شماره ۱۲۰۹ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۶ شهريور
صفحه را ببند
نگاهی به طرح تخفیف تابستانه کتاب در گفت‌وگو با دو نویسنده و سه مدیر کتابفروشی
درمان شیرین موقتی
اسدالله امرایی، فرشته احمدی، مژگان رییسی امجد، رضا خجسته و آهنگ حقیقت از فرصت‌ها و نتایج این طرح می‌گویند

حسین پارسا| از زمانی که طبقه متوسط ایرانی به آن درجه از بینش فرهنگی رسید که برای داشتن خانه‌ای آباد، باید شهروندانی فهمیده داشت و برای رسیدن به آن نیاز به خواندن و دانستن است، تا درست مدتی بعد از آن‌که کتاب عضو نصف و نیمه سبد فرهنگی بعضی خانواده‌ها نام گرفت، این پرسش که چرا کتاب نمی‌خوانیم و چرا کتاب خوب نمی‌خوانیم، همچنان محل بحث و نظر بوده است. آمار مختلف و گاه اغراق‌شده‌ای از میزان مطالعه در جوامع مختلف نشان می‌دهد که برای ما ایرانی‌ها اگرچه کتاب محترم است و خواندنش ارزشمند، اما این احترام و ارزش کمتر به عمل خواندن منتهی می‌شود. هرکس برای دوری از کتاب دلیل یا توجیهی دارد: یکی وقت ندارد، دیگری حوصله و بعضی هم پول. دسته آخر آنهایی هستند که اعتقاد دارند کتاب گران است و در سبد کالایی آنها جایی برایش نیست، چون در جیب‌شان پولی برایش نیست. سال‌ها قبل کتابخانه‌های عمومی برای رفع مشکل گرانی کتاب برای آنهایی که نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند کتاب بخرند، محل خوبی بود که ساعتی مطالعه کنند. طبق آمار روند افزایش ساخت کتابخانه‌های عمومی بعد از انقلاب بشدت چشمگیر بود، اگرچه حدود سه دهه بعد، ساخت کتابخانه بعضا تنها به روستاها محدود شد. سازمان‌های مربوطه حتما که به آمار کمی مراجعه‌کنندگان به کتابخانه‌های موجود نگاهی می‌کردند و ساخت مجموعه‌های جدید را ضروری نمی‌دانستند، اگرچه همچنان و طبق برنامه و جمعیت ایران کتابخانه‌های عمومی باید بیشتر و بیشتر می‌شدند ولی دیوار نامرئی بین شهروندان و کتاب، روی دیگر سکه واقعیت بود. سال‌های بعد اما گذشت زمان ابزارهای جدیدی در اختیار کتاب‌نخوان‌ها گذاشت که باز هم نخوانند. این‌بار دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی موبایلی جای کتاب را گرفت و سرچشمه دانش به جای کتاب شد وایبر و فیس‌بوک و بعد اینستاگرام و تلگرام. با این حال کسی نگفت کتاب نمی‌خواند، چون شب و روزش را در تلگرام می‌گذراند. بهانه همان بهانه قبلی بود: کتاب گران است.
این مشکل اما سال‌ها دوای مشخصی داشت. بعد از انقلاب هر‌ سال نمایشگاه کتاب برگزار می‌شود و هر نوع کتابی در آن با تخفیف به فروش می‌رسد. علاوه بر آن به مناسبت‌های مختلف کتابفروشی‌ها چند روزی کتاب را با تخفیف به دست مشتری می‌دهند. چنین برنامه‌هایی که به‌طور خاص شامل تخفیف می‌شود، هیچ‌گاه به‌طور سازمان‌یافته و منظم توسط دولت –که همه آن را به درست یا غلط مسئول و بانی وضع فرهنگی و کتاب‌های موجود و قیمت آنها می‌دانند– اعمال نمی‌شد. اگر هم بود نظم نداشت و طبق برنامه هماهنگ‌شده‌ای در سراسر کشور اجرا نمی‌شد. از دو‌سال پیش اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طرح‌هایی را اجرا کرد که در طرح تخفیف کتاب عیدانه، تابستانه و پاییزانه نام دارند. در این طرح بسیاری از کتابفروشی‌های سطح کشور -در تهران و مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها- کتاب را طبق ضوابطی با تخفیف می‌فروشند. طرح تابستانه تخفیف 20‌درصدی کتاب مدتی است که در سراسر درحال اجراست. نگاهی کوتاه به چنین طرحی پرسش‌های مختلفی را در ذهن ایجاد می‌کند: طرح تخفیف دقیقا چیست و پولی که خریدار نمی‌دهد چگونه به جیب کتابفروش می‌رسد؟ چنین طرحی عملا تغییری در بازار کتاب ایجاد کرده است؟ و این‌که به راستی تخفیف، درمان درد کتاب نخواندن ما است؟
تخفیف تابستانه چیست؟
طرح تابستانه کتاب امسال با شعار «این چنین دوست کتاب است از او دست مدار» آغاز شده است. متولی اصلی این طرح وزارت فرهنگ و ارشاد است ولی مجموعه خانه کتاب در حقیقت بازوی اجرایی وزارتخانه در انجام این طرح است. در طرح تابستانه امسال 818 کتابفروشی از سراسر ایران عضو هستند که از این تعداد 251 کتابفروشی در شهرستان‌ها و 567 کتابفروشی در مراکز استان‌ها قرار دارند. آن‌طور که سایت اطلاع‌رسانی خانه کتاب می‌گوید سهم هر فرد با شماره کارت ملی از تخفیف کتاب، برای کتاب‌های عمومی 20درصد و برای کتاب‌های کودک و نوجوان 25‌درصد است و سقف خرید برای هر نفر هم صدهزار تومان تعیین شده است. این یعنی هر فرد می‌تواند به‌ازای خرید کتاب تا 20 یا 25‌درصد تخفیف بگیرد، به شرط آن‌که مبلغ کل کتابها از صدهزار تومان و مبلغ کل تخفیف از 20 یا 25هزار تومان بیشتر نشود. پرسش اما اینجاست که میزان تخفیف به چه طریق به حساب فروشنده بازمی‌گردد؟ داستان از این قرار است که وزارت ارشاد از طریق خانه کتاب مبالغی را به هر کتابفروشی به‌عنوان یارانه اختصاص داده است. این مبالغ که حداقل آنها از 2‌میلیون تومان آغاز می‌شود و برای کتابفروشی‌های بزرگ تا 10میلیون تومان هم می‌رسد، بسته به آیتم‌های خاص به مجموعه‌ها تعلق می‌گیرد. این آیتم‌ها شامل مواردی مثل محل کتابفروشی، متراژ، سابقه، میزان ثابت مشتری و مقدار فروش کتاب در طرح‌های تخفیف قبلی است. بعد از پایان طرح هم وضع هر کتابفروشی مشخص و بدهکاری یا بستانکاری آن محاسبه می‌شود. با این کار هر کتابفروشی می‌تواند با مشتری بیشتر این امید را داشته باشد که در طرح‌های تخفیفی آینده یارانه بیشتری دریافت کند. تا لحظه تنظیم این گزارش و طبق گزارش خانه کتاب، کتاب‌هایی همچون سمفونی مردگان، یک عاشقانه آرام، چشمهایش، قهوه سرد آقای نویسنده، سلام بر ابراهیم، ملت عشق، جز از کل و دختری که پشت سر گذاشتی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در سراسر ایران هستند. همچنین طبق آمار همین منبع، بیش از 300هزار جلد کتاب طی این طرح به فروش رفته است.
تبلیغات ضعیف و استقبال متوسط
این دیدگاه که تخفیف کتاب تا چه حد مخاطبان کتاب در ایران را تشویق به خریدن آن می‌کند، موضوعی است که می‌تواند در بین کتابفروشان محل اجماع نباشد. رضا خجسته، مدیر فروشگاه نشر ثالث اعتقاد دارد طرح اگرچه خوب است ولی در اجرا خیلی خوب نیست: «استقبال معمولی است و خیلی خوب نیست. البته تابستان‌ها عموما استقبال از کتاب به اندازه پاییز و عید نیست.» خجسته هم مانند دیگر مدیران کتابفروشی‌ها تبلیغات ضعیف را مهمترین ضعف این طرح می‌داند: «خیلی‌ها خبر از چنین طرحی ندارند، چون رسانه‌ها و رسانه ملی اصلا حرفی از این موضوع نزدند. طرح خوب است ولی عملا استقبال آنچنانی از آن نمی‌بینم. این طرح می‌تواند کمی از دوری مردم و کتاب را کم کند، به شرط آن‌که مردم از وجودش باخبر شوند.» در مقابل این دیدگاه آهنگ حقیقت، مدیر کتابفروشی نشر چشمه کریمخان از استقبال راضی است، اگرچه نقدهایی از جنس دیگر به این طرح دارد: «استقبال قابل توجه است و این نشان می‌دهد که طرح خوبی درحال اجراست. اگرچه به‌طورکلی تابستان افت فروش داریم ولی در مجموع تخفیف باعث شده افت کمتر خود را نشان دهد.» او درباره نقاط ضعف طرح تابستانه می‌گوید: «ایده کار خوب است و ارشاد کار مثبتی انجام داده اما در عمل بعضی مشکلات وجود دارد. مثلا در ثبت مشخصات افراد و کتاب‌ها در سیستم که هم زمان‌بر است و هم سرعت بعضا کم اینترنت در کار تاخیر می‌اندازد.» امید به موفق بودن چنین طرح‌هایی، اگرچه اندک هم باشد، اما این سوال را ایجاد می‌کند که چرا کاری که دو سه سالی است اجرا می‌شود همچنان باید درگیر مشکلات اجرایی باشد و پرسشی اساسی‌تر: رسانه‌های عمومی که بودجه‌هایی عملا دولتی دارند، چه جایگاه و نقشی در ترویج کتاب به‌طور عام و تبلیغ چنین طرحی به‌طور خاص خواهند داشت؟

تخفیف: لازم و نه کافی

آنچه قضاوت درباره هر طرح را اعتبار می‌بخشد، نتایج آن طرح است. طرح تخفیف تابستانه کتاب به هر شکل که اجرا شود، درنهایت استقبال مردم است که بزرگترین قاضی درباره موفقیت آن خواهد بود و به همین خاطر کتابفروشی‌ها بهترین جایی هستند که می‌توان نتایج کار را از آنها درک کرد. برای بررسی بیشتر این موضوع ابتدا با مژگان رییسی امجد، مدیر شهر کتاب مرکزی حرف زدم. امجد وضع طرح را نسبتا راضی‌کننده می‌داند و بعد به توضیح قید نسبی‌کننده جمله‌اش می‌پردازد: «این طرح از عید ‌سال گذشته آغاز شد و درحال حاضر وضع فروش با تخفیف نسبتا خوب است. عرض می‌کنم نسبتا چون از یک طرف شهر کتاب مرکزی بدون استفاده از طرح‌های تخفیفی هم مشتریان کتاب خود را دارد و از طرف دیگر این طرح می‌توانست بهتر معرفی شود.» وی ادامه می‌دهد: «به‌طورکلی تبلیغات درباره این طرح کم است و بسیاری از افرادی که وارد کتابفروشی می‌شوند اصلا از چنین طرحی بی‌اطلاع هستند، درحالی‌که رسانه‌ها و صداوسیما می‌توانستند بهتر در تبلیغ آن عمل کنند. به یاد بیاوریم چند تبلیغ تلویزیونی را که چند ‌سال قبل برای بستن کمربند ایمنی پخش می‌شد و چه تاثیری داشت.» او درباره نفس تخفیف برای خریدن کتاب می‌گوید: «قطعا یکی از راه‌های ترویج مردم برای خریدن کتاب تخفیف روی آن است، چون به‌هرحال پدیده تخفیف برای مردم جذاب است. در شرایطی که سبد کالایی خانواده‌ها باید از مایحتاج اولیه پر شود، تخفیف کتاب دست آنها را برای رجوع به محصولات فرهنگی باز می‌کند. به‌طورکلی چنین طرح‌هایی اگرچه لازم هستند ولی کافی نیستند، زیرا اگر بخواهیم مشکل را اساسی حل کنیم، باید به تربیت بچه‌ها در خانواده و مدرسه توجه کنیم تا از همان کودکی با کتاب بزرگ شوند. از طرف دیگر اگرچه بیشترین بخش مورد علاقه در حوزه کتاب، داستان و رمان است اما خیلی‌ها دوست دارند در حوزه‌های دیگر مطالعه کنند ولی مشکل آنجاست که نمی‌دانند باید چه بخوانند. بنابراین باید از همان کودکی سیر مطالعاتی کودکان را مشخص و آنها را راهنمایی کنیم.»

کتاب گران نیست

صحبت از تخفیف بدون حرف زدن از انگیزه برقرارکنندگان آن که جز ارزان کردن کتاب است، ناتمام خواهد ماند. این‌که آیا کتاب گران است یا گرانی کتاب ایده‌ای غیراصلی به نظر می‌رسد، پرسشی است که ابتدا با اسدالله امرایی، نویسنده و مترجم باسابقه مطرح می‌کنم. امرایی کلام را با این حرف آغاز می‌کند که قبول ندارد مردم ایران کتابخوان نیستند: «این را قبول ندارم که مردم کتاب نمی‌خوانند، چون اگر کتاب خوب منتشر شود، هم خوب می‌خرند و هم خوب می‌خوانند. مثلا رمانی هست به نام تصرف عدوانی که در‌ سال 95 چاپ منتشر شد و حالا 12 بار تجدید چاپ شده است. اگر مردم کتاب نخرند، ناشر دلیلی ندارد کتاب را مجددا چاپ کند. پس مردم اگر کتاب خوب پیدا کنند، می‌خوانند. در زمینه ادبیات عامه‌پسند هم کتاب‌های پرفروش و ساده‌خوان مانند آثار جوجومویز وجود دارند که در عرض 2‌سال 30بار چاپ شده است.» او درباره تخفیف کتاب می‌گوید: «با چندین کتابفروشی آشنا هستم و می‌بینم استقبال مردم از این طرح تخفیف خوب است و بخشی از نیاز جامعه را تامین می‌کند. اما یادمان باشد که مردم ظرفیت کتاب خریدن محدودی دارند و نمی‌شود هر کتابی که چاپ می‌شود را خرید، چون خیلی وقت‌ها ظرفیت خانه‌ها اجازه نمی‌دهد که بدون محدودیت کتاب جمع کرد. پس چاره این کار کتابخانه‌های عمومی است، یعنی کتابخانه‌ها براساس کتاب‌هایی که مردم دوست دارند و می‌پسندند، تجهیز شوند تا اعتماد به آنها برگردد. از طرفی کتابفروشی و کتابخانه باید در اوقات فراغت مردم هم فعال باشد، نه فقط در ساعات کاری که کسی وقت کتاب ندارد.» امرایی درباره قیمت کتاب و کسانی که به خاطر قیمت، کتاب نمی‌خوانند اعتقاد دارد: «آنهایی که به دلیل قیمت کتاب به طرف آن نمی‌روند، اگر کتاب را مجانی هم در اختیارشان قرار دهیم باز هم نمی‌خوانند. پس قیمت مطرح نیست. از طرفی کتاب اصولا گران نیست. قیمت کتاب را با پیتزا مقایسه کنید، متوجه حرفم خواهید شد!»

آسپرین برای بیمار بدحال

موضوع گرانی کتاب و طرح‌های تخفیفی برای حل این مشکل را با فرشته احمدی، نویسنده، منتقد و خالق آثاری همچون جنگل پنیر و گرمازدگی در میان می‌گذارم. احمدی طرح تخفیف کتاب را اگرچه خوب می‌داند اما آن را همچون مسکنی کوتاه‌مدت برای بیماری بدحال تفسیر می‌کند: «فکر می‌کنم در فصل تابستان که نمی‌دانم چرا فروش کتاب کم می‌شود، چنین طرح‌هایی می‌تواند مقداری فروش کم کتاب را بهتر کند. از طرفی به‌هرحال تخفیف برای مردم حتی در مورد کالاهایی که نیازی به آن ندارند، جذاب است، به‌ویژه درباره این تصور کاملا اشتباهی که خیلی‌ها دارند که کتاب گران است.» احمدی کتاب را از ارزان‌ترین کالاها می‌داند و گران بودن کتاب را نمی‌پذیرد: «نسبت به کالاهای روزمره‌ای که هر روز می‌خریم، نسبت به لباس و کفش و خیلی چیزهای دیگر، کتاب هنوز از ارزان‌ترین کالاهاست. اما چون خیلی‌ها توقع همان قیمت‌های نازل کتاب را از قدیم دارند و پولی در هزینه‌های زندگی برای خرید کتاب در نظر نگرفته‌اند، احساس می‌کنند کتاب کالایی گران است. پس چنین طرح‌های تخفیفی طبق همین تصور اشتباه هم مفید است.» تخفیف کتاب اما چقدر برطرف‌کننده مشکلات موجود است؟ احمدی چندان امیدوار نیست و مشکلات را فراوان می‌داند: «آن‌قدر در این زمینه مشکل وجود دارد که گمان نمی‌کنم چنین کارهایی به تنهایی بتواند مسأله‌ای را اساسی حل کند. پس باید فکرهای متنوع‌تر، دامنه‌دارتر و همیشگی‌تر کرد. فکرهای مقطعی نتایج مقطعی هم خواهند داشت.» احمدی مشکلات را این‌گونه برمی‌شمرد: «نخست این‌که اصولا جامعه کتابخوانی نداریم و به وضوح می‌توان از خانه‌های مردم و سریال و فیلم‌های تلویزیون آن را متوجه شد. پس این موضوع در فرهنگ عمومی ما وجود ندارد. از طرفی عادت نداریم به این‌که در لیست اولویت‌های زندگی، کتاب را هم بگنجانیم و این مربوط به اکثر مردم است. درواقع کتاب در اذهان عموم، کالایی درجه اول نیست. ما به قیمت گران همه کالاهایی که در زندگی می‌خریم، عادت کرده‌ایم و از داشتن آنها ناگزیریم.» احمدی درنهایت لیست مصایب کتاب را این‌گونه می‌بندد: «یکی از اتفاقات بسیار بدی که راجع به کتاب می‌افتد، جلسات نقد و بررسی سطح پایینی است که گاه برگزار می‌شود. در یکی از این جلسات شاهد بودم فردی که هیچ کتابی نداشت، از کتاب دیگری ایراد می‌گرفت که چرا آن‌قدر گران است! کسانی که خود را بانیان ادبیات مملکت می‌پندارند وقتی راجع به قیمت کتاب چنین نظری دارند، چه توقعی از دیگران وجود دارد؟ گمان می‌کنم گرانی کتاب بهانه‌ای بیش نیست و مبلغی که آدم‌های کتابخوان در ماه و ‌سال برای کتاب هزینه می‌کنند در مقابل بقیه هزینه‌های زندگی بسیار کم است. پس این شرایط 20درصد تخفیف کتاب تابستانی مانند آسپرین برای بیماری است که درحال نزار است.»

 


تعداد بازدید :  703