مهدی مالمیر/ روزنامهنگار
پس از گذشت چند روز از شلوغیهای روزهای نخست دی ماه، حالا نگرانی قابل درکی در میان تحلیلگران، روزنامهنگاران و فعالان حوزه سیاسی به چشم میآید مبنی بر اینکه: آیا مدیران جامعه پیامهای آشکار و نهان شلوغیهای چند روز پیش را گرفتهاند؟ شواهد گرداگردمان خوشبینی چندانی به بار نمیآورد و متاسفانه این ادعای گزافی نیست اگر بگوییم پیامهای وقایع اخیر به درستی از سوی مسئولان درک و دریافت نشده است. گواه آن هم رفتارهایی از سر شتاب دولت مثل پایین آوردن نرخ تخممرغ و گران نکردن بهای بنزین و نظایر اینهاست! به این همه بیفزایید سخنان رئیسجمهوری محترم را در جمع هیأت دولت که علت همه رویدادهای اخیر را در نیاز به «دیده شدن» شهروندان دانستند و حق مردم به انتقاد را محترم شناختند اما دریغ از سخن فنی و تغییر رویکردی نسبت به نهادهای مدنی که جایگاه بنیادی دیده شدن مردم در عرصه سیاست به شمار میرود! سخنان رئیس دولت تدبیر و امید، دستِ بالا را که بگیریم از جنسِ همان «سخن درمانی»ها و «حرف تراپی»هایی است که به سرعت تاریخ مصرفشان رو به پایان است! اینکه از حق مردم به اعتراض سخن بگوییم اما هنوز احزاب و فعالیت حزبی در کشور ما از کار جدی و پیگیر دور افتادهاند، هنر نیست! اینکه از حق مردم به انتقاد بگوییم و تدوین حقوق شهروندی را که جزو شعارهای اصلی دولت بود، نرم نرمک به بایگانی خاطرهها بسپاریم دردی را از جامعه شفا نخواهد داد. دیده شدن مردم در میدان سیاست و محترم شمردن حق انتقاد و اعتراض شهروندان، جملگی راه و رسمی دارند که از زمان یونان باستان تا به امروز فیلسوفان سیاسی درباره آن گفته و نوشتهاند و در این زمینه هیچ کم و کسریای نداریم! دم زدن از حق انتقاد مردم بدون تدارک دیدن ابزارهای پیجویی این حق، خطایی است که دولت محترم میباید از آن دوری جوید. وقتی از حق
دیده شدن مردم یاد میکنیم دقیقا انگشت بر روی چه چیزی میفشریم؟ آیا مردم فقط باید در حول و حوش انتخابات و در صفهای دراز رأیگیری به چشم بیایند؟! اگر اینگونه است که صداوسیما سالهاست به چنین کاری سرگرم است و بعید به نظر میرسد مُراد مردم از دیده شدن به صفهای روز انتخابات و دیده شدن در قالب جمع استقبالکننده از رئیسجمهوری در سفرهای استانی محدود باشد! بدون سازمان و حزب در عرصه سیاست نقش مردم در میدان سیاست به پایینترین حد ممکن میرسد. بدون به
رسمیت شناختن فعالیتهای صنفی و سندیکایی
حرف زدن از حق اعتراض مردم جز سخنسراییهای تکراری و کلافگیآور چیزی نصیب شهروندان نمیکند. زمانی آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی دوم گفته بود ما مشکلاتمان را به جای حل کردن، میخریم. (نقل به مضمون) به نظر میرسد دولت تدبیر نیز به جای گشودن گرههای اصلی اداره جامعه در کار خریدن مشکلات باشد. پایین آوردن قیمت تخممرغ و ثابت نگه داشتن بهای بنزین نمونهای است که این ادعا را تأیید میکند اما دشواری اینجاست که ایکاش قیمت مشکلاتمان این اندازه پایین بود و با ارزان شدن شانه تخممرغ و... رفع و رجوع میشد. ماجراهای اخیر در گوشه و کنار کشورمان نشان داد که به تعبیر اهل بازار «فی» بسیار بالاتر از این حرفهاست و مدیران جامعه میباید منظره وقایع اخیر را در قابی بزرگتر از اندازه شانه تخممرغ ببینند!