پروندههای اسیدپاشی در ایران با جنجالهای بسیاری روبهرو بوده است. البته که تنها برخی از این فاجعهها خبری شده و بسیاری از آنها که ممکن است در مناطق دورافتاده رخ داده باشد، رسانهای نشدهاند و برخی از خانوادهها نیز از خبریشدن اسیدپاشی روی فرزندانشان ممانعت به عمل آوردهاند. همچنین مواردی که شدت و وسعت جراحت کم است و مواردی که به دلایل مختلف به درستی گزارش نمیشوند. بسیاری از قربانیان اسیدپاشی با وجود اینکه میتوانستند مجرم را به همان شیوه قصاص کنند، از این کار گذشتند. در اینجا چند پرونده مطرح اسیدپاشی را مرور میکنیم.
یک «نه» گفت و «کور» شد
پرونده «آمنه» از جنجالیترین پروندههای اسیدپاشی شناخته میشود. دختری که تاوان «نه» گفتن به خواستگارش را با ازدستدادن زیبایی، دستوپنجه نرمکردن با ناراحتیهای روحی و فشار مالی برای درمان خود داد.
آمنه بهعنوان یک قربانی اسیدپاشی کینهجویانه با گذشت از قصاص مجید که او را کور کرده بود، تحسین همگان را برانگیخت. وی در مورد علت رضایتش چنین گفت: «رضایت دادم تا نام کشورم بهعنوان کشوری با مردم بخشنده بر سر زبانها بیفتد و مردم خوشحال باشند».
با صدور قرار مجرمیت برای متهم، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد و قضات شعبه 71 دادگاه کیفری، در آذرماه سال 87 پس از اخذ اظهارات متهم و شاکی، حکم قصاص دو چشم به شیوه مورد درخواست شاکی یعنی ریختن اسید در چشم متهم و پرداخت دیه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاکی را صادر کردند.
این پرونده پس از تایید رأی صادره از سوی دادگاه توسط دیوان عالی کشور، روز 21اسفندماه 87 به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع داده شد. آمنه که قرار بود صبح روز یکشنبه 9مرداد 1390 چشمان «مجید» را قصاص کند، از قصاص وی گذشت.
پدرشوهر اسیدپاش
معصومه عطایی در شهریور سال 89 از سوی پدرشوهر سابقش مورد اسیدپاشی واقع شد. علت اسیدپاشی مخالفت معصومه در مقابل اصرار پدرشوهر برای بازگشت به زندگی سابق بود. با شکایت معصومه پروندهای تشکیل و جلسه رسیدگی به آن در بهمنماه 1390 در شعبه 17دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد.
شعبه مذکور متهم را به قصاص چشم و پرداخت یکدوم از 72درصد دیه کامل بابت ارش سوختگی صورت، اندامهای فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و تحمل 5سال حبس تعزیری محکوم کرد. پس از صدور حکم، معصومه عطایی به میزان دیه درنظر گرفته شده اعتراض داشت و محکومعلیه نیز معتقد بود که معصومه نابینا نشده و به همین دلیل پرونده با اعتراض طرفین به دیوان عالی کشور رفت. دیوان عالی کشور نیز با رسیدگی به این پرونده، رأی شعبه 17دادگاه کیفری استان اصفهان را به علت نقص تحقیقات نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه بدوی ارجاع کرد.
مهرماه سال 93 بود که وکیلمدافع معصومه عطایی از گذشت موکلش از اجرای حکم قصاص که دادگاه برای متهم صادر کرده بود، خبر داد. این اعلام گذشت از اجرای حکم قصاص در برابر این بود که شوهر معصومه در مقابل حضانت فرزندشان هیچگونه ادعایی نداشته باشد و حضانت فرزند به معصومه عطایی واگذار شود.
اعظم نمیداند چرا قربانی شده است؟
اعظم یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی است که با گذشت بیش از 9سال از وقوع حادثه هنوز که هنوز است نمیداند برای چه و از سوی چه کسی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است. وی در توضیح چگونگی وقوع این حادثه گفت: بهار سال 84 بود که برای شرکت در مراسم عروسی برادرم از شهرستان به تهران آمده بودیم که یک روز پیش از حادثه درحالیکه قصد داشتم برای خرید به بیرون بروم با بازکردن در خانه، یک دست را دیدم که لیوانی از اسید را روی صورتم ریخت.
قربانی سوءتفاهم
فروردین سال 91 محسن قربانی دیگر اسیدپاشی از سوی یکی از همکارانش با سه لیتر اسید مورد حمله قرار گرفت و از ناحیه چشم راست، گوش و بینی دچار آسیبدیدگی شدید و حتی چشم راست وی بهطور کامل تخلیه شد.
جلسه نخست رسیدگی به این پرونده در شعبه 1041 دادگاه عمومی و جزایی شهید قدوسی به ریاست قاضی علوی برگزار شد که قاضی به دلیل عدم صلاحیت دادگاه عمومی و درخواست قصاص شاکی، پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد.
پرونده در شعبه 71دادگاه کیفری استان تهران مطرح شد و شعبه مذکور در بهمنماه سال 92 تشکیل جلسه داد. محسن همچنان در دادگاه بر قصاص عضو تاکید داشت. پس از صدور رأی از سوی شعبه رسیدگیکننده، متهم به قصاص چشم راست، گوش راست و پرداخت مبلغ 600میلیون تومان دیه محکوم شد.
اسیدپاشیهای گسترده اصفهان
حادثه اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان مربوط به اسیدپاشیهای پیاپی به ناحیه صورت زنان در شهر اصفهان است که در مهرماه ۱۳۹۳ خورشیدی به وقوع پیوست. در جریان این اسیدپاشیها، حداقل چهار دختر یا زن جوان مورد حمله قرار گرفتهاند که منجر به مرگ یکی از آنها شده است. برخی گزارشها شمار قربانیان اسیدپاشی در اصفهان را ۱۵نفر اعلام کردهاند. خبرهای اسیدپاشی در اصفهان، امنیت مردم شهر را مختل کرد، زنان و دختران شهر کمتر در معابر عمومی پدیدار میشدند.
پدر سهیلا جورکش یکی از قربانیان اسیدپاشیهای اصفهان گفته دونفر که روی یک موتور سوار بوده و در زمان معینی اقدام به اسیدپاشی میکردهاند از سوی یک خودروی پیکان حمایت میشدهاند.
تاکنون مشخص نیست چه کسانی و با چه انگیزهای دست به چنین اقداماتی زدهاند، ولی منابع خبری در مورد برخی از احتمالات
صحبت کردهاند.