«زنان ايراني كه در شهر ميروند مانند پرندهاي به چشم ميآيند. ... گاه ميبينيم كه گروهي از زنها كه در كوي و بازار ميروند همه چادر سياه پوشيده و روبنده و پيچه يا نقاب سياهي، كه مانند لبه كلاه آفتابگردان تنيس است؛ بهصورت زدهاند و فقط چشمهايشان پيداست». این روایت كازاما نخستين وزير مختار ژاپن در ايران، تنها یک گوشه از حضور زنان را بیرون از خانه و درون جامعه نشان میدهد. این حضور، گوشهها و جلوههایی دیگر نیز دارد که از گونهای آزادی بیشتر نسبت به درون خانه حکایت میکند. مری شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در دوره ناصرالدینشاه قاجار پیش از آنکه درباره نگرش ویژهاش به زنان ایرانی، یک اعتراف بزرگ کند، باز به همین حضور بارز اشاره دارد «هفتهبههفته حمام رفتن و دیدار گاهبهگاه دوستان و خویشاوندان، یکی از راههای وقتگذرانی زنهای ایرانی است و اغلب اوقات بیکاری آنها در حمامها و یا در منزل دوستان و اقوام سپری میشود. آنها عصرهای پنجشنبه را غالبا به زیارت بقاع خارج از شهر و یا سرزدن به قبور خویشاوندان اختصاص میدهند». او پس از آنکه روزگاری را در میان ایرانیان میگذراند، آن اعتراف بزرگش را درباره زنان مطرح میکند «پس از مدتی اقامت در تهران، اخیرا دریافتم که اعتقاد من راجع به انزواطلبی و عزلتگزینی زنهای ایرانی، و اینکه آنها بعنوان مطرودین اجتماع و همچنین کنیز مردها بشمار میآیند، صحیح نیست. با آنکه پنهانبودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی کاملشان یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد... مثلا در مواقعی که به دیدار طبیب سفارتخانه میروم، علنا مشاهده میکنم که زنهای ایرانی تا چه حد در زندگی روزمره خود از آزادی نسبی برخوردارند و بدون توجه به ناراحتیهای زندگی اندرون ... شخصیت آنها در اجتماع به صورت دیگری تجلی میکند. محکمه طبیب سفارتخانه معمولا محل اجتماع عده کثیری از زنهای ایرانی است که از هر طبقه و دستهای- از شاهزاده خانمها گرفته تا افراد پایینتر- در آن جمع میشوند تا ناخوشی خود را با دکتر در میان بگذارند». روایتهایی دیگر، حضور آزادانه زنان را در بازارهای شهرها نشان میدهد. برخی جهانگردان همچنین از فعالیت دستههایی از زنان در مشاغل ویژه آگاهی میدهند. یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اروپایی دربار ناصرالدین شاه قاجار از برخی «کحالان [چشمپزشکان] زن» یاد میکند که «بهعلت مهارت خود در کار شهرتی بهم زدهاند». هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقهشناس فرانسوی در دوره قاجار نیز به زنانی اشاره میکند که مشتاقاند «خياط يا طراح يا پرستار و يا قابله ماهري بشوند». چنین اشارهای شاید از آنرو باشد که دستههایی از زنان احتمالا بدان کارها مشغول بودهاند. بخشی از زمان بیرون از خانه زنان، در حمام میگذشت؛
جایی که آزادانه و سرخوشانه، بیهیچ مزاحمتی میتوانستند خود را سرگرم کنند. آنها به حمام میرفتند تا به روایت تاورنیه «زیباترین لباسهای خود را به چشم بکشند و بهترین خوراکی عصرانه را به آنجا ببرند».