«اهل سهله و سمحه بود علی اکرمی و عادت داشت افراد را به فامیلی صدا کند و این امضایش بود شاید. باورش سخت است بجای «است» از «بود» استفاده کنی برای اکرمی. زود بود و سنگین و دل در گرو زمین داشت هنوز... دل همسر و فرزندان داغدارش را خدا آرام کند...» یا«از فیسبوک میشناختمش و اینجا باز پیداش کردم حرفهایش با تفکر من جور در میآمد شناخت بیشتری ازش نداشتم جز در حد همین توییتر که حرفهایش را میخواندم عجیب اما از رفتنش حالم بد شد خدا به خانوادهاش صبر دهد.» یا«چیزی جز خیر و مهربانی و رفاقت از تو ندیدیم علی جان ... جانمان سوخت و بر خاکستر نشستیم.» یا«داغ علی اکرمی برادر عزیزم بد دردی برای من شخصا هست. ای کاش خواب بودم ای کاش حداقل من جایش بودم. اولین دردی که دارم دلتنگیست و درد بدتر فرزندانی هستند که غم از دست دادن پدر را لمس میکنند. برادر بزرگم قرین رحمت واسع حضرت حق قرار بگیری.» یا«درگذشت #على_اكرمى برايم ناگهانى و شوكهكننده بود؛ همين چندوقت پيش فالوم كرده بود و منم خوشحال و تشكر اما حالا میبينم كه از بين ما پر كشيده است.»
#«علی_کریمی رأی نیاورد. دیوونه خونهای به اسم ایران #فوتبال_پاک؟» یا«روز مهندس رو با تأخیر تبریک میگیم...پ،ن: به قول #خداداد_عزیزی باید بگیم خاک بر سر فوتبالی که رئیسش #علی_کریمی نباشه!» یا«بهنظرم #علی_کریمی آخر شدن در رأیگیری ریاست فدراسیون فوتبال رو میتونه به افتخاراتش اضافه کنه و البته 80 نفری که بهش رأی ندادن اما ایستاده و مرتب چند دقیقه براش کف زدن نیز میتونن این دو رویی رو به وقاحتهای قبلیشون اضافه کنن...» یا«فقط اونجایی که علی کریمی گفت: من اصلا مهم نبود رأی بیارم، فقط اومدم که توی لیست نامزدا یکی باشه که مرتبط به فوتباله.» یا«این رو هم به افتخاراتت اضافه کن مرد! که از خودشون نبودی» یا«تنها حماقت علی کریمی شرکت در این انتخابات فرمایشی بود، جالبه خودش هم بعد از رد شدنش به خبرنگارها گفت که میدونستم از قبل که انتخاب نمیشم.»