[ملیحه محمودخواه] امدادگر چهلونه ساله یزدی 10 سال پیش وقتی باجناقش دچار سکته شد و جانش را از دست داد، تصمیم گرفت کمکهای اولیه را یاد بگیرد. او معتقد بود که با عملیاتیکردن چند راهکار امکان نجات افراد در برخی از حوادث وجود دارد. سعید رضایی که اکثر دورهها را در مدت زمانی کوتاه طی کرد و امروز یکی از مربیان فعال استان یزد است، اعتقاد دارد که در هر خانهای یک نفر باید دورههای امداد و کمکهای اولیه را بگذراند تا بتواند در نجات افراد خانواده در شرایط ویژه کمککننده باشد. با آنکه مهندس نرمافزار و در یک کارخانه بزرگ مشغول به کار است، اما این باعث نشده که فعالیتهای او در حوزه امدادونجات کمرنگ شود. او معتقد است هلال احمر نهادی است که خوشبختانه تا حدی که امکانات جوابگو باشد خودش را بهروزرسانی کرده و در حال حاضر یکی از ارگانهای فعال در امدادرسانی به حادثهدیدگان عمومی چه در سطح تصادفات جادهای و چه حوادث تخصصی در کوهستان است.
رضایی 10 سال پیش با جمعیت هلال احمر آشنا شده؛ آن هم با یک ماجرای تلخ. خودش از آن زمان میگوید: «باجناقی داشتم که با هم بسیار دوست بودیم. یک شب در منزل دچار سکته قلبی شد اما قبل از آنکه به بیمارستان برسد جانش را از دست داد. بعدها فهمیدم که اگر راهکارهایی را به کار میگرفتند و از ماساژ قلبی استفاده میکردند، او زنده میماند. این حادثه بسیار برایم غمانگیز بود و به این فکر افتادم که اگر اطلاعاتم را در خصوص کمکهای اولیه بالا ببرم، میتوانم در نجات جان عزیزانم و مردم نقشآفرینی کنم.»
او برای آنکه آموزشهای کمکهای اولیه را یاد بگیرد نخست به آموزشگاه خصوصی رفت و آنجا ثبت نام کرد، اما آن دوره کلاسها تشکیل نشد تا اینکه در باشگاه یکی از دوستان او پیشنهاد داد که در کلاسهای جمعیت هلال احمر شرکت کند. او در مورد آن روزها میگوید: «تفکری که در آن زمان داشتم این بود که فکر میکردم چون کلاسهای جمعیت هلال احمر رایگان برگزار میشود نمیتواند خیلی مفید باشد، اما با وجود این تصمیم گرفتم در کلاسها شرکت کنم. شرکت در این کلاسها کاملا نظرم را تغییر داد. کلاسها کاملا کاربردی بود و کولهباری از اطلاعات را به شرکتکنندگان ارایه میداد. همین سبب شد که دورههای مختلف را سپری کنم و آنقدر برای این دورهها مصمم بودم که در عرض دو سال مربی کلاسهای هلال احمر شدم و در سال 96 نیز توانستم درجه ایثار را دریافت کنم.»
هدف او کمک به دیگران بود و این باعث میشد که اطلاعاتش را در حوزههای مختلف بالا ببرد. هنوز هم قبل و پس از هر کلاس مطالعه میکند تا اطلاعات خود را به روز کند؛ زیرا معتقد است که هر روز روشهای جدیدی برای کمکرسانی و امدادگری ایجاد میشود که دانستن آنها برای آموزش نیاز است. او سالهاست مربی مدارس و هنرستانها شده و از طرف جمعیت هلال احمر آموزش میدهد. لیدر پستهای جادهای در ایام نوروز و تابستانها در استان یزد هم هست. خودش معتقد است برای آموزش باید از هر فرصتی استفاده کرد حتی در میهمانیها هم باید فرصت را مغتنم شمرد و به کودکان و والدینشان آموزشهایی را که مورد نیاز است، گوشزد کرد.
این امدادگر ادامه میدهد: «در یک ارگان تدریس میکردم. سه سال بعد از آن، یکی از شاگردانم در هلال احمر جلویم را گرفت و گفت من جان فرزندم را مدیون آموزشهای شما هستم. شما باعث شدید بتوانم بچهام را نجات بدهم. یک بار هم کل یک ارگان از من تقدیر و تشکر کردند؛ چون در خود ارگان اتفاقی افتاده بود و توانسته بودند با آموزشهایی که به آنها داده بودم، آن شخص را از مرگ نجات دهند.»
او معتقد است که هر خانواده باید یک امدادگر داشته باشد و از دوستان، آشنایان و فامیل هم میخواهد که به عضویت جمعیت هلال احمر دربیایند تا با گذراندن دورههای مختلف بتوانند در نجات جان دیگران تأثیر داشته باشند و ادامه میدهد: «همیشه در کلاسهایم یک چیز میگویم و آن اینکه اگر در هر خانواده یزدی یک نفر مانور هایملیخ را بلد باشد هیچکس در یزد خفه نمیشود! انسدادها به علت بستهشدن راه هواست و با یک فشار به سینه درست میشود. به من میگویند چرا اینها را به مردم یاد نمیدهند؟ چرا صداوسیما آموزش نمیدهد. فاصله بین مرگ و زندگی یک چشم به هم زدن است. اگر آگاهی مردم به کمکهای اولیه زیاد شود، خیلیها از مرگ نجات پیدا میکنند. اگر مردم آموزش ببینند و در زمانهای طلایی آموزشها را اجرا کنند، میتوانند مفید باشند و دیگران را به راحتی از مرگ نجات دهند.»
او تأکید میکند که وقتی فرد اطلاعات بالایی داشته و به آموزشها مسلط باشد، در حوادث دست و پایش را گم نمیکند و این اصلیترین کاری است که باید انجام دهد. درواقع آموزشها ملکه ذهن فرد میشود و وقتی با مصدومی روبهرو میشود میداند که چه کاری باید انجام دهد. رضایی اعتماد مردم به هلال احمر را بزرگترین پشتوانه میداند و میگوید: «مردم هر زمان دچار حادثه و آسیب میشوند، به تنها نهادی که فکر میکنند جمعیت هلال احمر است و از این نهاد انتظار دارند. دید جامعه نسبت به جمعیت هلال احمر بسیار مثبت است. به عنوان امدادگر و مربی بدون هیچ تردیدی این را میگویم که مردم هر جا علامتی، نشانی و آثاری از هلال احمر ببینند، احساس آرامش میکنند. این امر در مورد امدادگران هم به همین شکل است. در سالهای اول عضویت فقط شور و حال جوانی بود و اینکه میخواستیم با ارگانی بشردوست که در امر کارهای داوطلبانه مشارکت دارد همکاری داشته باشیم ولی بعد از اینکه به طور جدی وارد این مجموعه شدیم و خدمات انساندوستانه و کمک به همنوع را دیدیم و از این کار به آرامش رسیدیم کاملا به جمعیت وابسته شدیم.»
او که دوره طب سنتی را هم میگذراند، میگوید: «بارها پیش آمده که در مسیر سفر شاهد تصادفی بودهام و با آنکه همراه با خانواده بودهام باز هم ایستاده و کمک کردهام زیرا این را وظیفه خودم میدانم که تا جایی که توان دارم و میتوانم باید به دیگران کمک کنم. اما این آموزشها باید اصولی و درست باشد تا خدایی نکرده به کسی آسیب نزند؛ زیرا چند سال پیش تصادفی در یزد رخ داد که بر اثر آن خودروی یک خانواده یزدی به داخل درهای افتاد. یک راننده کامیون که شاهد این ماجرا بود بلافاصله با اورژانس تماس میگیرد و برای آنکه به آنها کمکی کند یکی یکی افراد را از خودرو خارج کرده و تا لب جاده میبرد اما غافل از اینکه دختر بیست ساله خانواده از ناحیه کمر آسیب دیده است، او را نیز از خودرو خارج میکند اما همین کمک اشتباه سبب میشود که این دختر جوان برای همیشه قطع نخاع شود و توان حرکت خود را از دست بدهد به همین دلیل در کلاسهایم هم مدام به این موضوع تأکید میکنم که کمکرسانی اطلاعات و دانش میخواهد و تا زمانی که به موضوعی مسلط نشدهاید به کمک اقدام نکنید.»
به اعتقاد این مربی زندگی یک امدادگر با داوطلبی پیوند خورده است؛ یعنی یک داوطلب تنها یک زمان مشخص را صرف داوطلبی نمیکند و هر لحظه آماده است. آنقدر که میگوید حتی در روزهایی که مأمور نیستم هم اگر احساس کنم میتوانم در حادثه یاریگر باشم، پیگیر میشوم و در آن حادثه حضور پیدا میکنم.
رضایی با بیان اینکه داوطلب امدادگر خوب فردی است که آسایش خود را فدای آرامش دیگران کند، میگوید: «گذشت مهمترین مولفه یک امدادگر است؛ یعنی باید در برخی اوقات از آسایش و تفریح خود برای دیگری گذشت؛ به طور مثال بسیاری از امدادگران ما سالهاست که لحظه تحویل سال را در پایگاه و جاده حضور دارند، لحظهای که هر فرد دوست دارد در کنار خانواده خود باشد.»
او یک درخواست هم از مسئولان کشور دارد و میگوید: «از مسئولان کشوری میخواهم با حمایت مالی از جمعیت هلال احمر ما را در امدادرسانی بهتر یاری کنند؛ زیرا سرمایه واقعی این مجموعه اعضای داوطلب هستند و مسئولان باید بیشتر به فکر اعضا باشند و تجهیزات و امکانات را در اختیارشان قرار بدهند.»