حدود یکماه دیگر، نمایندگان دوره پنجم وارد شورای شهر میشوند. ترکیبی که در آن نام زنان بیشتر از همیشه به چشم میخورد. در تهران 6 زن به شورا راه پیدا کردند. تجربه دورههای پیشین دستکم در مجلس شورای اسلامی نشان داد که لزوما زنان حامی و مدافع حقوق زنان نخواهند بود، اما همچنان آنچه بیشتر از همه با نام زنان در شورا گره میخورد، توجه به نیازها و خواستههای زنان شهر است که در این سالها نادیده گرفته شده است. اگر قرار است پلی احداث شود، بخشی از شهر تغییر کند یا برنامههای فرهنگی در نظر گرفته شود، به این سوال هم پاسخ داده شود که آیا برای زنان هم مناسب است و آیا آنها هم میتوانند از این برنامهها و طرحها استفاده کنند؟ از آن مهمتر اینکه چه مطالباتی میتوان از نمایندگان زن در شورای شهر تهران داشت؟
لیلا ارشد، نامزد آخرین دوره شورای شهر تهران بود که کمی مانده به انتخابات انصراف داد. او بر قدرت چانهزنی در شورای شهر تاکید دارد و میگوید شورا یک نهاد نظارتی و از نظر قدرت خیلی تاثیرگذار است: «شورا به دلیل جایگاه حقوقی میتواند با مذاکره مسائل زنان را بهطور جدی مطرح کند و به جریان بیندازد تا به نتیجه برسند مثلا میتواند با آموزشوپرورش برای آموزش و پیشگیری سطح نخست مذاکره کند یا با نهادی چون ثبتاحوال برای بیهویتی زنان و فرزندان زنان ایرانی که شناسنامه ندارند به نتیجه برسد.»
او که سالهاست در زمینه زنان و اعتیاد کار میکند، میگوید چند انتظار مشخص از نمایندگان شورا دارد. نخستین انتظار کمیته آسیبهای اجتماعی است: «شهر تهران با همه آسیبها و مشکلاتی که دارد مثل سهمیلیون حاشیهنشین، تهران مکانی است که بسیاری از دختران به دلیل مشکلات یا مسائلی که در خانههایشان در شهرهای مختلف دارند به این شهر میآیند، پایینآمدن سن اعتیاد یا زنان درگیر اعتیاد، نشان میدهد که ما در شورا به کمیته آسیبهای اجتماعی نیازمندیم. یکی از انتظارات مشخص من ایجاد کمیته آسیبهای اجتماعی در شوراست. این کمیته میتواند در ابتدای کار به شکل پژوهشی مسائل امروز زنان و کودکان را در تهران رصد کند، زیرا مسائل این دو گروه به هم مرتبط است. پژوهش امکان دسترسی به اطلاعات کافی و درست را میسر میکند.» خواسته دیگر او یعنی وجود کمیته نهادهای مدنی هم در ادامه خواسته قبلی است. او میگوید وجود این کمیته میتواند به بهتر دیدهشدن مسائل زنان و کودکان کمک کند: «یکی از جاهای خالی در شورای شهر تهران برای اینکه بتواند مسائل زنان و کودکان را بهتر ببیند، وجود کمیته نهادهای مدنی است، زیرا انتخابات شورای شهر از پایین و محلهها شروع نمیشود و بسیاری از کسانی که در شورا پذیرفته میشوند ممکن است با مسائل اجتماعی و در تهران فاصله داشته باشند. نهادهای مدنی که سالهاست در این حوزهها فعالیت میکنند و نگاه خوبی دارند میتوانند به آنها کمک کنند، آنها از نزدیک و خط مقدم مشکلات گروههای هدف را میبینند و میشناسند و به دلیل تخصص و تجربه میتوانند راهکارهای مناسبی داشته باشند. »
ارشد به سابقه کاری زنان در پستهای مدیریتی اشاره میکند و تعهد، صداقت و توجه آنها را دلایل خوبی برای اینکه از آنها انتظارات ویژهای داشته باشیم، میداند: «تجربه نشان داده که زنان سالمتر کار میکنند و اگر توجه کنیم در اتفاقاتی مثل اختلاسها نام هیچ زنی به میان نیامد. نمایندگان زن باید بتوانند با نهادهای زنان و انجیاوهای مربوط به آنها ارتباط تنگاتنگی داشته باشند و در جریان مشکلات و مسائلی باشند که این شهر برای زنان دارد. مثل اینکه زنان روی پلهای هوایی احساس امنیت ندارند، البته حتی مردان هم در تاریکی جرأت نمیکنند از این پلها استفاده کنند. یا اینکه پیادهروی مناسب برای مادری که کالسکه دارد یا زنان و مردان سالمند وجود ندارد. اینکه رانندگان اتوبوس آموزش ندیدهاند که کاملا کنار سکوی ایستگاه بایستند و آنقدر فاصله دارند که افراد با دردسر سوار اتوبوس میشوند، اینها مسائلی است که نمایندگان با گردش و حضور در شهر میتوانند به آن پیببرند.»
ناهید خداکرمی از نمایندگانی است که امسال به شورای شهر راهپیدا کرده. از نظر او اولویتی که باید حتما در شورا پیگیری شود، مسأله امنیت اجتماعی زنان در شهر است: «زنان باید بتوانند با آرامش در سطح شهر تردد کنند و نیازهای روزمره خود را در معابر، پارکها، سراهای فرهنگی و همه آن نیازهایی که جزو وظایف شهرداری است، برآورده کنند. امنیت داشتن و حضور باآرامش یک اولویت مهم است تا همه اعضای خانواده بتوانند با آرامش در معابر حضور داشته باشند. همچنین این امنیت بدون استفاده از روشهای کنترلی و قهری با کمک خود مردم و مسائلی مثل قلندری، جوانمردی و معتمدی حفظ شود.»
ناامنی پلهای عابرپیاده مسألهای است که
نیره توکلی، جامعهشناس هم به آن اشاره میکند. او از تابلوهای اعلاناتی میگوید که روی پلها نصب میشوند. به گفته او ابتدا باید زنها در سطح شهر دیده شوند. او به موانعی که در مسیر حضور زنان در سطح شهر وجود دارد، اشاره میکند: «ابتدا باید بدانیم شهر در این ده دوازدهسال اخیر بشدت خطرناک و رها به حال خود و امنیت شهروندان نادیدهگرفته شده. زنها و حرکت و حملونقلشان در شهر دیده نشده. زن باردار یا بچهدار یا زنهای خانهدار که کمتر خودرو دارند؛ راحت امکان تردد ندارند. پیادهروها وضع بسیار دردناکی دارند، بیشترشان در تصرف برجسازی است و اصلا در نظر گرفته نشده که زنها و بچهها و بهطورکلی عابران کجا قرار است حرکت کنند. بسیاری از بیقانونیهای سدمعبرهای خرد را هم میبینیم، درهای پارکینگ که در پیادهرو باز میشود و تمام عرض را میگیرد. پیادهروها رمپ و پارکینگشده و خود شهرداری در آن سطل زباله گذاشته. قسمت اعظم زنان خانهدارند و این زنان به فضایی برای تردد و پیادهروی نزدیک خانههایشان احتیاج دارند، نهتنها بوستانها گرفته شده و بهصورت مراکز تجاری درآمده است، بلکه پارکها هم که میشد از آنها بهعنوان پیادهرو استفاده کرد، درشان را بسته و یکطرفه کردهاند. انگار هر کسی باید خودرو داشته باشد تا در شهر حرکت کند. مهمترین مسأله آزادکردن پیادهروهاست.» او به ساعت کار وسایل نقلیه عمومی که برای زنان مسأله مهمی است و میتواند به امنیت آنها کمک کند هم اشاره میکند و از تجربه کشورهای دیگر مثال میآورد که در آنها نهتنها وسایل نقلیه عمومی در ساعات دیروقت شب موظف هستند زنها را کنار در خانهشان پیاده میکنند، بلکه راننده موظف است بایستد و نگاه کند که آنها با امنیت به خانه وارد میشوند: «اینجا حتی معابر امنی برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس هم درنظر گرفته نشده و حتما افراد مجبورند خودشان را به پل هوایی برسانند تا از خیابان عبور کنند و زنهایی که با کالسکه و چرخ خرید در شهر تردد میکنند نمیتوانند از پلها استفاده کنند. جایی که به زنان در اتوبوس اختصاص داده شده بسیار ناعادلانه است، آنها هم باید بتوانند کالسکه بچه را ببرند و هم جای نشستن داشته باشند، درحالیکه صندلیهای زنان یکسوم صندلیهای مردان است. میگویند چون تعداد مردان بیشتر است، اما اینطور نیست.»
جلسات رسمی شورای شهر هنوز شروع نشده است، اما خداکرمی میگوید آنطور که به نظر میرسد زنان تاکنون از نظر برخورداری از امکانات شهروندی محروم یا کمبرخوردار بودند و شهر مردانه اداره و دیده شده است. توجه به نیازهای گروههای متفاوت مثل زنان، کودکان، سالمندان و معلولان اولویت است: «امیدوارم از این فرصت طلایی که در آن یکسوم اعضای شورا را زنان تشکیل میدهند بهدرستی استفاده شود و بتوانیم حداقل کارهای زمینمانده در حوزه زنان را برآورده کنیم. مردم را بهصورت برابر ببینیم و عدالت جنسیتی را در فراهمکردن امکاناتی برای شهروندان مدنظر قرار دهیم. برونسپاری به سمنهایی که در حوزه زنان کار میکنند یا مدیران زن آنها را اداره میکنند. سازمانهای مردمنهاد میتوانند عصای دست شهرداری باشند، نه اینکه نیازمند شهرداری باشند.» او در پاسخ به اینکه آیا این مسأله وظایف شهرداری را به دوش سازمانهای مردمنهاد نمیاندازد، میگوید: «بعضی جاها ضرورت ندارد شهرداری را عریض و طویل کنیم، مثل روزهای مناسبتی که همیشه در فرهنگ ما بوده و میتوانیم به سمنها واگذار کنیم که خودشان مناسبتهایشان را مدیریت کنند .»
لیلا ارشد بهعنوان فعال سازمانهای مردمنهاد میگوید یک خواسته مشخص و مهم پخششدن جلسات شورا از رادیوی تهران است: «چون مردم نمیدانند در شورا چه میگذرد، پخششدن جلسات شورا سبب میشود مشارکت مردم افزایش پیدا کند، نظر بدهند، نامه و ایمیل بفرستند و نمایندههایشان را به سمتوسو و جهتی ببرند که به حل مشکلاتشان کمک کند.»
شهری که بهگفته توکلی رها شده و خطرناک است، راه سختی را پیشروی نمایندگان قرار داده تا سروسامان بگیرد. اما مسأله فقط این نیست که زنان نماینده شوند تا فقط مسائل زنان را پیگیری کنند، در حقیقت نگاه زنانه به مسائل مختلف میتواند موثر باشد. یعنی دیدن از دریچه نگاه آن بخش از جامعه که جایی در تصمیمگیریها نداشتهاند. در غیر اینصورت چهبسا زنان نمایندهای باشند که نگاهی مردانه داشته یا مدیریت را کاری مردانه بدانند و برعکس مردان نماینده معتقد به برابری که بتوانند نیازها، آسیبها و مسائل زنان را پیگیری کنند. اگر زنان نماینده نتوانند راه را برای ورود زنان به عرصه اجتماعی در شهر یا عرصههای مدیریتی هموار کنند، آن برابری با حضورشان به تحقق نمیپیوندد. اما آنها میتوانند این نگاه زنانه و توجه به مسائل این بخش از جامعه را نهادینه کنند و در هر طرح و برنامهای این بخش از جامعه را ببینند.