98 سال پیش در چنین روزی، برابر 28 اکتبر 1922 میلادی، در پی قدرتنمایی فاشیستها در شهرهای مختلف ایتالیا که با تظاهرات گسترده و اعمال خشونت همراه بود، ویکتور امانوئل سوم پادشاه این کشور، بنیتو موسولینی را مأمور تشکیل دولت کرد. وعده بازگرداندن عظمت روم باستان به ایتالیا، به اندازهای فریبنده بود که حتی بدبینترین ایتالیاییها نیز در حمایت از این روزنامهنگار سابق و بنیانگذار حزب فاشیست لحظهای تردید به خود راه ندادند. بنیتو که بعد از محکم کردن جای پا در وادی قدرت، لقب «دوچه» یعنی پیشوا را برای خود برگزیده بود در سال 1939 ایتالیا را وارد کارزار جنگ جهانی دوم کرد. او دوست داشت ارتش کشورش همپای ارتش آلمان در جبهههای جنگ بینالملل دوم یکهتازی کند اما ایتالیاییها نه تجهیزات آلمانیها را داشت و نه تجربهشان را. ارتش ایتالیا بدون کمک آلمان در هیچ جبههای کاری از پیش نبرد و موسولینی نیز به قدری بیکفایتی از خود نشان داد که در سال 1943 از سوی شاه عزل و دستگیر شد، اما کماندوهای آلمانی به داد او رسیدند و بر سر قدرت بازش گرداندند. اما موسولینی این کاره نبود و هنگامی که مجدداً دستگیر شد، آلمانها دیگر لزومی ندیدند که نجاتش دهند. بیست و هفتم آوریل 1945 میلادی، بنیتو موسولینی حین فرار و حرکت به سمت مرز سوییس در مزرعهای به دام پارتیزانهای کمونیست ایتالیایی افتاد و پس از محاکمهای صحرایی به اعدام محکوم شد. موسولینی که در آخرین روزهای زندگی توسط نامزد خود کلارا پتاچی همراهی میشد خود را برای مرگ در صبح روز بعد آماده کرد. اما در روز اعدام و قبل از اجرای حکم، تعدادی از مردم خشمگین با سلاح سرد به او حمله کردند و با ضربات کارد جانش را گرفتند.