفتگى فاضلاب يا حتى تعويض يك واشر ساده مجبورند دورهاى را طى كنند و به اصلاح مدرك آن كار را بگيرند تا اجازه دست به آچار بردن داشته باشند. اما امروز شاهد این حقیقت هستیم که در بیشتر جوامع صلاحيت داشتن فرزند كه به جرأت مهمترين اتفاق در آينده يك کشور است، خیلی ساده ناديده گرفته مىشود. نتیجه اینکه روزانه با هزاران خبر تلخ از چهار گوشه دنيا مواجه هستیم که از آسیب دیدن کودکان حکایت دارند، آن هم در حریم امن خانه و نه در هنگامه سیل و طوفان و زلزله! این میان جدی گرفتن - یا به عبارتی اجباری کردن - مشاورههای پیش از ازدواج شاید بتواند سر گرفتن زندگی زوجهای جوان بر پایه و اساسی عقلانی را تا حدود زیادی تضمین کند. به بیان ساده اگر اساس زندگی از ابتدا بر بنیانی صحیح بنا شود، در ادامه و بزنگاهی چون بچهدار شدن و تربیت فرزند نیز درست عمل کرده و تا حد زیادی مانع از بروز فجایعی که این روزها اخبارش از گوشه و کنار جهان میرسد خواهد شد.