شماره ۲۰۶۱ | ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۸ شهريور
صفحه را ببند
آمریکا در خاورمیانه با معمایی بزرگ روبه‌رو است
توافق بزرگ با ایران ناممکن است
مهم نیست که چه کسی در ماه نوامبر برنده انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، هر رئیس‌جمهوری که بر مسند امور تکیه زند، باید بداند که خاورمیانه دیگر اهمیت سابق را ندارد. این تغییر نه‌تنها منعکس‌کننده پویایی منطقه‌ای جدید و تغییر اولویت‌های داخلی آمریکاست، بلکه حاکی از تغییر ماهیت منافع آمریکا در آنجا نیز است

آرون دیوید میلر و ریچارد سوکولسکی - پولتیکو - جو بایدن همواره تصریح کرده که می‌خواهد آمریکا «در بالای میز» باشد تا «جهان آزاد را برای پاسخگویی به چالش‌های پیش‌روی جهان امروز گرد هم آورد.... از نظر او هیچ کشور دیگری این ظرفیت را ندارد.
برای آمریکا ضروری است که قدرت رهبری و اعتبار خودش را در موضوعاتی که برای امنیت و رفاه ملی ضروری است، بازگرداند. ازجمله مهم‌ترین جنبه‌های رهبری واشنگتن، همکاری در زمینه بهداشت جهانی، مبارزه با گرم‌شدن کره‌زمین و مقابله با جنگ تجاری چین است، در این بین یک منطقه وجود دارد که دیگر اهمیت گذشته را ندارد و آن جایی نیست جز خاورمیانه!
مهم نیست که چه کسی در ماه نوامبر برنده انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، هر رئیس‌جمهوری که بر مسند امور تکیه زند، باید بداند که خاورمیانه دیگر اهمیت سابق را ندارد. این تغییر نه‌تنها منعکس‌کننده پویایی منطقه‌ای جدید و تغییر اولویت‌های داخلی آمریکاست، بلکه حاکی از تغییر ماهیت منافع آمریکا در آنجا نیز است.
رهبری آمریکا نمی‌تواند خاورمیانه از هم پاشیده را احیا کند یا نقشی اساسی در هدایت آن به سمت آینده‌ای بهتر داشته باشد. آمریکا اگرچه هنوز در آنجا منافع خود را دارد که باید از آن محافظت کند، اما همزمان باید واقع‌بین، محتاط و با برنامه گام بردارد. اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که با خویشتن‌داری عمل کنیم و از زیاده‌خواهی دست بکشیم، در این صورت خودمان را درگیر دردسرهای جدید نمی‌کنیم.
اگر دو دولت گذشته، در عصر پیش از شیوع کرونا فقط ‌باید در مورد خاورمیانه محتاطانه عمل می‌کردند، حالا دولت جدید در شرایط فعلی باید از هرگونه درگیری غیرضروری اجتناب‌کند. مشکلات داخلی باید نسبت به هر ماجراجویی جدیدی در خاورمیانه در اولویت باشد. اکنون به دلیل شرایط خاص ناشی از شیوع ویروس کرونا و تأثیرات اقتصادی آن، دولت بعدی با بزرگ‌ترین چالش داخلی از دهه 1940 روبه‌رو است. در کنار این بحران اقتصادی، ناآرامی‌های داخلی را که ناشی از دوقطبی‌های شدید، نژادی و سیاسی و از دست دادن اعتماد مردم به نهادهای حاکم است هم اضافه کنید. فشارهای ناشی از افزایش بدهی‌ها و کسری بودجه، محدودیت‌های مالی زیادی را برای پیگیری هر چیزی به جز منافع حیاتی آمریکا در خارج از کشور تحمیل‌می‌کند. نگاهی به عناوین روزانه اخبار نشان می‌دهد که اولویت‌های استراتژیک آمریکا طی چند‌ سال گذشته از خاورمیانه دور شده است. اکنون ویروس ویرانگر کرونا زندگی و معیشت آمریکایی‌ها و اعتبار ما در سراسر جهان را تحت‌الشعاع قرار داده است. تغییرات شدید آب‌وهوایی که منجر به آتش‌سوزی جنگل‌ها در کالیفرنیا شده، طوفان‌های قدرتمند و جنگ‌های تجاری به اضافه رقابت شدید آمریکا و چین برای برتری نظامی، اقتصادی و فناوری همه چالش‌های جدیدی است که آمریکا با آن روبه‌رو است. ادامه سرکشی‌های روسیه مثل اقدام اخیر‌ش در مسموم‌کردن الکسی ناوالنی مخالف داخلی پوتین و مداخله مداوم کرملین در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نیز دیگر چالش پیش‌رو است.همه این چالش‌ها اهمیت بسیار بیشتری نسبت به کاهش تهدید تروریستی برای سرزمین مادری آمریکا از خاورمیانه دارد. درگیری در خاورمیانه آخرین چیزی است که کشور در مقطع فعلی به آن احتیاج دارد.
در طول جنگ سرد، تلاش آمریکا برای تسلط بر خاورمیانه بیشتر ناشی از نیاز به اطمینان از ادامه جریان بی‌وقفه نفت بود. در بیشتر این دوره، خلیج‌فارس سهم نامتناسبی از ذخایر جهانی نفت و واردات نفت آمریکا را تشکیل می‌داد. اما اکنون با رشد منابع انرژی غیرفسیلی، کشف ذخایر بزرگ نفت و گاز طبیعی در خارج از خلیج‌فارس و افزایش تولید داخلی نفت و گاز طبیعی آمریکا، از اهمیت استراتژیک منابع عظیم انرژی خاورمیانه برای واشنگتن کاسته شده است. قیمت نفت در سال‌های اخیر با وجود آشفتگی در کشورهای بزرگ تولید‌کننده نفت مانند عراق، ایران و لیبی که در مجموع میلیاردها بشکه نفت از بازارهای بین‌المللی خارج‌کرده‌اند، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. علاوه بر این، تقریبا 85‌درصد از صادرات نفت خلیج‌فارس به چین، هند، ژاپن و کره‌جنوبی صورت می‌گیرد. البته هنوز هم تولید نفت در خلیج‌فارس حدود 20‌درصد از تولید نفت جهان را تشکیل می‌دهد و تقریبا یک‌سوم کل نفت دریا از تنگه هرمز عبور می‌کند. بنابراین، حفظ ثبات قیمت جهانی نفت هنوز تا حدی به جلوگیری از وقفه‌های قابل توجه در صادرات نفت از خلیج‌فارس بستگی دارد، به همین علت هم هر گونه تنشی در این منطقه می‌تواند جهش ناگهانی و چشمگیری در قیمت نفت ایجاد کند که بازارها در کوتاه‌مدت با مشکل مواجه شوند. با این حال، این تهدید را می‌توان با حفظ حضور ناچیز نیروی دریایی آمریکا در بحرین و آزادسازی به موقع نفت از ذخایر ملی کاهش داد. به بیان ساده، آمریکا اکنون توانایی پاسخگویی سریع به نوسانات قیمت از طریق مکانیزم‌های بازار را دارد.
افغانستان و عراق در دو جنگ طولانی در تاریخ آمریکا تبدیل به پروژه‌های تریلیون دلاری برای کشور شدند. به راستی هیچ منطقی نمی‌تواند فداکاری‌های آمریکایی‌ها، افغان‌ها و عراقی‌ها را با توجه به نتیجه حاصل‌شده توجیه کند.
باید باور کنیم که یک سیاست خارجی کمتر نظامی که بیشتر متکی به دیپلماسی، کمک و اجرای برنامه‌های توسعه دموکراسی بود؛ می‌توانست پایان‌های بهتری را از رقابت‌های فرقه‌ای، قومی، منطقه‌ای و قبیله‌ای امروز رقم بزند. فقدان رهبری منسجم، حاکمیت قانون و آزادی‌های اساسی به اضافه حکومت ضعیف و نهادهای ضعیف‌تر، نبود شفافیت و احترام به حقوق بشر و برابری جنسیتی و فساد گسترده، منطقه‌ای ورشکسته و ناکارآمد را ایجاد کرده است که اصلاح آن حتی توانی فراتر از توان آمریکا می‌طلبد. اینها چالش‌هایی است که ابتدا خود این کشورها باید به آن فائق آیند.

آمریکا در خاورمیانه با معمایی بزرگ روبه‌رو است
 این کشور در منطقه‌ای گیر افتاده که نه می‌تواند آن را تغییر دهد و نه آنجا را ترک کند، زیرا به‌هرحال منافع، متحدان و دشمنانی در آن دارد. حالا نیز کلید بقا و موفقیت نه‌تنها درک محدودیت‌های نفوذ آمریکا بلکه تفکیک بین منافع حیاتی و پیرامونی است. ما اعتقاد داریم که منافع حیاتی آنهایی هستند که مستقیما بر امنیت، شکوفایی و شیوه زندگی ما تأثیر می‌گذارند و رئیس‌جمهوری این اختیار را دارد که تصمیمات حیاتی درباره آنها اتخاذ کند. هیچ یک از اینها بدان معنا نیست که واشنگتن باید از چالش‌های بی‌شماری که منطقه را درگیر کرده است، به‌ویژه بحران‌های انسانی در سوریه و یمن چشم‌پوشی کند، اما ما نمی‌توانیم و اصلا نباید سرمایه‌گذاری زیادی انجام دهیم، خصوصا اینکه اکنون کشور با بحران‌های دیگری نیز روبه‌رو است.
دست و پای ایران  در این میان توسط تحریم‌ها، روسیه، اسراییل و توان نظامی آمریکا و جراحت‌های اقتصادی وارد آمده، بسته شده است. واضح است که آلترناتیو بهتر بازگشت به نوعی توافق در بحث هسته‌ای است. دولت آینده باید شرایط را با تهران بسنجد تا ببیند چه نوع توافقی ممکن است. باید توجه داشت که توافقی بزرگ با ایران برای کاهش نفوذش در منطقه یا بر سر برنامه موشکی‌اش به شدت غیرمحتمل است. به هر حال خاورمیانه برای سال‌های آینده همچنان آشفته باقی خواهد ماند. این نقطه از جهان یک منطقه فوق‌العاده غیرقابل پیش‌بینی است که هر لحظه می‌تواند بحران‌هایی را به وجود آورد که مطابق با حداقل انتظار واشنگتن باشد، با این حال نیازی نیست که ما با دنبال‌کردن جاه‌طلبی‌های غیرواقعی، بی‌احتیاطی و تمرکز بیش‌ازحد بر منطقه موجبات شکست خودمان را فراهم‌کنیم. یک نکته درمورد دولت احتمالی بایدن این است که این منطقه متعلق به هیچ‌کس نیست و هیچ قدرت واحدی در داخل یا خارج از منطقه نمی‌تواند بر آن مسلط شود. درواقع، آمریکا دیگر نیروی غالب در خاورمیانه نیست و اصلا نیازی هم نیست که باشد.


تعداد بازدید :  479