شماره ۲۰۴۶ | ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۹ مرداد
صفحه را ببند
دیالوگ

مسعود دلخواه، هنرمند تئاتر: «در زمینه تئاتر نمی‌توان برای همه دستورالعمل یکسانی صادر کرد. هر کسی مسئول خودش است. ‏هنرجویان و دانشجویان جوان تئاتر می‌توانند با رعایت اصول بهداشتی و در قالب گروه‌های کم‌جمعیت برنامه‌هایی مانند کتابخوانی و ‏نمایشنامه‌خوانی ترتیب بدهند چراکه ریسک نمایشنامه‌خوانی بسیار پایین‌تر از اجرای نمایش است. اتاق گریم و رختکن لباس و ... ‏اینها را ندارد و نقش‌خوانان هم می‌توانند با رعایت فاصله اجتماعی کار خود را انجام دهند. خود من برای این گروه‌ها نگران بودم. ‏البته زحمت بسیاری کشیده‌ و چراغ تئاتر را روشن نگه داشته‌اند. بعضی از آنان درخواست می‌کردند در صفحاتی شخصی، ‏نمایش‌هایشان را تبلیغ کنیم ولی واقعا کار پرمسئولیتی است.»
کاوه میرعباسی، مترجم: ««بچه‌های سبز» کتابی چندوجهی است؛ از جهتی شبیه ادبیات شگفت‌انگیز است، اگر جنبه زمانی ‏رویدادها را درنظر بگیریم رمان تاریخی است، اما ماهیت رویدادها شگفت‌انگیز است و اگر از نظر مفهوم و پیام درنظر داشته ‏باشیم می‌توان گفت رمانی تمثیلی است. این اثر چندوجهی یک مفهوم امروزی را که در شرایط زمانه ما موضوعیت دارد، مطرح ‏می‌کند. این کتاب تمثیلی از بازنمایی دوران پساکمونیست است، از این وجه که کشورهای اروپای شرقی که الان عضو اتحادیه ‏اروپا هستند، از نظر دیگر اعضای اتحادیه، ملت‌های ناشناخته‌ای هستند. «بچه‌های سبز» که در داستان می‌آیند همان ملت‌ها و ‏اقوام حاشیه‌ای ناشناخته هستند. ما در اتحادیه یک‌سری کشورهای اصلی داریم و یک‌سری کشورهای حاشیه‌ای که همان بلوک ‏شرق هستند. تصورم این است که توکارچوک گوشه‌چشمی به این مضمون داشته، اما قاطعانه نمی‌توانم این را بگویم. این کتاب ‏اثری کوتاه است و درنهایت ایجاز چنین چیزی را مطرح کرده است.»
منصور یاقوتی، نویسنده:«ادبیات عامه‌پسند در حوزه رمان عملکردی مثبت دارد و آن این است که خواننده‌ها به‌ویژه  ‏جوانان را به سمت مطالعه سوق می‌دهد و وادارشان می‌کند کتاب بخوانند. خود ما از این رمان‌ها شروع کردیم. من از چهارده سالگی ‏شروع به خواندن رمان‌هایی از این دست کردم؛ نخستین کتابی که خواندم «امیر ارسلان» بود، «چهل طوطی» و  «رستم‌نامه» هم ‏از دیگر کتاب‌های عامه بود. ‌در مرحله بعد کتاب‌های پلیسی بود که تازه وارد ایران شده بود. ما هم نویسنده‌هایی داشتیم که خودشان ‏می‌نوشتند و بخشی را هم ترجمه می‌کردند. همچنین آن زمان داستان‌هایی به صورت پاورقی منتشر می‌شد که خیلی جذاب و ‏پرکشش بود و خواننده را وادار می‌کرد این داستان‌ها را دنبال کند؛ «ده نفر قزلباش» و «زندگی کوروش» از این جمله بودند. آن ‏زمان نویسنده‌هایی چون حسینقلی مستعان، جواد فاضل و محمد حجازی پرکار بودند و خواننده بسیاری داشتند.»


تعداد بازدید :  481