«از جان فورد پرسیدهاند اسکارهایی که گرفتهای را کجای خانه گذاشتهای؟ پاسخ داد: کنار پنجره! تا هر وقت هوای اتاق گرم بود، پنجره را باز کنم و مجسمه اسکار را لای پنجره بگذارم که بسته نشود! جایگاه سیمرغ برای هدیه تهرانی هم چنین جایگاهی است! تهش بگذارد لای پنجره که باد پنجره را نبندد!»یا «واقعا واسه من داوری ساره بیات در #جشنواره_فجر و کاندیدا نشدن #هدیه_تهرانی واسه دریافت سیمرغ بهترین نقش اول زن تعجب نداره، چون خیلی وقته تو این مملکت هیچی سرجای خودش نیست و همیشه دیدم لایقترینها حذف شدن، چون سفارشی نبودن.»یا «ولی جدی چی تو مخشون بود که هدیه تهرانی رو کاندیدا نکردن؟؟؟»یا «جای داوران فجر بنشانید درخت تا هوا تازه شود. اون از انتخاب فیلمها این هم از کاندیدا کردنهایشان! حتی در کاندیدا کردن هم بخیل و ترسویند...»یا «برای یکی مثل #ساره_بیات مرحله و توان داوری کردن #پارسا_فیروزفر و #هدیه_تهرانی هنوز قفله ...»یا «مهم اينه كه #هدیه_تهرانی بدونه پيش مردم ١٠ تا سيمرغ داره تو اين جشنواره با اين داوراش كانديدا نشه بهتره #جشنواره_فیلم_فجر دوزارى.»
«چند سال دیگه گندش درمیاد کی به داورای #جشنواره_فیلم_فجر زنگ زده و گفته #هوتن_شکیبا نباید جزو کاندیداها باشه. خیلی وقته که جشنواره فجر دیگه فجر نیست.»یا «ندیدن بازی #هوتن_شکیبا در #ابلق و تلاش تأملبرانگیزش بر شکستن قالبهای اجرای رو به تکرار گراییده پیشینش، که نوید پختگی و انعطاف بیشتر در بازیگری او را میدهد، کار دشواری بود و هست، اما گویا شدنی هم بوده این دیده نشدن!»یا «جشنواره فجر اصلا #هوتن_شکیبا رو ندید!»یا «کاش #ابلق نهایتا در نیم ساعت خلاصه بشه، اما زمان نقشآفرینی #هوتن_شکیبا دو ساعت بشه!»یا «مگه #هوتن_شکیبا بد یا معمولی میشه؟»یا «با وجود تمجید بسیار از منتقدان بازی #هوتن_شکیبا و #هدیه_تهرانی دوستان رو اسمشون خط قرمز کشیدند، حتی اسمشون تو لیست کاندیداها نیست.»